۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

مشعلداران موسیقی افغانستان


saraha2

فرید بختیاری,ظاهر هویدا,حیدر هنر یار وعزیز عمر در تالار رادیو کابل 1977
zaland-1
شماره 109/ چهارشنبه 11 دلو 1391/ 30 جنوری 2013
3
آلات موسیقی افغانستان
رباب ساز ملی افغانستان است و از سازهای زهی، با دستۀ کوتاه که با دست یا کمانه نواخته میشود. سازهای زِهی با دستۀ بلند همچون تنبور، دوتار و دمبوره و همچنین سازهای زهی با دستۀ خمیده همچون سَرِنده و غیچک رایج هستند. تنبور و دوتار ۱۴-سیمِ هراتی تنها سازهایی هستند که منحصر به افغانستان میباشند. سازهای اصیل افغانستان عبارتند از:
سازهای زهی (ارشهای)
تنبور: یکی از سازهای زهی است که چوب آن از درخت توت ساخته شده و طول آن یک متر و سی و دو سانتیمتر است. تنبور دارای دو تار (سیم) اصلی و پانزده تار فرعی است که بیست و هفت پرده دارد و و تارها از روی دسته ای بلند و کاسه ای عبور کرده است و با ضربه انگشتان به صدا درمیآید. این ساز در اغلب نقاط کشور مورد استفاده قرار میگیرد.
چنگ: یک ساز کوچک فلزی است که در میان دندانهای جلو قرارش میدهند و در حالی که آن را با یک دست در دهان خود محکم گرفته، با یکی از پنجه های (انگشتان) دست دیگر آن را به صدا در میآورند. حین نواختن چنگ باید مرتب نفس کشیده شود زیرا صداهای زیر و بم چنگ توسط هوایی که در دهان انسان جریان دارد تنظیم میشود. این ساز را دختران و پسران شوقی و هنرمندان حرفه ای مخصوصا در ولایات شمال و غرب افغانستان مینوازند.
چهارتار: در فرهنگها به تنبور و رباب که چهار سیم یا زه دارد اشاره رفته، اما در مفهوم کلی تر هرکته چهارتار و چهار تاره را صفت مشخصه یک ساز فرض مینماییم. به هر سازی که چهار زه داشته باشد میتوان چهارتار اطلاق نمود.این ساز که از لحاظ صدا و سیمای خویش با سایر آلات موسیقی محلی افغانستان تفاوتهایی دارد به نامهای تار، چهارتار و ششتار دیده شده است.
دَمبوره: رایجترین ساز زهی افغانستان است که دو تار نایلونی دارد. این ساز غیر شیاردار (غیر زیرسیمدار) از دو بخش تشکیل شده است: دسته (گلو) و کاسه (شکم) که برای تشدید نوا منظور شده است. این ساز و پیچکوکهای آن از چوب درخت توت ساخته میشوند. بر روی کاسه (شکم) چوبی این ساز چند سوراخ آوایی بصورت گروه سه گوش شکل یا بصورت انفرادی تعبیه میشوند. طول دمبوره معمولا از ۷۰ سانتیمتر تا یک متر میرسد.
دوتار: یک ساز تاری است که از چوب توت ساخته میشود و طول آن یک متر و سی سانتیمتر است و با ناخنک نواخته میشود. این ساز در ابتدا دوتار روده ای داشته با تغییراتی که در طول زمان در آن رخ داده اکنون یک تار اصلی، سیزده تار فرعی و نوزده پرده دارد و بیشتر در قسمتهای غرب و شمال افغانستان رایج است که بنامهای دوتار هراتی، دوتار ترکمنی و دوتار اُزبکی شناخته میشوند.Ÿ

۱۳۹۱ بهمن ۴, چهارشنبه

مشعلداران موسیقی افغانستان


شماره 108/ چهارشنبه 4 دلو 1391/ 23 جنوری 2013
2

سبکهای موسیقی در افغانستان
موسیقی افغانستان چند سبک متفاوت دارد:
موسیقی محلی و سنتی (فلکلوریک)
عبارت از موسیقی محلی یا کلیوالی افغانستان میباشد. موسیقی آن عده محلات و سمتهایی که شهرت دارند عبارتند از سبک شمالی، بدخشی، خراباتی، لوگری، قطغنی، هزارگی، داستان سمت مشرقی، سبک غرنی مردم پکتیا، کلیوالی ملیت پشتون، ترکمنی، هراتی، قرصک پنجشیر، و هارمونیک یا چند آواز کشین مردم نورستان میباشد. از هنرمندان معروف محلی خوان میتوان اسماعیل چاریکاری (در سبک شمالی) گلزمان (در سبک پکتیایی)، صفدر توکلی (در سبک هزارگی)، بیلتون (در سبک لوگری) و ناوک هروی(در سبک هراتی) را نام برد.
مسلما با رواج موسیقی هندی و سپس غربی در سدۀ اخیر بر موسیقی محلی افغانستان نیز تاثیرهایی گذاشت. البته این سبکهای جدید که از رادیوی افغانستان (یگانه وسیلۀ ارتباط جمعی در آن سالها) را در اختیار داشتند موسیقی محلی را در انزوا قرار دادند. ولی در مواردی نیز این هنرمندان توانستند بعضی از آهنگهای محلی را که رو به فراموشی میرفتند در قالب جدید بازسازی کنند و در ارکسترهای امروزین به اجرا درآورند. آهنگهای معروف «آستا برو» و «نازی جان» از این دسته است که توسط استاد قاسم بازسازی و بازخوانی شده اند. از آن پس نیز استاد محمدحسین سرآهنگ در اجرای قطعات شمالی و استاد عبدالوهاب مددی در اجرای قطعاتی از موسیقی محلی هرات و صادق فطرت «ناشناس» در اجرای بعضی از قطعات پشتو گامهایی در این مسیر برداشته اند. این روش حتی توسط نسل جوانتری همچون فرهاد دریا و داوود سرخوش نیز پی گرفته شده است که اینان گاه آهنگهای محلی را با سازهای غربی اجرا کرده اند.

موسیقی مذهبی
این موسیقی پس از ارشاد دین اسلام توسط نعت خوانان و شاعران سبک صوفیه و قوالی خوانان بمیان آمده و فعلاً بمدارج عالی خود رسیده است. موضوع این سبک توصیف خداوند و پیغمبر اسلام و یاران دوره پیغمبر (ص) میباشد. شعرهای این سبک بعضا تا ده ساعت طول میکشد. معمولا در پهلوی سرود خوان ۳ تا ۱۰ نفر مکررین و همکاران نیز سرودخوان را یاری میکنند. این موسیقی دارای طرزهای چشتی، روضه ای، نوائی و غیره اند.
موسیقی پاپ افغانستان
عبارت از سبک جدید است که شنوندگان زیاد دارد. این سبک پس از تاسیس رادیو افغانستان در سال ۱۹۲۱ بمیان آمده است. این موسیقی پس از وارد شدن انواع آلات غربی بخصوص پس از سال ۱۹۴۰ رونق خوبی را پیدا نمود. در رادیو تلویزیون افغانستان این گونه آواز خوانان را آماتور (غیر حرفه ای) واین سبک را آماتوری مینامیدند. مشهورترین آوازخوانان پاپ شادروان احمد ظاهر، احمد ولی، ظاهر هویدا، استاد زلاند، صادق فطرت (با نام مستعاری «ناشناس»)، استاد مهوش، بانو پرستو، بانو قمرگل، بانو ژیلا، بانو نغمه، رحیم مهریار، جواد غازیار، استاد زاخیل، استاد مددی، شادکام، فرهاد دریا، احسان امان و غیره میباشند. اولین زن خوانندۀ پاپ بانو میرمن پروین و دومین آن بانو آزاده میباشد.
موسیقی هیپهاپ افغانستان

عبارتند از موسیقی مدرن با وسایل مدرن میباشد. کمپوز و شعرهای این نوع موزیک افغانی بوده و بعضا مخلوط هم میباشد. در تکامل این هنر افغانهایی که در اروپا و آمریکا زندگی میکنند نقش عمده داشته اند. مشهورترین آوازخوانان این سبک بانو مژده، بانو غزال، ولی، جاوید شریف، رامین شریف، تیمور جلالی، شفیق مرید، دل آغا سرور، نظیر خارا، فواد ساغر، فردین فریاد، حبیب قادری، فرهاد دریا، تواب آرش و غیره میباشند. افغانستان دارای تعدادی رپر نیز میباشد که به طور زیرزمینی فعالیت میکنند.

موسیقی کلاسیک

این موسیقی بشکل غزل فارسی ترانه و راگ هندی (نر) یا راگنی (ماده) خوانده میشود. مشهورترین آوازخوانان موسیقی کلاسیک افغانستان شادروان استاد محمدحسین سرآهنگ، استاد قاسم، استاد اَوَلمیر، استاد رحیم بخش و استاد مهوش که در بین افغانها بسیار محبوب هستند.
در موسیقی شرقی چندین صد مقام وجود دارد. هر مقام از خود یک یا چند راگ و راگنی دارد. بعضی ازین راگها کدام شعر پرمفهوم ندارند ولی در یک راگ تمام آوازها و صداهایی که خواننده ادا میکند خیلی منظم و دلپذیر میباشد. پرزههایی که خواننده میخواند در سایر کمپوزها کلید شمرده میشود.
مقام: در غرب بنام مِلودی (melody) یاد میشود، یعنی از دوازده پردۀ طبیعی پیانو یا هارمونیه ۵ یا بیشتر از پردهها آواز منظم و زیبا را میکشد. مثلا مقام پاری Sa-Ni-Dha-Pa-Ma-Ga-Re-Sa همه نر است، یعنی از Sa تا Sa پرده سفید.
سَبتَک (Saptak): مجموعهای از دوازده صوت است. از سای (do) بم تا سای (do) زیلتر در هارمونیه ۳ سبتک وجود دارد ولی در پیانو ۶-۷ سبتک وجود دارد.
اروی: نواختن از طرف بم بطرف زیل
امروئی: نواختن از طرف زیل بطرف صوت بم یا آواز غور
راگ] (Raga): عبارت از کلید اشکال صوتها در یک مقام اند. راگهای معمول عبارتند از پاری، بهلاول، بهرمی، سرنگ و گنداره.
پُرزه: عبارتند از نوازش در میان یک کمپوز و یا راگ میباشد.
تال (Tala): تال طبله را که موافق و موازی با آهنگ باشد. در افغانستان تالهایی که زیاد قابل استفاده است عبارتند از تین تال ۱۶، ماتره گیده ۵، ماتره دادره ۷، ماتره چپ تال و یکتاله میباشد.
ماتره (metre): هر ضربۀ تال را یک ماتره میگویند.
تیور (tivra): در گرامر موسیقی هندوستان مروج است که سُرهای (Swara) پنچم Pa یا Sol، و اول Sa یا Do را فاقد نیم سُری میدانند یا به اصطلاح فاقد نیم سُریاند. به این اساس از جمله دوازده سُر در یک سپتک یا octave، پنج سُر (تیور/tivra) یا ثقیل و پنج سُر دیگر (کومل/komal) یا خفیف و دو سُر یا نُت مستقلاند. در حالیکه در موسیقی غرب اینطور نیست.
سُر (Swara): منظم خواندن را که دلچسپ باشد «سُر» میگویند.
لهی: آوازخوان که با تال طبله یا درام منظم و مساوی بخواند دارای لهیاند.Ÿ
بقیه در آینده

۱۳۹۱ دی ۱۳, چهارشنبه

از زیر چکک سریال های هندی به زیر ناوه ی سریال های ترکی


شماره 105/چهارشنبه 13 جدی 1391/ 2 جنوری 2013


کاووس سیاووش
با انکشاف و رشد شبکه ی تلویزیون های خصوصی در کشور نمایش سریال های هندی در سال های اول اداره ی مؤقت به سرعت گسترش یافت و حتا فکاهیاتی نیز در زمینه علاقمندی دولتمردان و قدرتمندان و زمامداران به سریال مشهور تولسی به سر زبان ها افتاد. اما همزمان با این گسترش موجی از انتقادات نیز از نمایش مکرر سریال های هندی در محافل مختلف صورت میگرفت و با دلایل عجیب و غریب از این مسأله انتقاد می شد که به اثر همین موج معکوس، جای سریال های هندی را در شبکه های تلویزیونی افغانستان سریال های ترکی گرفت.
آنچه قابل بحث است اینکه از زاویه ی صحنه پردازی و گره اندازی در قضایای سریال ها نه تنها هیچگونه تغییری به چشم نخورد بلکه وضعیت با آمدن سریال های ترکی به مراتب بحرانی تر شد.
حالا بار دگر سر و صدا هایی ایجاد شده که به غیر از اینکه نام سریال ها به ارتباط کشور هایشان از هم فرق دارد در صحنه های سریال ترکی چون پنج خواهر، خزان، حرم سلطان، زمان، پس از باران، بسوی مکتب و... بیننده چه چیز متفاوتی از فضای سریال های هندی زمانی خشو هم عروس بود، امتحان زندگی، فلوا و... می بیند؟ به استثنای چند سریال با اهداف اسلامی در سایر موارد این سریال ها به مراتب بی هدف تر از سریال های هندی می باشند. در سریال «پس از باران» چنان گزافه های وحشتناک گنجانیده شده که به غیر از تفنن و دروغ هیچ پیامی را برای بیننده نمی رساند و در سریال «پنج خواهر» فقط به خدعه ها و نیرنگ هایی مجال داده شده و نمایش داده می شوند که عوامل بدبختی خانواده ها را فراهم می سازد.
مردم افغانستان از گذشته های دور سریال هایی چون کمیسار کیلر، شیر بی بی، کمیسار کتانی و غیره را از پرده ی تلویزیون های شان دیده و از فلم های هشت گلادیاتور، کلئوپاترا، اوتلو، هشتمین سفر سنباد، اسپارتاکوس، برباد رفته و غیره خاطرات به یاد ماندنی دارند اما افسوس که امروز ذوق هنری بیننده تا حد سریال هایی پایین آورده می شود که به غیر از مسمومیت ذهنی هیچ پیام آموزنده برای بیننده ندارد و این جای تأسف و تأثر است.Ÿ