۱۳۹۲ مهر ۴, پنجشنبه

شبانه مهریار: الگوی هنری من مادرم است

شماره 143/ پنجشنبه 4 میزان 1392/ 26 سپتمبر 2013
Untitled
رحیم مهریار و پرستو دو هنرمند شناخته شده ی افغانستان میباشند که اخیراً شبانه مهریار فرزندشان در جایگاه پدر و مادر پا گذاشته و تا قله های شهرت با دنیای هنر به پیش رفت.

بابک سیاووش گفتگویی با شبانه مهریار انجام داده که توجه تان را به آن جلب میکنیم:
مختصر در مورد زندگي تان بگوئيد ؟
شبانه مهریار: قسمیکه از نام من پيداست دختر مرحوم و مغفور سلطان غزل رحيم مهريار و مشعل ترنم خانم پرستو هستم ما نسبت به شرايط ناگواری که در افغانستان وجود داشت ازکودکی مهاجر و آواره شدیم به آلمان رفتیم و تا فعلاً در کشور آلمان در کنار خانواده ام زندگی ميکنم و تحصيلات خود را دررشته اداری (master of business administration)در همانجا (آلمان) به پايان رسانيده ام .
چه باعث شد كه آواز خوان شويدو از چه سالي به صورت حرفه یی به اين كار پرداختيد؟
شبانه مهریار: خوب کارم را به صورت حرفه یی در سال 2002 با آهنگی دوگانه به نام دختر تاجیک با خالد جان کيهان شروع نمودم و فکرميکنم عشق و علاقه که به موسيقی داشتم و احترام به شخصيت هنری و اجتماعی از جمله والدينم باعث شد که من هم علاقه خود را به مسلک تبديل نمائيم و بتوانم راه والدينم را ادامه دهم.
تاکنون چند البوم تصويري داريد وچند آهنگ شنيداري و در مجموع چند آهنگ داريد؟
شبانه مهریار: در مجموع 7 آهنگ اجراء نموده ام که 3 آهنگ آن تصوير شده و بقيه فعلاً صوتی ميباشد و کار های جديدی روی دست دارم که انشاا لله تا آخر اين سال در دسترس علاقمندانم قرار ميگيرد.
يك پرسش خصوصي، مجرد هستيد متاهل ويا نامزد؟

شبانه مهریار: تا فعلاً مجرد وفعلا همسفر زندگيم موسيقی است.
def
استقبال علاقمندان از خودت چطوراست؟
شبانه مهریار:البته مدت کوتاهی میشود که من آواز میخوانم وسرگرم کار های هنری هستم از علاقمندان خود راضی هستم. تشويق شان مرا وادار ميکند تا بيشتر کار کنم وبرای شان بخوانم و کاری مورد پسند شان از خود بجا بگذارم
در مورد دشواري هاي فرا راه هنرمندان بانو در افغانستان نظر شما چيست؟
شبانه مهریار:متاسفانه بانوان در جامعه ما هر کاری را که پيش بگيرند با ممانعت های زيادی روبرو ميشوند. نسبت تجربه که خودم دارم زن اگر بخواهد در افغانستان آوازخوان شود از لحاظ مسايل که مربوط موسيقی است هيچ کدام مشکلی ندارد . ولی از لحاظ تعصب طبعاً افغانستان يک کشور اسلامی است و فرهنگ بخصوص خود را دارد بايد منحيث يک خانم هر حرکت کاری و هنری تا حد امکان دا خل چوکات فرهنگی و اسلامی باشد.
هنرمند مورد علاقه تان كيست و چه کسی را الگوي رفتاري تان درموسیقی قرار ميدهيد؟
شبانه مهریار: هنرمند مورد علاقه من مادرم خانم پرستو مشعل ترنم ميباشد و الگوی من هم جناب شان ميباشند چون که آواز خوان افغان هستم و پيروی از يک خانم افغان مرا ميتواند به راه موفقيت بکشاند.
درمورد خانواده تان بگويد خانواده شما را مخصوصاً پدر و مادرتان را همه میشناسند چقدر با شما همکاری میکنند.؟

شبانه مهریار:با وجود خانواده ام مفتخر هستم فقط با پدر جانم بعضی از راگ ها را تمرین نمودم، اما متاسفانه در اين راه از طرف خانواده ام هيچکدام تشويق يا همکاری همرايم نشده است .
شعر و كمپوز آهنگ ها چگونه انتخاب ميكنید و شعرهای آهنگ هایتان را بيشتر از كدام شعرا انتخاب ميكنيد؟
شبانه مهریار:انتخاب شعر آهنگ و موسيقی هميشه از خودم ميباشد و از شعرای مختلف است در مجموع من آدمی هستم که به کار خوب ارج ميگذارم.
استفاده شما از انترنت چطور است در رابط با اين كه علاقمندان تان را با شما نزديك میسا زدو صفحه فيس بوك تان تاحالاچند هزار هوادار يا فن دارد؟
شبانه مهریار:خوشبختانه حدود 30 هزار فن دارد صفحه فيس بوک که مربوط من ميشود. البته از تک تک شان سپاسگذارم و استفاده از انترنت جزءکارهای روزمره هر انسان شده، خوب من هم از اينکه بتوانم پيشنهادات دوستان و علاقمندانم را پاسخگو باشم گهگاهی سراغ انترنت را ميگيرم و استفاده مینمایم.
در اين روز ها كدام كار جديدي براي علاقه مندان تان روي دست داريد؟
شبانه مهریار:چند آهنگ تازه دارم که ساخته های دوست عزيزم اجمل پارسا هنرمند جوان کشور ما ميباشد که به زودی تقديم دوستداران آوازم مینمایم.
تا حال در چند جشنواره اشتراك كرده اید و چند جايزه گرفته اید؟
شبانه مهریار:سال گذشته برای بار اول در جشنواره تلويزيون آريانا در بهترين آواز خوان تازه کار اناث کانديدا بودم اما کدام جايزه دريافت نکردم.
پيام شما براي خواننده هاي اين گفتگو وعلاقمندان تان چيست ؟
شبانه مهریار: پیام من به هموطنان عزيزم که اين مصاحبه را ميخوانيد اینست که: لطف نموده و هنرمندان تان را تشويق نمائيد چرا که فقط تشویق شما يک انسان راهنرمند ميسازد؛ و جهان سپاس از شما آقای بابک سياووش که با من گفتگو کردید.Ÿ

۱۳۹۲ شهریور ۲۸, پنجشنبه

دولتمردان! از ورزشکاران بیاموزید!

شماره 142/ پنجشنبه 28 سنبله 1392/ 19 سپتمبر 2013
کوه بچه

از نظر جامعه شناسی لحظات و نقاطی وجود دارند که در جوامع بشری با دست زدن از زوایه ی مثبت یا منفی به آن میتوان کشوری را همزمان چون سویچ برق روشن نمود و یا بر عکس انفجار داد و نابود کرد. لحظه ی دست بردن به این سویچ را از زوایه ی مثبت، حساس ترین لحظه و دست زدن به سویچ حریف را برای تخریب، ضعیف ترین نقطه مینامند.
مردم افغانستان که از شنیدن اتهامات قاچاقبر مواد مخدر، دهشت افگن، انفجاری و انتحاری و فاسد اداری جان به لب رسیده و تا نقطه ی انفجار یک نفرت از این اصطلاحات طی سالهای اخیر رنج میبردند، با شنیدن کوبیدن دروازه ی گل فوتبال در جام جنوب آسیا چنان احساساتشان انفجار کرد که هفت پشت، ارباب قدرت به خواب رفته را بیدار کرد و سیمای مردم یکباره از کران تا کران افغانستان چون غنچه از خبر کوبیدن دروازه ی گل کشور های پاکستان، بوتان، مالدیف و بالاخره هندوستان شگفت و هنگامه خوشی و سرور پیر و جوان، خورد و کلان، زن و مرد، والی و جوالی و کارگر و رهبر یکباره در نیمه های شب کشور را به جوش و خروش آورد.
تجربه نشان داده که طی ده سال اخیر با وجود زمینه ی فوق العاده مساعد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هیچ سیاستمدار، هیچ حزب، هیچ گروه، هیچ تنظیم اعم از چپ و راست و میانه رو و تندرو نتوانست شعاری را استخراج کند که با آن حد اقل اعضای گروه و تنظیم و حزب و سازمان و علاقمندان خود را با یکصدا جمع نماید و هیچ تیوریسن و نظریه پرداز با وجود گزافه ها و لاف هایی که بافتند از زاویه ی شرق و غرب و چپ و راست نتوانست فورمولی را مطرح کند که همزمان به دل همه ی مردم افغانستان چنگ بزند.
آنچه جوانان تیم ملی فوتبال افغانستان به دولتمردان، سیاستمداران، سیاست بازان، و جهیز گران سیاسی آموخت اینست که:
1- مردم افغانستان در افتخارات به اقتدار کشیدن غرور ملی در مقیاس جهان از الف تا یا و از کی تا مه چون جسم واحد عمل میکنند و چون فکر واحد می اندیشند و به تفرقه افگنی های سیاست بازان اصلاً گوش نمیدهند.
2- مردم هیچ قالب و چوکات تحمیلی را در هیچ عرصه، منجمله سپورت نمی پذیرند و هیچکس استعداد های جوانان را مخفی نگهداشته نمیتواند.
3- دولتمردان، سیاستمداران و اولیاء امور با انتباه از اندرز بزرگی که تیم ملی فوتبال افغانستان به آنان داد باید دست و آستین بر زده اقدامات ذیل را رویدست گیرند:
- در شهر هفت میلیونی کابل حد اقل هفت باشگاه پنجاه هزار نفری ورزش در اطراف و اکناف شهر ساخته شود.
- در نواحی نوزده گانه شهر کابل باشگاه های سپورت کوچکتر ایجاد گردد.
- در هر ولایت یک باشگاه پنجاه هزار نفری و در هر ولسوالی و علاقه داری یک باشگاه سپورتی کوچکتر از آن اعمار گردد.
- وسایل سپورتی از کمک دولت و جامعه جهانی به همه ی باشگاه های سپورتی، مکاتب و مراکز ورزشی بطور رایگان مساعدت شود.
- به تربیه ی معلمین مسلکی سپورت توجه شود و مکاتب مسلکی ورزش در مرکز و ولایات انکشاف داده شود.
- در بودیجه سال مالی کشور مبلغ قابل ملاحظه به رشد و انکشاف ورزش در افغانستان مدنظر گرفته شود.
- برخورد بروکراتیک با فدراسیون ها در ادارات دولتی کنار گذاشته شود.
- زمینه ی تماس مستقیم فدراسیون فوتبال و سایر فدراسیون ها با ارگان های مماثل جهانی مساعد شود.
- کمک به ورزشکاران موسمی نبوده تابع سیستم اجراآت دولت شود.
به یاد داشته باشیم اگر به اندازه ی یک فیصد احساسات روز پیروزی تیم ملی فوتبال افغانستان در جام جنوب آسیا ده سال قبل مسوولان از جا می جنبیدند امروز توپ فوتبال افغانستان از دروازه ی گل بزرگترین کشور های جهان میگذشت.Ÿ

۱۳۹۲ شهریور ۲۱, پنجشنبه

مصطفی حیدری: از مردم توقع دارم قدر هنر و هنرمند را بدانند

شماره 141/ پنجشنبه 21 سنبله 1392/ 12 سپتمبر 2013
MV5BMTcwODk3MzQxN15BMl5BanBnXkFtZTcwMzk4Njc5OQ@@._V1._SY314_CR18,0,214,314_
مصطفی حیدری به سال 1364 هـ ش در یک فامیل روشنفکر در شهر کابل چشم به دنیا گشود. دروس ابتدایه را در مکتب متوسطه وزیر محمد اکبر خان کابل و باقی دروس خویش را تا صنف دوازدهم در لیسه عالی نادریه شهر کابل به اتمام رسانید .
بعد از فراغت از لیسه عالی نادریه بنابر شوق وعلاقه که به هنر داشت، تحصیلات عالی خود را در پوهنحی هنرهای زیبای پوهنتون کابل در بخش تمثیل و کارگردانی در سال 1384 به پایان رسانید. مصطفی علاوه بر زبان مادری اش دری و پشتو به چندین لسان خارجی چون انگلیسی، اردو، هندی و عربی تکلم مینماید.
کارکرد های مصطفی حیدری :
تحصیلات مصطفی حیدری بعد از این که به پایه اکمال رسید ، اولین کار خود را با دفتر یا انجوی بنام AWARD که برای خانمها کار میکرد به حیث مدرس زبان انگلیسی در سال 2002 م آغاز نمود، و بعدا در در سال 2003 م در دفتر UNAMA در بخش انتخابات ریاست جمهوری ایفای وظیفه نمود. سپس در سال 2004 م در بخش فرهنگی بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی به حیث مسوول نمایشگاه ها کارش را ادامه داد. مصطفی بنا بر لیاقت، استعداد کاری وهمچنان حاکمیت به لسان انگلیسی که داشت، توانست کار خود را با کمپنی DREAM WORKS امریکائی که به خاطر انتخاب هنرپیشه های افغانی برای فلم ( کاغذ پران باز ) به کابل آمده بودند، در سال 2006 م شروع نمود. کتاب کاغذ پران باز که نوشته از خالد حسینی افغان امریکایی است که یکی از پر فروش ترین کتابهای 2003 درامریکا بشمار میرفت. مصطفی حیدری کار خود را به حیث معاون کارگردان انتخاب چهره برای فلم کاغذ پران باز در کابل آغاز نمود. باوجود مشکلات زیاد و کاغذ پرانی های که در ادارات دولتی وجود داشت، مصطفی همراه با خانم (کیت داود) کارگردان انتخاب چهره به دنبال انتخاب هنرپیشه های افغان برای نقش آفرینی در فلم کاغذ پران باز، در کابل مشغول شد. بعد از 2 ماه جستجو ایشان توانستند 16 تن از هنرپیشه های افغان را انتخاب نمایند.بعداً مصطفی به صفت مسوول خریداری لوازم و اشیای افغانی برای فلم کاغذ پران باز به کار گماشته شد و سپس دوباره توسط کمپنی DREAM WORKS امریکایی به حیث مشاور فرهنگی و مترجم برای فلم در کشور چین به کار استخدام گردید. مصطفی مسوول شانزده تن از هنرپیشه های افغانی بود که برای فلم از کابل انتخاب شده بودند و آنها را به کشور چین نیز همراهی نمود. او خود نیز یکی از هنرپیشه های فلم کاغذ پران بازThe Kite Runner است.
مصطفی نه تنها در فلم کاغذ پران باز نقش آفرینی نموده، بلکه در چندین فلمهای دیگر بشمول فلم بچه کابلی یا (Kabuli Kid) که یکی از ساخته های برمک اکرم است، در نقش خبرنگار رادیو نیز روی پرده سینما ظاهر شده است.
مصطفی حیدری فعلا در شهر (لاس انجلس کالفرونیا- ایالات متحده امریکا زندگی میکند و در رشته کمپیوتر ساینس در کالج Santa Monica در لاس انجلس مصروف تحصیل میباشد.
کارهای هنری وی :
کارهای هنری مصطفی حیدری شامل بخش تیاتر و سینما میباشد که از آنجمله پارچه تیاتر بنام (من جنس دوم نیستم) که به کارگردانی مرحوم احمد نجیب اعطا برای روز زن (8 مارچ) در سال 1385 در تالار لسیه اسقلال به نمایش درآمد.
اثر دوم تیاتر وی عشق از دست رفته یا (Love’s Labour’s Lost) است که نقش پیام رسان را دارد. این پارچه یکی از اثار ویلیم شکسپیر نویسنده معتبر بریتانیائی است که به لسان دری ترجمه و توسط ممثلین افغان بشمول (شاه محمد نوری، نبی تنها، فیصل عزیزی، مصطفی حیدری، عارف باهنر کبیر رحیمی، صبا سحر، برشنا بهار، مارینا گلبهاری، لیلا همگام، و پروین مشتعل) با کارگردانی خانم فرانسوی (کرین جابر) در کابل، هرات، مزار شریف و دیگر ولایات افغانستان به نمایش گذاشته شد.
مصطفی برعلاوه تمثیل در این دو پارچه، در چندین پارچه های تیاتر دیگر که در پوهنحی هنرهای زیبای پوهنتون کابل کارگردانی و در فیستیوال تیاتر افغانستان به نمایش گذاشته شده نقش آفرینی نموده است.
کارهای هنری وی در بخش فلم و تلویزیون مشمول میشود بر:
( کاغذ پران باز- The Kite Runner، بچه کابلی- Kabuli kid،
سی صفر تاریک – Zero Dark ، تنها بازمانده- Lone Survivor،
دختر جدید – New Girl، سه دریا- Three Rivers ،
تابیدن به جلو Flash Forward, ، روانشناس – The Mentalist،
فاتح- Victorious، مرگبارترین جنگجو- Deadliest Warrior و قلبها و ذهن ها – Hearts and Minds میباشد.
اهداف مصطفی حیدری:
او بسیار علاقه دارد که دوباره پس به افغانستان برگردد و آرزو میکند که روزی باشد که سینمای افغانستان نیز تولیدات بیشتر و فلم های بهتر با معیارات جهانی تهیه و برای مردم ما بنمایش گذاشته شود تا باشد که از گسترش فرهنگ های بیگانه جلوگیری گردد. ولی مهم اینست که هنرمندان و سینما گران مورد حمایت مالی دولت وتشویق مردم افغانستان قرار گیرند تا بتوانند تولیدات بهتر به مردم تقدیم نمایند. او اطمینان دارد که سینمای افغانستان روزی به افتخارات و دست آوردهای جهانی قسمی که هالیود و بالیود امروزی رسیده است خواهد رسید. باوجود که فعلا سینمای افغانستان امکانات خوبی را در دست ندارد، مگر باز هم یکتعداد از فلم های افغانی در بزرگترین جشنواره ها کاندید میشوند. از آنجمله فلم اسامه به کارگردانی صدیق برمک کارگردان مطرح کشور، و یا فلمهای دیگری بنام خاک و خاکستر و سنگ صبور که ساخته های از عتیق رحیمی کارگردان با استعداد افغان و همچنان فلم بچه کابلی و وژمه ساخته های برمک اکرم میباشد. و این جای افتخار است برای هنرپیشه های افغان, که با هیچ خود به دست آورد های بزرگ میرسند.
مصطفی حیدری از مردم خود توقع دارد که قدر هنر و هنرمند را بدانند چون هنر مجموعه از آثار و دست آورد های انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات, هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنی یا مفهوم خلق می شود. بناءً هر هنری که باشد به تشویق و حمایت هموطنان و دلسوزان کشور ضرورت دارند تا باشد افتخار آفرین آینده کشور گردد.
هدف و افکار مصطفی اینست که افغانستان را در بخش فلم، تیاتر، سینما با کوشش های فراوان به بلندی های تاریخ برساند. او آرزو میکند صلح و آرامش در کشور عزیزش برقرار گردد تا همه افغانها دوباره به وطن عزیز خود برگشته باهم زندگی نمایند و برای آبادی کشور خود دست به دست هم داده این ممالک ویران خود را دوباره آباد و امکانات آموزش و کار را برای جاوانان خود محیاء نمایند. به آرزوی خوشبختی و پیروزی همهء افغانهای عزیز در هرکجائی دنيا که هستند.Ÿ

۱۳۹۲ شهریور ۱۴, پنجشنبه

پولاد علمدار به مردم چه می آموزد؟

شماره 140/ پنجشنبه 14 سنبله 1392/ 5 سپتمبر 2013


در حالیکه کشور از نظر فساد اداری در صدر جدول جهانی قرار گرفته و از نظر کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر یکی از بدنام ترین کشور های جهان گردیده و رشوه از مردم به شکل علنی در ادارات مطالبه میشود و دوسیه های سردمداران رژیم در ادارات مبارزه با فساد و سایر مراجع در جریان است، کابل بانک با یک ماجرای مافیایی سقوط داده شد و ارزش افغانی در مقابل دالر بنابر مداخلات مافیایی در حال پایین آمدن است، نمایش سریال وادی گرگ ها آنهم با سوژه وحشتناک اختطاف، ترور و قاچاق مواد مخدر، تسلط بر ادارات دولتی تا سطح صدر اعظم به مفهوم آنست که در ما تحت الشعور مردم بالای آتش بنزین ریخته می شود.
سریال که در آن هر دو دقیقه یک ماجرای وحشتناکی از فساد، قاچاق، زورگویی، قانون شکنی به نمایش گذاشته میشود، به حدی روان مردم را تحت تأثیر آورده که در بازار لباس هایی با تصاویر پولاد علمدار، مماتی و عبدالحی که از چهره های اصلی ماجرا های مخوف این سریال اند عرضه میشود و خانواده ها نا آگاهانه به اطفال شان آن لباس ها را با قیمت بلند خریداری میکنند.
جوانان با بد آموزی از نمایش این سریال در شکل کرکتر های منفی همدیگر را به نام های پولاد علمدار، مماتی، عبدالحی، اسکندر، جواد اکارسو و غیره صدا میزنند.
مسأله وقتی جدیت کسب میکند که از زبان خاص و عام مردم شنیده میشود که گویا این سریال واقعیت های جامعه افغانی را بازگو مینماید و در بعضی رادیو های خصوصی گویندگان نا آگاهانه از کرکتر های منفی این سریال به شکل مطایبه یاد میکنند.
آنچه قشر صاحبنظر جامعه را ناراحت میسازد آنست که ضرورت نمایش چنین سریال در چنین شرایطی که فساد و قاچاق دامنگیر کشور میباشد چیست؟ و آیا با نمایش این سریال مردم بد آموز و گروپ های مافیایی جسور تر نمیشوند؟
در افغانستان از قدیم داستانهای دنباله دار رادیو و سریال های تلویزیونی از طریق رادیو و تلویزیون به نشر میرسید و سریال هایی چون کمیسار کتانی، شیر بی بی، کمیسار کیلر، هفده لحظه ی بهار و غیره را مردم به یاد دارند و جنبه های انتباهی آن را هنوز مورد بحث قرار میدهند. آنچه قابل تذکر است اینکه هدف از نمایش سریال ها باید کمک به نظم، قانون، اداره، اخلاق، آداب، کرکتر و ارتقاء آگاهی تاریخی، اجتماعی، سیاسی باشد لا غیر.Ÿ