۱۳۹۱ اسفند ۹, چهارشنبه

نگاهی به زندگی یکصد دانشمند بزرگ جهان


شماره 113/ چهارشنبه 9 حوت 1391/ 27 فبروری 2013
از کتاب: 100 دانشمند بزرگ
تلخیص و نگارش: بابک سیاووش
2
نیکلاس کوپرنیک

ستاره شناسی لهستانی (پولندی) بود وی گفته بود که خورشید در مرکز ستارگان کائنات قرار دارد وزمین و ستارگان دیگر دور آن می چرخند. سا مانه ی کوپرنیکی شرح می دهد که چگونه زمین گرد محور خود می چرخد. کوپرنیک پس از سالها مطالعه و رصد اجرام آسمانی به این نتیجه رسید که بر خلاف تصور پیشینیان زمین در مرکز کائنات قرار ندارد بلکه این خورشید است که در مرکز منظومه شمسی است و سایر سیارات از جمله زمین به دور آن در حال گردشند. او در جوانی به این نتیجه رسید. اما آن را تا زمان مرگ خود آشکار نساخت. نسخه چاپی نظریه اش ( درباب گردش اجرام آسمانی) در شش جلد در بستر مرگ تقدیم اوشد. طبق افسانه ها او از اغمای عمیق بیرون آمد کتابش را نگاه کرد وبعد به آرامی مرد.
***
یوهانس کپلر

ستاره شناس آلمانی یوهانس کپلر را پدر علم ستاره شناسی جدید می دانند. وی با ارایه قوانین حرکت ستارگان که به قوانین کپلر معروف است به شهرت رسید.کپلر ثابت ساخت ستارگان در مدارهای بیضی شکل ونه دایره ای به دور خورشید میچرخند و به همین دلیل وقتی به خورشید نزدیک می شوند سرعتشان بیشتر می شود.
***
ویلیام هاروی

پزشک بزرگ و زیست شناس انگلیسی بود برای نخستین بار کشف کرد که قلب انسان خون را به تمام بدن انسان میرساند. این موضوع با نظریه گالن که متعقدبود خون از طریق سیاه رگهای جگر وسرخ رگهای قلب دربدن منتشر می شود در تضاد بود. نظریه هاروی تا مدتها بعداز مرگش پذیرفته نشد.
***
بلز پاسکال

پاسکال یکی از زبده ترین ریاضیدانها وفیزیکدانهایی است که جهان تاکنون نظیرش را نداشته است. او از خردی نابغه بود در 16 سالگی مقاله ای درباره ی مقاطع مخروطی نوشت در 19 سالگی ماشین حساب جک هیدورولیک و پیچکاری راهم اختراع کرد و آنچه را به فارمول پاسکال معروف است فرمول بندی نمود. یعنی وقتی فشار بر مایعی که درظرفی قرار دارد وارد کنیم، بطور یکسان به تمام نقاط مایع و دیواره ی ظرف می شود.
***
ایساک نیوتون

سرایساک نیوتون فیزیکدان انگلیسی است او قانون جاذبه عمومی را کشف کرد. برطبق روایات افتادن سیبی از درخت موجب شد او نتیجه بگیرد نیرویی در زمین (جاذبه) سیب را به طرف خود جذب کرده است. اوبه این نتیجه رسید همین نیرو ماه را درمدار خود گرد زمین نگه می دارد. او هم چنین ثابت کرد که نور سفید از تمام رنگهایی که به چشم انسان قابل رویت است تشکیل شده است واین نورها اجزاء تشکیل دهنده نور سفید هستند.Ÿ بقیه در آینده

۱۳۹۱ اسفند ۲, چهارشنبه

نگاهی به زندگی یکصد دانشمند بزرگ


شماره 112/ چهارشنبه 2 حوت 1391/ 20 فبروری 2013
از کتاب: 100 دانشمند بزرگ
تلخیص و نگارش: بابک سیاووش
فیثاغورث
mathematicians-pythagoras-001
از فیلسوفان و ریاضیدانان یونان باستان بود. شهرت وی بیشتر بخاطر پایه گذاری قضیۀ فیثاغورث است. وی را یونانیان یکی از هفت فرزانه بشمار میآوردند.
فیثاغورث به این باور بود که گردش کهکشانها براساس اصول ریاضی است و به خاطر ترویج این نظریه خود او مکتب (مدرسه ای ) را ایجاد کرد و شاگردان مکتب او به فیثاغوریثان مشهور شدند .
فیثاغورث پایه گذار ریاضیات امروزی به حساب می آید.متفکرین بزرگی چون افلاطون و ارسطو از فیثاغورث متاثر اند.
***
بقراط
Hippocrates
بقراط پزشکی یونانی در عهد یونان باستان بود او به پدر علم پزشکی مشهور است بقراط علم طب را از خرافات دوران خود متمایز کرد و پایه علمی محکم برای آن بنا کرد. سوگند بقراط که همه ی اطبا آن را به عنوان قبول تعهد ادا کنند گرچه دست نویس خودش نبود اما تمام افکار و عقاید او در آن نهفته است.
***
ارسطو
69729_Aristotle_lg
فیلسوف دانشمند یونان باستان بود ارسطو در شاخه های مختلف علم طب مطالعه کرد و مطالبی به آن افزود. ارسطو شاگرد افلاطون و معلم اسکندر کبیر بود. ارسطو پایه گذار طبقه بندی جانوران به حساب می آید و بیش از 500 جانور را تشریح کرد.
***
اقلیدس
Euclid-010
اقلیدس ریاضیدان و دانشمند برجسته علم هندسه که در قرن سوم پیش از میلاد در شهر اسکندریه میزیست.اقلیدس رساله ی در باره هندسه و سایر رشته ریاضی به نام عناصر نوشت. شش جلد از 14 جلد این رساله به هندسه مسطح مربوط است. بقیه مجلدات به نظریه ی اعداد ، هندسه ی سه بعدی ودیگر مسایل ریاضی می پردازد. از زندگی اقلیدس اطلاعات زیادی دردست نیست اما نقش اقلیدس در شکل گرفتن علم ریاضی انکار ناپذیر می باشد.
***
ارشمیدس
facts-abot-italy-archimedes
ارشمیدس ریاضیدان معروف یونانی و مخترع بزرگ که اختراعات و اکتشافاتی زیادی در قرون بعد دارد. درداستان ها چنين آمده است كه او در حمامي عمومي به داخل خزينه ي حمام پانهاد و در آن نشست وحين اين كار بالا آمدن آب خزينه را مشاهده كرد ناگهان فكري به مغزش خطور كرد .او بلافاصله لنگي را به دور خود پيچيد وبااين شكل و شمايل به سمت خانه روان شد ومرتب فرياد ميزد : يافتم ، يا فتم این کشف او بعد ها به اصل ارشمیدس معروف شد. او بعد ها عدد پی (14/3 ) را محاسبه کرد و اضافاتی رابر علم ریاضی افزود.Ÿ
بقیه در آینده

معرفی کتاب


شماره 112/ چهارشنبه 2 حوت 1391/ 20 فبروری 2013
IMG_4764
مجموعه ي داستاني «سايه در تاريكي» نوشته ي نجيبه ايوبي از چاپ برآمد. اين مجموعه كه شامل 14 داستان كوتاه ميباشد، ابعاد گوناگون زندگي و مشكلات زنان در آن انعكاس يافته.
«سايه در تاريكي» در 112 صفحه با برگ آرايي اندرابي و طرح پشتي آرش شرر در زمستان 1391 به تيراژ 1000 جلد از سوي بنگاه نشراتي زرياب به چاپ رسيده و به اشتراک فرهنگیان اخیراً در هوتل ماریوت رونمایی گردید.Ÿ

۱۳۹۱ بهمن ۲۵, چهارشنبه

مشعلداران موسیقی افغانستان


نينواز

ك وزارت خارجه  امريكا
ا.ظاهر-نينواز-امبرمحمد-احمدوليد
شماره 111/چهارشنبه 25 دلو 1391/ 13 فبروری 2013
5
سازهای بادی
سورنا (سورنای): سازی بادی و مشابه به شهنای هندی است که از چوب شیشم ساخته میشود، طول سُرنا حدود ۴۰ سانتیمتر بوده و زبانچهای دارد که از نی ساخته میشود. سُرنا دارای هفت سوراخ است و یگانه ساز باستانی است که در سراسر افغانستان صرفا بوسیلۀ هنرمندان حرفه ای نواخته میشود. سُرنا معمولا با دُهل یکجا نواخته میشود که این ساز نه تنها در افغانستان بلکه در کشورهای دیگری چون ایران و ترکیه یه کثرت یافت میشود. نوازندگان سُرنا و دُهل معمولا در مراسم عروسی، ختنه سوران، عیدهای مذهبی، میله های باستانی، روزهای نمالکاری، در حاشیۀ میدانهای ورزش، پهلوانی، اسب دوانی، نیزه پرانی، بُزکَشی، و همچنان در ساحۀ فعالیتهای دسته جمعی ساختمانی مانند جاده سازی، ساختمان سازی، حفر جویها و کانالها و غیره نغمه سرایی میکنند. نوازندگان سرنا و دهل اختصاص به بخش خاصی در افغانستان ندارند بلکه در سراسر کشور این دوگانگی هنری را میتوان یافت. یگانه فرقی که بین نوازندگان دهل و سرنا و سایر هنرمندان موسیقی وجود دارد این است که در تمام زمینه های موسیقی میتوان نوازندگان شوقی و حرفه ای را یافت اما نوازندگان دهل و سرنا صرفا حرفه ای ندارند و غالبا این هنر را به عنوان یک شغل به ارث برده اند.
نَی (توله): قدیمیترین آلت موسیقی است که از قرنها قبل در سرزمینهای مختلف به اشکال مختلف ساخته شده است و در افغانستان نیز سابقه دارد. نی همانطوری که از نامش پیداست از خود نی و به اندازه های مختلف ساخته میشود. اعراب ساز بادی شبیه نی داشتند که آن را قصابه مینامیدند و آلت ناقصی بود و همین ساز بعدا جایش را به نی داد. نی طبیعی ترین ساز بشر است که آن را «ساز چوپانان» نیز گویند. اروپائیان این ساز را کامل کرده به صورت دیگری درآوردند که آن را فلوت مینامند و در میان آلات بادیِ چوبی از همه خوش آهنگ تر است. نی در سراسر افغانستان رایج بوده و مخصوصا چوپانان و گاه چرانان زمانی که گله ها را به چرا میبرند برای مشغولیت خود آن را مینوازند، از همین جاست که در افغانستان نی چوپانی نیز میگویند. در سالهای قبل در هرات آلت موسیقی دیگری بنام تونت هم در بازارها فروخته میشد که آن ساز مثل نی بوده دارای رنگ سیاه و به شکل ماهی بود و اکثر جوانان و نوجوانان آن را مینواختند.
هارمونیه: سازیست بادی دارای لوله های صوتی که با پیانو شباهت دارد و با دمیدن باد توسط پکۀ دستی و وارد آوردن فشار بر روی دکمه های آن آواز میدهد. تفاوت هارمونیه با اُرگ این است که در اولی فشار هوا جریان را به سوی بالا میبرد در حالی که در اُرگ به طرف پایین حرکت مینماید. این ساز معمولا ایستاده نواخته میشود و همچنین ساز دیگری هم وجود دارد که به گردن آویخته شده و دارای پرده و پکه میباشد که آن را آکاردیون مینامند، چون در کشورهای پاکستان، هند و افغانستان موسیقی در حلقه های کلاسیک و محلی روی کف نشسته اجرا میشود هندیها توانستند از روی همین ساز غربی سازی را اختراع کنند و بطور نشسته آن را بنوازندو نام آن را هارمونیه گذاشتند و همین هارمونیه که در اصل ساز غربی است دوره گردها که موسیقی را ایستاده اجرا مینمایند در دو دستۀ آن طنابی بسته و آن را در گردن و یا شانه میآویزند و مینوازند. هارمونیه نوازی در دسته های موسیقی کلاسیک مروج بوده و اکثر آوازخوانهای آماتور و حرفهای به نواختن آن میپردازند و برخی این ساز را بطور تفننی مینوازند. سازهای کوبه ای (ضربی)
دایره (دَف): سازی کوبه ای (ضربی) است که از چوب بید و پوست بز به شکل دایروی به اندازه های کوچک و بزرگ ساخته میشود، برای ساختن دایره یک تکه چوب بید را به ضخامت عرض و طولی که لازم باشد اره میکنند بعد تخته بدست آمده را به مدت بیست و چهار ساعت در آب گذاشته سپس به صورت دایروی گِرد میسازند، دو نوک آن را با هم میخ میکنند بعد پوست گوسفند یا بز را که پشمش دور شده و بادکش شده باشد توسط سریش (چسب) روی آن نصب میکنند. دایره در تمام نقاط افغانستان توسط هنرمندان کسبی و شوقی ولی بیشتر توسط زنان و دختران در محافل و میله های فامیلی و غیره نواخته میشود.
دُهل: طبلی است بزرگ و دورویه (هر دو طرف پوست گاو یا گاومیش دارد) که در متون مختلف داول، تاول و داوول نیز ثبت شده. شکلی از آن به همراه سُرنا در مناطق روستایی نواخته میشود. نوازنده دُهل را با ریسمانی که از شانه ها میگذرد به خود آویخته و با دو مضراب مختلف مینوازد. دهل انواع و اقسام زیادی دارد مثل دهل لوگری، دهل بلوچی، دهل باز، دهل کُردی و دهل یکرویه. نواختن ساز و دهل یا دُهل و سُرنا در روستاهای افغانستان به ویژه شهر هرات مروج بوده و در ایام خوشی، عیدها و عروسیها مینوازند. طول یک دهل عادی در حدود ۴۰ سانتیمتر و قُطر آن در حدود ۲۲ سانتیمتر است.
دُهلَک: ساز کوبه ای یکرویه ای است که شامل دو طبل بوده و در منطقۀ گردیز رایج است. این دو طبله از چوب جلدیس ساخته میشوند و بر روی آنها پوست بز کشیده میشود. بر روی سر هر یک از این دو طبل دایره ای سیاه رنگ به قُطر حدود ۸ سانتیمتر نقش میشود. سرهای این دو طبل توسط ریسمانهای بهم تابیده شده که بر روی بدنۀ خارجی این طبله ها تا قسمت پایین آن کشیده شده محکم میشوند. در قسمت پایین ساز، طوقی (حلقه ای) بنفش رنگ به دور بدنۀ ساز که با پارچه پوشیده شده، کشیده میشود. دُهلک با چوب (چوبِ دُهلَک) نواخته میشود که این چوب از چوب چهارمغز (گردو) ساخته میشود. دهلک شبیه نقاره است که در آسیای میانه رواج دارد. طبل بزرگ ۲۱ سانتیمتر قُطر دارد و ۱۰ سانتیمتر عُمق. طبل کوچک ۱۹ سانتیمتر قطر دارد و ۹ سانتیمتر عمق. چوب دهلک هم ۲۴ سانتیمتر طول دارد و ۱٫۵ سانتیمتر عرض.
زنگ (تال): از سازهای کوبه ای است و متشکل از دو پیاله کوچک است از بِرِنج که خنیاگران هندوستان به هنگام آوازخوانی آنان را بر هم میزنند و به صدای آن اصول نگاه میدارند و پایکوبی میکنند. تال و زنگ ساز واحدی بوده اند که تال در هندوستان و زنگ در ایران رواج داشته است. اهالی لرستان ایران به کمانچه تال میگویند. کمانچه لُری دارای کاسۀ پشتباز و دستهای بلندتر از کمانچه های معمولی بوده و سه سیم دارد. همچون از دو تکه فلز دایروی کوچک تشکیل شده که در دست گرفته میشود و به هم زده میشوند. این ساز بیشتر در شمال و جنوب افغانستان مورد استفاده قرار میگیرد و در هرات هم با نواختن دوتار و طبله و رباب نواخته میشود.
زیربغلی: یک ساز کوبه ای (ضربی) است مشابه تُنبَک ایرانی که معمولا از گِل (سفال) ساخته میشود، سر کوچک زیربغلی باز است و سر بزرگ آن با پوست بز یا پوست آهو پوشانیده میشود و با انگشتان هر دو دست نواخته میشود. زبربغلی ۶۲ سانتیمتر طول داشته و قطر بزرگ آن ۱۹ سانتیمتر است. این ساز محلی که از چوب شیشم نیز ساخته میشود، بیشتر در صفحات شمال و غرب افغانستان مورد استفاده هنرمندان قرار میگیرد.
طبله: ساز کوبه ای (ضربی) است که طی سالهای متمادی در افغانستان آورده شده است و از نظر مکتب دهلی از واژۀ طبل با دُهُل دو سره استنباط شده که قبلا آن را پخاوج (میردنگ) میگفتند. طبله از دو واحد استوانه ای تشکیل شده که قسمت بزرگ آن را بَم و کوچک آن را زیل یا کاتی مینامند و امروزه در دسته های موسیقی در افغانستان، هندوستان و پاکستان در حلقه های قوالیخوانها بیشتر مورد استفاده قرار دارد. شادروان استاد محمدعمر و شادروان استاد رحیم خوشنواز در نواختن رباب و بهاءالدین مزاری در نواختن تنبور شهرت جهانی داشتند. استاد عزیز هروی و استاد گدامحمد از چیره دستان در نواختن دوتار هراتی بشمار میروند.Ÿ
پایان

۱۳۹۱ بهمن ۱۸, چهارشنبه

مشعلداران موسیقی افغانستان


فريدرستگار


شماره 110/ چهارشنبه 18 دلو 1391/ 6 فبروری 2013
4
رباب*: از سازهای رشته ای (مهتره) کمانی بسیار قدیمی است و معروفترین آلت موسیقی اصیل افغانستان است. این ساز عود (بربط) مانند، از چوب توت ساخته شده، دستهای (گلوی) کوتاه دارد، و در قسمت پایین، کاسۀ شکم) آن با پوست بز پوشیده میشود. طول یک رباب عادی با میانه ۹۲ سانتیمتر است. رباب چهارده پرده و سه تار مِلودی و چند تار بَم و تقویت کنندۀ صدا (سمپاتیک) دارد که جمعا بیست و یک تار میشود. تارهای سمپاتیک به ساز، نوایی پُرطنین میدهند (گویی درون آن اتاق پژواک دهندۀ آوا قرار گرفته باشد). شیوۀ نواختن این ساز به این صورت است که با یک مِضراب (یا زخمهای که به شکل سه گوش است) و (با حرکت مُچ وشَست) به تار (سیم) ضربه ای سخت، از بالا به پایین وارد میشود، و دست راست که مضراب را نگاه میدارد، بر پوستِ قسمت کاسه (شکمِ) ساز صدای ضربتی تولید میکند. کوتاهترین تار تقویت کنندۀ صدا به دور یک برآمدگی بر روی سینه (در سطح جانبی ساز در قسمت بالا) پیچیده شده، تا بطور جداگانه نواخته شود. بدین طریق این سیم صدایی بَم تولید میکند که در شیوۀ مخصوصی از نواختن (بنام پَرَندکاری؟) استفاده میشود، که گویی در آن نوازنده نمونه هایی پیوسته از ریتمهای گوناگون را تولید میکند. تحقیق نشان میدهد که این نمونه ها با طرحهای هندسی ویژگیهای مشترک داشته و تا حد زیادی با هنر اسلامی در ارتباط است. در افغانستان سه نوع رباب وجود دارد که با نامهای رباب بم یا بزرگ، رباب میانه، و رباب زیرچه یا کوچک در میان مردم معروف هستند.
ریچَک (غیچَک): ساز زهی خمیده، شبیه کمانچه ایرانی، که دو تار (زِه یا سیم) دارد و دستۀ آن استوانه ای، و در قسمت سر آن دو پیچکوک تعبیه میشوند. کاسۀ (شکم) آن گِرد و از چوب درخت توت ساخته شده و بر روی آن پوست بز کشیده میشود. دستۀ آن از چوب درخت چنار ساخته میشود. برای نواختن ریچک، این ساز را به حالت عمودی نگه میدارند و با آرشه مینوازند. طول یک ریچک عادی ۸۷ سانتیمتر است.
سَرِنده: یکی از سازهای زهی (ارشه ای) است که از چوب درخت توت ساخته شده، کاسه آن از پوست بز پوشانیده میشود و طول آن ۶۵

سانتیمتر است. این ساز با کمانچه یا ارشه نواخته میشود و دارای سه تار اصلی و ۱۷ تار فرعی جمعاً بیست تار فلزی و نایلونی است. سرنده فاقد پرده است و در قسمتهای جنوبی و جنوبشرقی افغانستان نواخته میشود.
سَرَنی: یک ساز زهی خمیده که در منطقۀ وامای نورستان رایج است. ساختار کاسۀ طنین دهندۀ آن شبیه چنگ است. چوب و پوست بز بکاربرد هشده در قسمت سر آن به رنگ قهوهای تیره است؛ سوراخهای سر این ساز به طرح یکتایی و سه گوشی است. دسته (گلوی) و سر میخ مانند (پیچکوک) آن هر دو دنبالۀ همان چوبی است که از آن کاسه (شکم) میان تهی (توخالی) ساز کَنده کاری شده است. دو تار رودهای بهم تابیده شده در قسمت سر ساز توسط دو قطعه میخ (پیچکوک) در دو طرف سر محکم شده اند. این تارها که در واقع یک تار بلند هستند که به دو قسمت تقسیم شده، از گلوی ساز به فاصلۀ ۱٫۵ سانتیمتر از آن میگذرد. برای نواختن این ساز، آن را بطور عمودی نگاه میدارند و با ناخنکهای دست چپ بر تارها ضربه وارد میکنند. طول سَرَنی 59 سانتیمتر و ارتفاع آن 10 سانتیمتر است.
ششتار: از سازهای زهی است که ۱۰ تار [سیم)، ۴ تار شیاردار و ۶ تار سمپاتیک (تقویت کننده صدا) دارد. از دو قسمت تشکیل شده: کاسه (شکم) که از چوب درخت توت ساخته میشود و دسته (گلو) که از چوب درخت چنار ساخته میشود. بر روی کاسه پوست کشیده میشود. این ساز با مضراب (زخمه) نواخته میشود. طول یک ششتار عادی ۷۵ سانتیمتر است.
واج (وُونز): از سازهای زهی منطقۀ نورستان است که شبیه قوس (کمان) بوده، به چنگ شباهت دارد و دارای چهار تار رودهای ساخته شده از الیاف بهم تنید هشده است که بر بدنۀ کمانِ (قوس) چوبیِ سخت، تیره و قهوه ای رنگ محکم میشوند. برای آنکه طنین بهتری داشته باشد، کمان را بر وسط یک کاسۀ (جعبه) چوبی که شبیه عدد هشت اروپایی (8) است قرار میدهند و کمان در دو نقطه با نواری از پوست حیوانات بر روی کاسه محکم میشود. سطح بالایی کاسه با پوست بز پوشیده میشود تا صدا را از تارها به کاسۀ زیر آن انتقال دهد. نوای (tuning) واج سه گامی (tritone) است: c d e f (بگفتۀ لوئی دوپری). طول این ساز ۴۷ سانتیمتر و ارتفاع آن ۳۵ سانتیمتر است. مضراب (زخمه) آن هم از همان چوب ساخته شده و مضراب توسط نواری تنیده شده از روده به ساز متصل میشود.Ÿ
بقیه در آینده