۱۳۹۴ دی ۷, دوشنبه

خان آقا سرور هنرمند سینما، تیاتر، موسیقی و نویسنده کتاب «تیاتر در افغانستان» با جهان وداع گفت


دسامبر 28, 2015
شماره ( 258) سه شنبه ( 8) جدی ( 1394)/ ( 29) دسمبر (2015)
khan agha soror
بابک سیاووش
خان آقا سرور که تخلص سرور را به مشوره هنرمند محبوب اکبر روشن انتخاب نموده بود در 27 جوزای 1319 در جمال آغه ولسوالی کوهستان ولایت کاپیسا دیده به جهان گشوده از صنف پنجم مکتب بی بی مهرو به همکاری استاد محمد عظیم فایز کار را در نمایشنامه های مکتب آغاز نموده و سپس به همکاری اکبر روشن به تیاتر شهری ننداری رفت.
زمانیکه مرحوم وزیر محمد نگهت متصدی تیاتر لشکری بود با ایشان همکار شد و در همین آوان آهنگ هایی نیز در رادیو به طور زنده اجرا می نمود.
اولین بار در وقفه درامه های تیاتر آهنگی را از ساخته های پران نات خواند و سپس درامه یی را زیر نام «ماجرا» نوشت و از اینکه اکبر روشن نقش اول درامه را بازی میکرد نام درامه را به «ماجرای روشن» تغییر داد. سپس شاگرد خیر زاده شد و اولین جایزه هنری را در سال 1339 بدست آورد. هنگامیکه مؤسسه هنرهای زیبا فعال گردید شامل آن گردید و پس از فراغت از این مؤسسه برای تحصیل در رشته تمثیل، فلم و سینما به هند رفت، پس از ختم تحصیل به صفت استاد کورس های آرت دراماتیک و ممثل در ریاست کلتور شامل کار شد. با لغو ریاست کلتور برای مدتی در کابل تایمز به کار مشغول شد، همراه با یک گروه فلمسازان ایتالیایی به بامیان رفت و در تیم فلم سازان فلم سوارکاران دستیار دایرکتر شد.
خان آقا سرور در کتاب «تیاتر در افغانستان» چهرۀ واقعی تیاتر کشور را به تصویر کشیده و اسناد به یاد ماندنی را در تاریخ تیاتر کشور درج تاریخ نموده است.
خان آقا سرور در سالهای آخر عمرش در شهر تورنتوی کانادا میزیست و با فعالیت های هنری خانواده هنرمندش به غنای فرهنگی هنری افغانستان می افزود.
ارمغان ملی مرگ این چهره تابناک هنری کشور را یک ضایعه دانسته مراتب تسلیت کارکنان ارمغان را به خانوادۀ هنردوست و هنر پرور و دوستان و علاقمندان شان تقدیم میدارد. Ÿ
روحش شاد و فردوس برین جایش باد

2015 ســالی که سرگـــذشتش را با خـون نــوشت


شماره ( 258) سه شنبه ( 8) جدی ( 1394)/ ( 29) دسمبر (2015)
navigator_globe_lg
گرد آورنده : کاووس سیاووش
– رسانه ها گزارش دادند که: شبه نظاميان خارجي از سالها به اينسو در بدل صد دالر كارت هويت پاكستاني گرفته اند.
– رییس جمهور غنی گفت: افغانستان به چارراه اقتصادي منطقه تبديل ميشود.
– ششمين نشست همكاري هاي اقتصادي منطقه اي ريكا تحت عنوان راه ابريشم از مسير افغانستان ميگذرد، در كابل داير شد.
– ميلياردر مصري گفت: حاضرم براي پناهجويان يك جزيره بخرم.
– درگيري طالبان با داعش در ننگرهار آغاز شد.
– ويكتور اورين صدر اعظم اتريش گفت: كشور هاي اتحاديه اروپا قادر به كنترل بحران پناهجويان نميباشد.
– ملا اختر منصور گفت: جهاد ادامه دارد.
– رسانه ها گفتند که: عدنان شكري تبعه عربستان سعودي با كارت هويت پاكستاني فعاليت دهشت افگني انجام ميدهد و امريكا براي دستگيري وي 5 ميليارد دالر جايزه گذاشته است.
– مشاهده تصوير كودك سوري غرق شده پناهجو خشم جهان را بر انگيخت.
– كميسيون خاص اصلاح نظام انتخاباتي تشكيل شد.
– قانون توزيع تذكره الكترونيكي از تصويب پارلمان و توشيح رييس جمهور گذشت اما عملی نشد.
– نمایندگان مردم در پارلمان گفتند: پاكستان در نامه مخفي بركناري رحمت ا لله نبيل را خواست نموده.
– ايمن الظواهري رهبر القاعده گفت: ابوبكر البغدادي را شخص شايسته به خلافت نميداند.
كار اعمار تأسيسات نظامي پاكستان در انگور اده پكتيكا تكميل شد.
– رسانه ها گفتند: حامد كرزي13 سال مانع حمله نيروهاي امنيتي بر يك قرارگاه طالبان در لوگر شد.
– روزنامه ييلدرام زونتاگ نوشت: از آغاز جنوري تا 8 سپتمبر 2336 قاچاقبر انسان در آلمان بازداشت شد.
– طالبان يك زن و يك مرد را در سرپل سنگسار كردند.
– رييس جمهور تركمنستان قربانعلي گفت: برخي اخبار رسانه هاي خارجي در زمينه تهديد تروريسم از خاك افغانستان دروغ پردازي ميكنند.
– نهاد هاي حقوق بشر و كشورهاي جهان محاكمه خديجه اسماعيلوا خبرنگار در آذربايجان را نكوهش كردند.
– رسانه ها گفتند: گروه جندا لله تلاش مینماید در تخار پايگاه ايجاد كند.
– نيكولاس هيسم فرستاده ويژه سرمنشي سازمان ملل در افغانستان ادامه تشديد خشونت ها را در افغانستان پيشبيني نمود.
– رويترز به نقل از تحليلگران نوشت كه: احتمالاً طالبان به دو دسته تقسيم ميشوند.
– پارلمان جاپان براي قواي مسلح آن كشور اجازه جنگيدن در خارج از كشور را داد.
– رسانه ها گفتند: امضاي تفاهمنامه دندغوري به منظور واگذاري دندغوري به طالبان به امضا رسید.
– گاردين: اسناد به آمده از اردوگاه ابوسياف حاكي از ارتباط سطوح عالي تركيه با اعضاي بلند پايه داعش ميباشد.
– كشور هاي بالكان و اروپاي مركزي مرز هاي خود را به روي پناهجويان بستند.
– نيكولاس هيسم گفت: حل تنش در افغانستان نياز به حمايت بين المللي دارد.
– رسانه ها از احتمال جابجا سازي نيروهاي نظامي روسيه در مرز تاجكستان با افغانستان گزارش دادند.
– ملا اختر منصور گفت: همسايه هاي شمال افغانستان نبايد ما را دشمن بدانند.
– رسانه ها گفتند: عده از رهبران طالبان از پاكستان فرار ميكنند.
– دولت ماليه ده درصد بر بهروران خدمات مخابراتي وضع كرد.
– مسوولان محلي گفتند: طالبان 40-50 ميليون دالر از تجارت پسته بادغيس بدست مي آورند.
– سازمان ملل گفت: داعش از عراق و سوريه به افغانستان مي آيد.
– وزراي خارجه امريكا و چين بر حمايت بيشتر از افغانستان تأكيد كردند.
– رييس جمهور غني گفت: پاكستان با افغانستان در يك جنگ اعلان ناشده ميباشد.
– ملاهاي كنر و نورستان تحت رياست ذكي الرحمن كلهوي رهبر شبكه لشکر طيبه در راولپندي جلسه نمودند.
– طالبان از چندين استقامت بر شهر كندز حمله كردند.
– مقامات محلي گفتند: در جمله صدها تندرو كه بر ولسوالي اچين ننگرهار حمله كردند نظاميان پاكستان نيز شامل بودند ولي وانمود مي ساختند كه گويا اعضاي داعش اند.
– سفير امريكا در كابل گفت: رويداد اخير در كندز نشان ميدهد كه بايد كمك هاي جامعه جهاني به افغانستان افزايش يابد و به دو برابر برسد.
– چودري نثار علي وزير داخله پاكستان گفت: ما چوكيدار افغانستان نيستيم و به شمول اشرف غني به هيچكس هم جوابده نيستيم .
– جان مككين گفت: سقوط كندز پيامد خروج نيروهاي امريكاست.
– راحيل شريف گفت: امكان پيوستن طالبان به گروه داعش وجود دارد.
– سپنتا گفت: انتظارات بيجا از پاكستان دليل سقوط كندز شد.
– فارن پاليسي با تيتر كشف رگه هاي معامله بر سر كندز نوشت: طالبان نيامدند صرفاً ظاهر شدند.
– داعش مسووليت حمله بر يك تكيه خانه در كابل را به دوش گرفت.
– رسانه ها گزارش دادند ايالات متحده در سال 2015 دوصد و شصت و پنج ميليون دالر به پاكستان تحت عنوان افزايش قدرت نظامي پاكستان در مبارزه با تروريزم كمك كرده است.
– فريد زكريا گفت: امريكا در تلاش صلح افغانستان با ارواح گفتگو ميكرد.
– فرانس مايكل ميلبين سفير اتحاديه اروپا در افغانستان گفت: سقوط كندز نتيجه ناتواني نيروهاي امنيتي نه بل نتيجه كند كاري نظام سياسي بوده است.
– دو راديوي محلي ننگرهار هدف حمله انفجاري قرار گرفت و تخريب شد.
– رييس جمهور غني سفرش براي اشتراك در هفتادمين نشست مجمع عمومي سازمان ملل به نيويارك را لغو كرد.
– رييس جمهور غني در صحبت با قوماندان 203 تندر گفت: هيچ فردي اجازه مداخله در امور مقرري هاي سكتور امنيتي را ندارد.
– نيويارك تايمز نوشت: ملا اختر محمد منصور رهبر طالبان يك بازرگان است و كارهاي تجارتي اش همين اكنون در دوبي جريان دارد.
– اوباما گفت: به تروريستان اجازه نميدهم از خاك افغانستان به ما حمله كنند.
– آسياي مركزي در تلاش ايجاد ارتش مشترك به رهبري روسيه شد.
– پوتين در باره صدور بي ثباتي از افغانستان به آسياي ميانه هشدار داد.
– تلويزيون هاي طلوع و يك در كابل از سوي طالبان تهديد به حمله شدند.
– طالبان ولسوالي غورماچ ولايت فارياب را تصرف كردند.
– خبرگزاري النخيل عراق گفت: كشورهاي حاشيه خليج فارس به خاطر خارج شدن روسيه از ائتلاف چارگانه به آن کشور 400 ميليارد دالر رشوه پيشنهاد كردند.
– اشتاون كارتر گفت نيروهاي امريكا افغانستان را ترك نميكند.
– مأموريت نظامي امريكا در افغانستان تا سال 2017 تمديد شد.
– نورسلطان نظر بايوف رييس جمهور قزاقستان با پوتين همتاي روسي اش در يك كنفرانس گفت: هردوي آنها از وضعيت تاجكستان به غايت نگران هستند.
– لينزي گراهام نامزد حزب جمهوريخواه امريكا گفت: حضور 5500 سرباز امريكايي در افغانستان كافي نيست.
– سخنگوي وزارت خارجه روسيه گفت: اگر دولت افغانستان رسماً از روسيه براي مبارزه با داعش درخواست كمك كند مسكو آماده است وارد عمل شود.
– شفاخانه دوكتوران بدون مرز در جريان تصفيه كندز مورد حمله هوايي قرار گرفت.
– اوباما گفت: رسيدن به راه حل سياسي يگانه راه براي خروج كامل نظاميان امريكايي از افغانستان ميباشد.
– مقامات امريكايي گفتند: به نظر ميرسد روسيه موجوديت قواي نظامي خود را در سوريه دو برابر افزايش داده است.
– اوباما گفت: پاكستان بايد طالبان را به ميز مذاكره حاضر كند.
– نيروهاي افغاني و امريكايي دو پناهگاه القاعده را در كندهار نابود كردند.
– رييس جمهور غني طي فرماني اعطاي مستمري ماهوار 400 هزار دالر به دفتر حامد كرزي رييس جمهور قبلي را صادر كرد، اما دفتر كرزي آن را رد كرد.
– جنرال دوستم با دو فرزندش در خط مقدم نبرد دفاع از فارياب قرار گرفت.
– رسانه ها گزارش دادند: طالبان راكت هاي ضد طياره به دست آورده اند.
– پايگاه خبري امارات از دستگيري تعدادي از رهبران اصلي طالبان در دوبي خبر دادند.
– جان كري با مقام هاي پنج كشور آسياي ميانه ديدار كرد.
– جان مككين خواست افغانستان براي گرفتن تجهيزات نظامي از روسيه را ناكامي اوباما خواند.
– ولسوالي درقد به دست طالبان سقوط كرد.
– روسيه از احتمال تهاجم طالبان به آسياي ميانه هشدار داد.
– محصول في كيلووات برق در افغانستان 5 پول افزايش يافت.
– احمد ضيا مسعود گفت: صلح با طالبان يك گپ غير معقول است.
– جنرال مشرف وویل: القاعده او طالبان زمونر اتلان دي.
– مككين: امريكا او لويديح په افغانستان كي ناكام شول.
– ويكي ليكس: پاكستان از هراس افگنان بر ضد هند در افغانستان استفاده كرده است.
– جيمي مورالس كميدين تلويزيوني كه هيچ سابقه در دنياي سياست ندارد برنده انتخابات رياست جمهوری گواتمالا شد.
– روزنامه گلوب اندميل گزارش داد: دست كم 54 نظامي كانادا بعد از پايان خدمت در جنگ افغانستان و بازگشت به كشورشان خودكشي كرده اند.
– طلوع نيوز گفت: اكتوبر خونين ترين ماه سال 2015 در افغانستان بود كه در آن 4280 تن كشته شد كه در مقايسه با ماه قبل 28 درصد افزايش را نشان ميدهد.
– جورج ايج بوش (بوش پدر) رييس جمهور قبلی امریکا از پسرش رییس جورج بوش، ديك چيني و دونالد رامسفلد شديداً انتقاد كرد.
– دو انتحار كننده پاكستاني در كنر بازداشت شدند.
– پيره زن 85 ساله اتريشي يك ميليون يورو پول خود را به خاطر رنجاندن وارثين پاره پاره كرد.
– حكومت افغانستان با خليل ا لله فيروزي يكي از بدهكاران كابل بانك كه در قضيه كابل بانك محكوم به حبس ميباشد پيمان اعمار شهرك هوشمند را عقد كرد.
– سازمان خبرنگاران بدون مرز گفت: پس از تهديد طالبان اگر بر خرنگاران يا رسانه ها در افغانستان حمله شود دفتر سياسی طالبان در قطر پاسخگو خواهد بود.
– سپنتا گفت: غرب گارسون هاي هوتل را در كابل به صحنه آورد.
– دوشيزه رخشانه در غور بدست طالبان سنگسار شد.
– ساختمان ولسوالي مارجه هلمند بدست طالبان افتاد.
– يك منبع آگاه عربستان اعلام كرد كه سازمان اطلاعات اين كشور ده روز قبل به برخي از كشور هاي اروپايي نسبت به وقوع حملات تروريستي به اين كشور ها هشدار داده بود.
– چهارتن از مسافران يك موتر 404 در ساحه چشمه شير پلخمري از موتر پايين، دو تن شان توسط مخالفان مسلح كشته و دو تن ديگر زخمي شدند.
– رييس جمهور فرانسه حملات پاريس را اعلان جنگ داعش خواند.
– فرانسوا هولاند رييس جمهور فرانسه ساعاتي پس از وقوع حملات پاريس در فرانسه حالت اضطرار اعلام نمود.
– در تظاهرات دانشگاه ننگرهار دانشجويان شعار هاي ضد حكومت و به طرفداري از داعش و طالبان سر دادند.
– مشاهد حسين رييس كميته دفاع مجلس سناي پاكستان گفت: طالبان دشمن پاكستاني ها به شمار نميروند.
– جنرال دوستم گفت: رهبران حكومت وحدت ملي به جاي كشمكش در تقسيم چوكي ها به تقاضاي مردم توجه كنند.
– كشورهاي عضو ناتو بر ادامه كمك با افغانستان تأكيد كردند.
– اعتراضات ده ها هزار نفري در خيابان هاي كابل به اعتراض سر بريدن هفت تن تا جوار ارگ با شعار طالب جنايت ميكند ارگ حمايت ميكند ادامه يافت.
– مقامات محلي از جنگ و درگيري ميان گروههاي رقيب طالبان در سه ولسوالي زابل خبر دادند.
– ملا رسول يكي از قوماندان طالبان ملا اختر منصور را به قتل ملا عمر و وابستگي به استخبارات پاكستان متهم كرد.
– پادشاه عربستان سعودي با هيئت هزار نفری به خاطر اشتراك در نشست گروه 20 به استانبول تركيه رفت.
– طياره روسي در مصر سقوط كرد و مسووليت آنرا داعش به عهده گرفت.
– ارزش افغاني در برابر دالر امريكايي سقوط بي سابقه نموده و از مرز پنجاه و چند افغانستان در ابتداي سال در اخير سال تا شصت و هشت افغانی و هفتاد و پنج پول پايين آمد.
– عربستان سعودي مخالفان بشار اسد را به رياض دعوت نمود.
– نيويارك تايمز در گزارشي عربستان سعودي را پدر داعش و همسان با اين گروه تروريستي دانسته است.
– فيگارو نوشت: بركناري اسد اولويت فرانسه نيست.
– شوراي امنيت قطعنامه حمله به داعش را تصويب كرد.
– طالبان ولسوالي يمگان را تصرف كردند.
– رسانه ها گزارش دادند: 1300 خارجي در حمله طالبان بر كندز شركت داشته است.
– فرانسه خواهان تشكيل قواي مشترك براي مبارزه با داعش شد.
– تركيه سه ميليارد يورو از اتحاديه اروپا خواهد گرفت تا موج ورود پناهجويان سوري به اروپا را كاهش دهد.
– تاجكستان مرزهايش را به روي روستا نشينان بدخشان بست.
– اردوغان به روسيه هشدار داد با آتش بازي نكند.
– روسيه با مستقر نمودن ناوجنگي در نزديك آب هاي لاذقه و استقرار موشك هاي تازه در پايگاه اصلي اش در اين شهر بر تدابير امنيتي اش افزود.
– پوتين دستور تحريم اقتصادي تركيه را صادر كرد.
– امريكا به تركيه هشدار داد: استقرار شمار بيشتر نيروهاي نظامي مرزهاي خود با سوريه را متوقف كند و يا منتظر تبعات شديد اقدامات خود باشد.
– رهبر كورياي شمالي تهديد كرد كه در صورت اقدامات تركيه عليه روسيه مورد حمله هسته اي پيونگ يانگ قرار خواهد گرفت.
– رسانه ها گزارش دادند كه داغستان در حاشيه خزر به كانون پرورش جهادگرايان اسلامي مبدل شده است.
– اردوغان حاضر نشد از تركيه به خاطر سقوط طياره روسي توسط قواي هوايي تركيه عذر خواهي كند.
– پوليس ايتاليا 781 قبضه تفنگ ساخت تركيه به مقصد بلژيك را ضبط كرد.
– فرانسه مركز فرماندهي داعش در نزديكي موصل را هدف قرار داد.
– حمله فرانسه بر داعش از عرشه ناو هواپيما بر شارل دوگول آغاز شد.
– روسيه به عربستان سعودي و قطر هشدار داد و آنان را در طراحي و هدايت حملات تروريستي دخيل دانست.
– منابع امريكايي گفتند: عناصري در پاكستان و افغانستان منابع بزرگ تمويل هراس افگني هستند.
– روسيه پالايشگاه مهم داعش در رقه را بمباران كرد.
– دولت چین اوسولا گوتیه خبرنگار فرانسوی را به دلیل نوشتن مطالبی در زمینه نقد سیاست پیکن در قبال مسلمانان از آن کشور اخراج نمود.
– ناتو برای تقویه نیروهای هوایی ترکیه چند فروند هواپیمای آواکس را از آلمان به پایگاه هوایی قونیه مستقر میسازد.
– کابلوف یک مقام بلندپایه روسی گفت: روسیه با طالبان در زمینه تبادله اطلاعاتی تماس دارد.
– فرانک والتر اشتاین مایر وزیر خارجه آلمان از فتنه انگیزی احزاب راستگرای آلمان بر ضد پناهجویان سخن گفت.
– رییس جمهور چک موج پناهجویان به اروپا را تهاجم سازمان یافته خواند.Ÿ

۱۳۹۴ آذر ۳۰, دوشنبه

راوی حماسه های مردم شمالی به ابدیت پیوست


دسامبر 22, 2015
شماره (257 )سه شنبه (1) جدی ( 1394)/ ( 22) دسمبر ( 2015)
نعیم رباطی
راوی حماسه های مردم شمالی به عمر 112 ساله گی به سفر جاودانه گی رفت.
جناب رحیل دولت شاهی در صفحه فیسبوک خویش از سفر آخرت صوفی نعیم رباطی خبر داد. بهشت برین جایش باد.
نعیم رباطی از عمده ترین راویان حماسه های مردم کوهدامن و کوهستان بود. داستان های یاغی ها و کاکه های پروان و کاپیسا و کارنامه های شان گنجینه بزرگ و گرانبهایی بود که صوفی نعیم در حافظه داشت ولی دردا که کسی همت نکرد آنها را از وی شنیده، روی کاغذ آورد. او هرگز به رادیو برای ثبت و پخش آوازش مراجعه نکرد ولی در مجالس سرور مردم منطقه ی خویش همیشه حضور داشت و در پهلوی شاد ساختن مردم آهنگ های حماسی نیز می خواهد تا مردم از عنعنه ی جوانمردی و کارنامه های جوانمردان منطقه ی خود بی خبر نباشند. نگارنده سی و اندی سال پیش او را در یک محفل عروسی در کورک دانه ی بگرام دیده بود و داستان عنایت بایانی، ستار و کاکه های شمالی را برروی کاغذ منقل ساخت ولی دردا که دیدار دیگر هرگز نصیب نگردید تا ترانه های «سید آغا سید چاریکاری» که در کارنامه های سیدحسین سروده شده بود، داستان علام حضرت کلکانی، داستان مجید کلکانی، داستان کارنامه ی حبیب ا لله کلکانی و امثال اینها را به ثبت برساند. نمی دانم کست های او که همه ثبت خانه گی بودند اکنون نزد علاقمندانش محفوظ مانده است و یا خیر؟ اگر کسی ثبت این داستان ها را داشته ولی آن را طریق انترنت به نشر نمی رساند کارش گناه بزرگی شمرده خواهد شد.Ÿ
از برگه فیسبوک استاد دکتور اسدا لله شعور

مردم میپرسند: چرا؟چرا؟چرا؟


دسامبر 22, 2015
شماره (257 )سه شنبه (1) جدی ( 1394)/ ( 22) دسمبر ( 2015)
IMG_1070
کاووس سیاووش
چرا شفاخانه جمهوریت به معیار های بین المللی عیار و فعال نمیشود تا از رفتن مریضان به کشورهای همسایه جلوگیری شود؟
چرا تشکیل و بودیجه شفاخانه معتادان انکشاف داده نمیشود؟
چرا سرک آمد و رفت کوته سنگی توسط گلدان از هم جدا نمیشود تا از حادثات ترافیکی جلوگیری شود؟
چرا در پرداخت معاشات کارمندان دولت اصل توازن دخل و خرج خانواده ها مدنظر گرفته نمیشود؟
چرا خانواده های عده یی از دولتمردان در خارج کشور زیست میکنند؟
چرا در روزیکه 90 سرباز در هلمند به شهادت رسید در ارگ جشن تاپی برگزار شد؟

صدمین سالگرد تولد فرانک سیناترا، خواننـــده نامــــدار قرن بیستم


دسامبر 22, 2015
شماره (257 )سه شنبه (1) جدی ( 1394)/ ( 22) دسمبر ( 2015)
sinatra
صد سال از تولد فرانک سیناترا، خواننده و هنرپیشه نامدار قرن بیستم میگذرد.
کسی که نشریۀ رولینگ استون از او به‌ عنوان بزرگ‌ترین ترانه‌ خوان پاپ سدۀ بیستم یاد کرده‌ است.
فرانک سیناترا در دوران کاری خود بیش از ۱۴۰۰ ترانه اجرا کرد و ۱۰ جایزۀ گرفت.Ÿ

۱۳۹۴ آذر ۱۷, سه‌شنبه

کارتون  |  Leave a Comment »

همه چیز در مبارزه مدنی سیاه پوستان امریکا از موتر سرویس آغاز شد

دسامبر 8, 2015
شماره 256 چهارشنبه 18 قوس 1394/ 9 دسمبر 2015
13930908000554_PhotoL
سرویس
شصت سال از زمانی که رُزا پارکس رنگین پوست از دادن صندلی اش در سرویس به یک مرد سفید پوست امتناع کرد می گذرد.
اول دسامبر ۱۹۵۵ بود که این شیر زن، بر خلاف قانون وقت شهر مونتگمری ایالت آلاباما از دادن جایش در سرویس به یک مرد سفیدپوست خودداری کرد. سپس بازداشت و برای این کار خود جریمه شد.
پارکس نخستین افریقایی تباری نبود که علیه تبعیض نژادی به پا خواسته بود ولی او بود که جرقه اعتراض را در بین سیاهان امریکا روشن کرد. تحریم شبکه حمل و نقل عمومی و متعاقب آن مبارزه ای طولانی که سرانجام به تصویب قانون مدنی سال ۱۹۶۴ انجامید؛ قانونی که هرگونه تبعیض نژادی در امریکا را ممنوع می کرد.
رزا پارکس بعدها به عنوان مادر جنبش آزادی و «بانوی اول جنبش حقوق مدنی» امریکا شناخته شد و در سال ۱۹۹۶ از دستان بیل کلینتون، رییس جمهوری وقت این کشور مدال آزادی گرفت.
رُزا پارکس در تاریخ ۲۴ اکتبر ۲۰۰۵ در۹۲ سالگی در میشیگان درگذشت.Ÿ
Euronews

۱۳۹۴ آذر ۱۰, سه‌شنبه

سیاست پیشه گان ملی بودن را از احمد ظاهر بیاموزند



دسامبر 1, 2015
شماره 255 چهارشنبه 11 قوس 1394/ 2 دسمبر 2015
بابک سیاووش
12279236_798942656883520_7674205495258372227_n
با آنکه احمد ظاهر در یک خانواده سیاسی زاده شد و پدرش صدر اعظم، کاکاهایش وزیر و والی و برادرش وزیر بود اما به جرئت میتوان گفت که هیچ سیاستمداری در افغانستان دیروز و امروز نتوانسته به سان احمد ظاهر در دلهای اقوام ملیت ها و طیف های مختلف اجتماعی جا بگیرد.
گزارشات تائید ناشده میرساند که در تاجکستان تندیسی برای احمد ظاهر ساخته اند، نسل موسیقی پاپ ایران گرویده هنر احمد ظاهر بود و این هنرمند اصیل و بی بدیل با فرانسه از طریق هانری کومیسیس، با امریکا از طریق الویس پریسلی و با هند از طریق مکهیش در کاپی های آهنگ های آنها ارتباط افغانستان را بر قرار ساخت.
اکنون در افغانستان در دور دست ترین قرأ، قصبات و روستا ها و ولایات زینت بخش منزل اقوام، قبایل، ملیت ها و گروههای مختلف اجتماعی افغانستان در پهلوی دیوان حافظ کست آهنگ های احمد ظاهر میباشد و هیچکس نمیپرسد که: کی بود؟ از کجا بود؟ و به کدام قوم ارتباط داشت؟
سیاست پیشه گان، سیاست بازان و سیاست… باید رمز جا گرفتن در قلب مردم را از این هنرمند بزرگ بیاموزند.Ÿ

خیابان مؤسسه تحصیلات عالی افغان سویس و آریانا، شفاخانه های گلف و سویس، مؤسسه معالجوی کیشا هیلت کییر و قصر های عروسی شام پاریس و کابل به روایت تصویر


دسامبر 1, 2015
شماره 255 چهارشنبه 11 قوس 1394/ 2 دسمبر 2015
شنیدن این خبر که مؤسسه تحصیلات عالی افغان سویس و مؤسسه تحصیلات عالی آریانا، دارالمعلین خصوصی افغان سویس، شفاخانه های سویس و گلف، مؤسسه معالجوی کیشا هیلت کییر و قصر های عروسی شام پاریس و کابل در کنار هم در پایتخت افغانستان قرار دارند شاید نزد هر شهروند داخل و خارج کشور تصویری از خیابان های سویس، پاریس، لندن و واشنگتن ترسیم نموده این انگیزه و شور و شوق و اشتیاق را بر انگیزد که هر طوری شده باید حتماً باری از فضای پاک و هوای گوارا و کوچه ها و خیابان های خوش گوار و روح افزای این محیط اکادمیک که در یک گوشه آن برج ایفل به شکل مضحک ایستاده و در گوشه دیگر آن اسم بی مسمای ریاست تنظیف و چارراهی سرسبزی نوشته شده دیدن کند.
بدون هیچگونه انشأ پردازی و مبالغه و غلو از این محیط، توجه تان را به تصاویری از یک روز بارانی در محل جلب میکنیم:
002
003
004
005
007
008
009
010

۱۳۹۴ آذر ۳, سه‌شنبه

ستون پنجم


نوامبر 24, 2015
شماره ( 254) چهارشنبه (4) قوس ( 1394) / ( 25) نوامبر( 2015)
کارتون

مفهوم مرد از نظر بزرگان ادب و فرهنگ


نوامبر 24, 2015
شماره ( 254) چهارشنبه (4) قوس ( 1394) / ( 25) نوامبر( 2015)
گردآورنده: بابک سیاووش
به بهانه روز جهانی مرد
غنبغنف
كار مردان تحمل است و قرار
من كيم خاك پاي مردانم
سعدي
***
هركه بي باكي كند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
عطار
***
مرد جنگ است چو پيش آيد جنگ
مرد كار است چو پيش آيد كار
فرخي
***
ما مرد زهد وتوبه وطامات نيستيم
با ما به جام باده صافي خطاب كن
حا فظ
***
چه گفت آن هنرمند مرد خرد
كه دانا زگفتار او برخورد
فردوسي
***
طمع آرد به مردان رنگ زردي
طمع را سر ببر گر مرد مردي
ناصر خسرو
***
مرد خدا مست بود بي شراب
مرد خدا سير بود بي كباب
مولانا
***
ترا خود همي مرد بايد چو زن
ميـــان يلان لاف مـــــردي مــــزن
فردوسي
***
مردي نبود فتاده را پاي زدن
گر دست فتاده اي بگيري مردي
پورياي ولي
***
زدن مرد را تيغ بر تار خويش
به از باز گشتن زگفتار خويش
بو شكور
***
مرد بايد كه كند سعي در اين باب همي
تا خداوند پـديدار كنـــدتان سـببي
منوچهري
***
به پيش آيدم زود نيزه به دست
كه در پيش تان مرد مرد آمدست
دقيقي
***
تخت بلقيس جاي ديوان نيست
مرد آن تخت جز سليمان نيست
نظامي
***
شرط است كه چون مرد ره درد شوي
خاكي تر و ناچيــزتر ز گرد شوي
خواجه عبدا لله انصاري
***
گر بر سر نفس خود امیری مردی
بر نیک و بد ار خورده نگیری مردی
ناصر خسرو بلخی
***
بی فقر آشکار نگردد عیار مرد
بخت سیه بود محک اعتبار مرد
بیدل

۱۳۹۴ آبان ۲۶, سه‌شنبه

قطعنامه گردهمایی اعتراضی در مقابل کاخ سفید

نوامبر 17, 2015
شماره(253) چهارشنبه 27 عقرب 1394 / 18 نوامبر 2015
قطعنامه
بنام خدای عدالت
هفته قبل، هفت شهروند هزاره به شمول دو زن و یک کودک نه‌ ساله در ولایت زابل پس از یک ماه اسارت به دست افراد وابسته به داعش و طالبان سربریده شدند. اما، این اولین حادثه قربانی شدن هزاره‌ها نبوده است. اوایل امسال، 31 تن هزاره در زابل به گروگان گرفته شدند که یک ماه بعد از آن، تنها 19 تن شان در مقابل رهایی زندانیان طالبان و داعش در قدم اول رها شدند و از جمله 12 تن یک تن کشته، 6 تن مفقودالاثر 5 تن آزاد شدند. سال قبل، ۱۴ هزاره به شمول یک بانوی تازه‌عروس در ولایت غور تیرباران شدند. در سالهای اخیر، چندین حادثه قتل و سربریدن هزاره‌ها در دره میدان که کابل را به مناطق مرکزی وصل میکند، گزارش شده است.
با این حال، دولت افغانستان متاسفانه هیچ توجه‌ای به این وضعیت و آسیب‌پذیری هزاره‌ها نکرده است. یکی از دلایل اساسی این جنایات ناتوانی و عدم اراده دولت مرکزی برای محافظت از جان شهروندانش است. روز چهارشنبه، صدها هزار افغان تابوت‌های هفت قربانی را بردوش کشیده و به ارگ ریاست جمهوری رفتند تا به تروریزم و وحشت نه بگویند، عدالت را فریاد بزنند و دولت را وادارنمایند که امنیت شهروندان هزاره را تامین کند. موج این اعتراضات به همه ولایات و حتی خارج از افغانستان هم رسیده است. اکنون، ما افغانهای مقیم امریکا اینجا گردهم آمده ایم تا این جنایت فجیع را به شدیدترین الفاظ تقبیح کنیم، از دولت افغانستان بخواهیم که امنیت هزاره‌ها را تامین کند و از جامعه بین‌المللی بخواهیم برای تامین عدالت و حقوق بشر در افغانستان از هر راه ممکن به شمول اعمال فشار به دولت کابل تلاش کند.
ما مشخصا از دولت افغانستان میخواهیم:
1- عاملان جنایات اخیر زابلرا مورد پیگرد قانونی قرار داده و به اشد مجازات برساند. همچنان به خانواده های شهدا غرامت پرداخته شود .
2- پالیسی واضح و عملکرد شفاف درقبال جنایت های ضد بشری گروه تروریستی داعیش/طالبان اتخاذ نموده و بصورت جدی از مخاطب قراردادن این گروه تروریستی با استفاده از عناوین و کلمات مانند «برادر ناراضی، مخالفین سیاسی، گروه های مسلح سیاسی و امثالهم خود داری نماید.
3- با در نظرداشت وضعیت وخیم امنیتی در مناطق هزاره جات، تاسیس یک قول اردوی مجهز را دراین مناطق روی دست گرفته و با ایجاد کمربندهای امنیتی و با افزایش نیروهای پولیس و امنیت ملی هر چه زود اقدام نماید.
4- امنیت یکی از اساسی ترین و ابتدایی ترین حقوق شهروندان یک کشور بوده لهذا در تامین امنیت جانی و مالی تمام شهروندان افغانستان بدون هرگونه تبعیض مسولیت پذیر بوده و قاطعانه عمل نماید.
5- با درنظرداشت اصول اخلاقی و مسلکی و با روحیه ملی از برخوردهای سلیقه ای ، مغرضانه و تبعیض آمیز در مقابل اقوام خود داری کرده زمینه مشارکت همگانی را در تمام عرصه های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی فراهم نماید.
از جامعه ی بین الملل بویژه دولت دوست وحامیان افغانستان، ایالات متحده امریکا ، سازمان ملل متحد، سازمان جهانی حقوق بشر و سایر نهادهای مدنی و حقوق بشری می خواهیم تا:
1- نقض صریح و جدی حقوق و کرامت انسانی را که در سربریدن دو مرد، دو نوجوان، دو زن و یک دختر 9 ساله در ولایت زابل، توسط گروه های تروریستی طالب و داعش صورت گرفته پیگیری نمایند.
2- از جریان عدالت خواهی و پروسه نوپای دموکراسی درافغانستان حمایت جدی و قاطع نمایند.
3- طالبان، القاعده، داعش به عنوان گروه های تروریستی ، جنایتکاران جنگی ، ناقضان حقوق بشروعاملین نسل کشی هزاره ها درافغانستان (از سال 1996 تا اکنون) همچنان باید در لیست سیاه سازمان ملل متحد و ایالات متحده امریکا باقی بمانند و تلاش ها برای محاکمه ای آنها در دادگاه بین المللی لاهه ادامه یابد.
4- نیروهای نظامی امریکا و ناتوبرای برقراری کامل امنیت و ثبات در افغانستان حیاتی بوده لهذا به تعداد آنها افزوده و الی برقراری امنیت کامل توسط نیروهای امنیتی افغانستان، در آن کشور باقی بمانند.
5- خطر نفوذ گروههای تروریستی داعش در افغانستان را جدی گرفته ، برای نابودنی آنها برنامه های مشخص و عملی روی دست گیرند.
6- از آنجایکه نهادینه سازی دمکراسی بدون عدالت ناممکن است از روند تک قومی شدن حکومت در افغانستان جلوگیری کرده و دولت افغانستان را وادار به پذیرش اصل مبنای دموکراسی که مشارکت همه اقوام است را مد نظربگیرند.
7- همچنین ازسازمان ملل متحد، سازمان جهانی حقوق بشر و تمام نهادی حقوق بشری بین الملی می خواهیم تا در قبال جنایات ضد بشری و نسل کشی هزاره ها توسط داعش، طالبان و القاعده در افعانستان سکوت را شکسته و به هر طریق ممکن از تکرار جنایات و نسل کشی هزاره ها در افغانستان جلوگیری کنند.Ÿ

۱۳۹۴ آبان ۱۹, سه‌شنبه

استاد بیلتون هنرمند شهیر موسیقی محلی افغانستان پدرود حیات گفت


نوامبر 10, 2015
شماره 252 چهارشنبه 20 عقرب1394 / 11 نوامبر 2015
کاووس سیاووش
bilton2
استاد مومن بیلتون در لوگر بدنیا آمد، در نخست توله مینواخت، سپس موسیقی را نزد استاد دری لوگری آموخت، صد پارچه آهنگ در آرشیف رادیو تلویزیون دارد، چهار مرتبه هنرمند سال شده و پنج مدال هنری بدست آورده.
استاد بیلتون به اثر بیماری طولانی به عمر 95 سالگی داعی اجل را لبیک گفت.
روحش شاد و فردوس برین جایش باد!Ÿ
انا لله و انا الیه راجعون

۱۳۹۴ آبان ۱۲, سه‌شنبه

فورمول ارتقا به مقامات حکومت وحدت ملی : ( مربی داری مربا بخور!)


نوامبر 3, 2015
شماره (251) چهارشنبه ( 13) عقرب ( 1394) / (4) نوامبر ( 2015)
12195962_448991985306565_8210846615983530346_n

۱۳۹۴ آبان ۵, سه‌شنبه

مردم میپرسند چرا؟ چرا؟ چرا؟


اکتبر 27, 2015
شماره 250 چهارشنبه 6 عقرب 1394 / 28 اکتوبر 2015
IMG_1070
چرا شناسنامه های برقی توزیع نمیشود؟
چرا اعضای جدید کمیسیون انتخابات و شکایات انتخاباتی تعین نمیشوند؟
چرا تاریخ تدویر انتخابات معین نمیشود؟
چرا پرونده فرخنده از یادها فراموش شده؟
چرا مسوولین سقوط کندز به دادگاه معرفی نمیشوند؟
چرا کاندید وزارت دفاع به پارلمان معرفی نمیشود؟
چرا چهره های دهشت افگنان دستگیر شده در تلویزیون ها واضح نشان داده نمیشود و تصویرشان قصداً مغشوش ساخته میشود؟
چرا مطابق خواسته وکلای پارلمان ولسوالی ده سبز از وجود طالبان تصفیه نمیشود؟
چرا سایر مقامات دولت مانند جنرال دوستم در خط اول جنگ نمیروند تا نیروهای امنیتی مورال بگیرند؟
چرا اجاز داده میشود در نزدیکی های دیوار های تاریخی کابل مردم منازل رهایشی اعمار کنند؟
چرا به عوض عمله تنظیفات شاروالی افراد مشکوک قبل از طلوع آفتاب با چندین موترسایکل زرنج به بهانه جمع آوری زباله ها داخل مکروریانها میشوند؟ آیا خطری از این افراد متصور نیست؟ اصلاً این افراد کی ها استند و از کجا می آیند؟

۱۳۹۴ مهر ۲۸, سه‌شنبه

چشم دیدهای یک قصاب


اکتبر 20, 2015
شماره ( 249) چهارشنبه (29 ) میزان ( 1394) / ( 21) اکتوبر ( 2015 )
12108200_964169773605542_6731252456824867685_n
قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود. قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.
سگ هم کیسه را گرفت و رفت.
قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد.
قصاب به دنبالش راه افتاد.
سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.
قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.
اتوبوس امد، سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.
قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.
اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید. گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.
مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.
قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم.
مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه
پائولو کوئلیو
نتیجه اخلاقی: اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود. و دوم اینکه چیزی که شما آنرا بی ارزش می دانید، بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است. سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است. پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهم تر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم.Ÿ
زندگی مبهم صادق هدایت

۱۳۹۴ مهر ۲۱, سه‌شنبه

خطـــر نویســــندگی


اکتبر 13, 2015
شماره 248 چهارشنبه 22 میزان 1394 / 14 اکتوبر 2015
12107227_10208168457073942_902501041552939012_n
هانریش بل
به بهانه روز هنر
هفت سال پيش به ملا قات سردبير يكي از مجلا ت معروف رفتم تا يك نسخه از يكي از کتابهايم را به او بدهم. موقعي که مرا پيش او بردند، من کتابم را به او دادم. ولي او اصلاً اعتنائي به نوشتة من نكرد و کتاب مرا روي نوشته هاي ديگري که تمام ميزتحريرش را پوشانده بودند ، پرت کرد . دستور داد تا منشي اش يك استكان قهوه براي من بياورد و خودش يك ليوان آب نوشيد وگفت: من نوشتة شما را بعداً خواهم خواند. شايد چند ماه ديگر. همانطور که ملاحظه مي فرمائيد، من بايد تمام اين نوشته ها را بخوانم. ولي لطفاً به يك سؤال من جواب بدهيد، سؤالي که ديگران هنوز نتوانسته‌اند به آن جواب بدهند؛ با وجوديكه امروزهفت نفر اينجا بودند.
سؤال من اين است: چرا ما اينقدر نابغه داريم ( بدون شوخي و مضحكه) و در عوض مدير کم داريم . مثلاً کسي مانند من. من مجله ام را دوست دارم ولي بطور قطع نخواهم مرد ، اگر به کار سابقم برگردم. شغل سابق من رياست تبليغات در يك شرکت سازندة تيغ صورت تراشي بود. در جوار اين کار منتقد تئاتر هم بودم. زيرا که از اين کار لذت مي برم. شغل شما چيست؟
من در حال حاضر کارمند ادارة آمار هستم.
– آيا شما از اين شغل متنفريد؟ فكر مي کنيد که اگر در اين سمت اشتغال داشته باشيد به شخصيت شما لطمه خواهد خورد؟
– نه. من از اين شغل متنفر نيستم و فكر هم نمي کنم که اشتغال به اين شغل به شخصيتم لطمه بزند. من فعلاً دارم از طريق همين شغل نان زن و بچه ام را در مي آورم ، گرچه با زحمت زياد.
– ولي شما اين احساس را داريد که با اين چند صفحه اي که نوشته ايد ، گرچه اشتباهات زيادي دارد و مرتب هم نيست، از اين مجله به آن مجله برويد يا نوشته تان را از طريق پست به آنها بفرستيد و اگر همة آنها برگشتند، دوباره همة آنها را تصحيح کرده و ازنو بنويسيد؟
من در جواب گفتم : بله ، همينطوره.
چرا اين کار را مي کنيد ؟ خوب فكر کنيد و بعد جواب بدهيد. زيرا که جواب شما ، جواب سؤالي است که من قبلاً هم از شما پرسيده بودم .
تا حالا کسي از من چنين سؤالي را نپرسيده بود. همانطور که داشتم به اين سؤال فكر مي کردم، سردبير هم شروع به خواندن مقالة من کرد .
بالا خره در جوابش گفتم: من چارة ديگري نداشتم .
سردبير سرش را از روي نوشته برداشت ، نگاهي به من کرد و ابروانش را در هم کشيد و گفت: اين حرف ، حرف بزرگي است. . اين حرف را يك بار يك سارق بانك هم بر زبان آورده است. موقعي که قاضي دادگاه از اين سارق پرسيد : چرا اين سرقت را طراحي و نهايتاً آن را عملي کرده است؟ سارق بانك در جواب قاضي مي گويد : من چارة ديگري نداشتم..
شايد حق به جانب سارق بانك بوده باشد . ولي اين نمي تواند مانع از آن گردد که حق به جانب من نباشد.
سردبير خاموش بود و نوشتة مرا مي خواند . اين نوشته چهار صفحه بود و سردبير براي خواندن آن به ده دقيقه وقت نياز داشت.
در اين مدت من باز هم به حرف ايشان فكر مي کردم و مي انديشيدم که جواب بهتري براي آن بيابم. ولي جواب بهتري نيافتم .
من قهوه ام را نوشيدم و سيگاري کشيدم . براي من خوش آيند نبود که سردبير نوشتة مرا در حضور خودم بخواند. ولي بالا خره کارش تمام شد. من سيگار دوم را تازه روشن کرده بودم که سردبير گفت: جوابي که به سؤال من داديد، خوب بود ولي نوشته تان متأسفانه اصلاً خوب نيست. نوشتة ديگري نداريد؟
چرا دارم . دستم را به کيفم برده و از ميان پنج نوشته اي که در درون کيفم داشتم ، داستان کوتاهي را بيرون کشيده و به او دادم و اضافه کردم: بهتر است که من در اين اثنا بيرون باشم.
سردبير جواب داد: نه ، اصلاً. بهتر است که شما همين جا بمانيد.
داستان دوم کوتاه تر بود و شامل سه صفحه مي‌شد. موقعي که سردبير داستان را مي خواند، من سيگار ديگري را آتش زدم.
سردبير بالا خره گفت: اين داستان، داستان خوبي است. آنقدر خوب است که من نمي توانم قبول کنم که هر دو داستان را يك نفر نوشته است.
ولي باور بفرمائيد که هر دو داستان را خودم نوشته ام.
سردبير گفت : من نمي فهمم. قبول آن براي من مشكل است . داستان اول، داستاني است که از خرت و پرت هاي اجتماعی به شمار مي رود. ولي داستان دوم عالي است. بدون اينكه از شما تعريف و تمجيد بي‌جائي کرده باشم . اين تضاد را چگونه توضيح مي دهيد؟
من توضيحي براي او نداشتم و تا به امروز هم توضيحي براي اين تضاد نيافته ام . ولي واقعاً نويسنده‌ها را مي توان با همان سارق بانك مقايسه کرد. سارقي که با زحمت زياد طرحي مي ريزد و در تنهائي مرگ آور، شبانه به سراغ گاو صندوق مي رود تا در آن را باز کند ، بدون اينكه بداند در درون اين گاوصندوق چيست؟ پول؟ جواهرات؟ چه مقدار؟
اين سارق اگر بدام افتد، بايد ٢٠ سال حبس را تحمل کند . بيگاري و جريمه و غيره. بدون اينكه بداند در درون اين گاو صندوق چيست؟
نويسندگان و شعرا، به عقيدة من با هر کار جديدي که شروع مي کنند، تمام آنچه را که تا کنون نوشته‌اند، به خطر مي اندازند. اين خطر هم براي آنها وجود دارد که گاوصندوق خالي باشد. که آنها دستگير شوند و هر چه تا آن موقع کسب کرده اند، يكجا از دستشان قاپيده شود.
اين درست است که هر نويسنده اي سبك و سياق خاصي دارد . شيوه و روش معيني دارد ، که کارش را از کار بقية نويسندگان جدا مي کند، مانند مهري که بر نوشته اي زده باشند. ولي به محض اينكه ديگران، يعني خوانندگان ، منقدين و منتقدين، کارشان را شروع کردند، کار واقعي نويسنده هم؛ تازه شروع مي شود. ديگر نويسنده در جواب اين سؤال که چرا مي نويسد، نمي‌تواند بگويد براي اينكه چارة ديگري نداشتم . اينجا ديگر کار بر روي غلطك افتاده و روزمره شده است. کار روزمره اي که مهر استادي زيرش خورده باشد. همانطور که براي يك سارق بانك يا يك بوکسور با سابقه، هر سرقت يا مبارزه اي، سخت تر و خطرناك تر از قبلي ها مي گردد، زيرا که پرده بكارت ديگر از بين رفته و به جاي آن دانش نشسته است. يك نفرنويسنده هم بايد همينطور باشد. و من مطمئن هستم که براي خيلي‌ها چنين نيز هست. با وجوديكه دانشنامة آنها با مهر سنديكا در کتابخانه‌شان آويزان است.
براي هنرمند راه‌هاي زيادي وجود دارد، فقط يك راه به روي آنها مسدود است : بازنشستگي.
و واژه اي به نام تعطيل يا خاتمة کار . و کلمة بزرگ ديگري به نام ارزش که حسادت ايجاد مي کند. او اين کلمه را نمي شناسد. مگر اينكه کار و هنرش براي هميشه يا لا اقل براي مدتي به بن بست رسيده باشد. آن موقع اين هنرمند، اين واقعيت را مي پذيرد و از اين لحظه به بعد او ديگر هنرمند نيست. و اين براي من قابل تصور نيست .
روزي در کتابي که اسم نويسنده اش را فراموش کرده ام ، خواندم که : «ما نمي توانيم بگوييم که ما کمي حامله هستيم» . هنرمند بودن هم به همين ترتيب است. ما نمي توانيم کمي هنرمند باشيم.
من در جواب اين سؤال که چرا مي نويسم؟ گفتم : چونكه چارة ديگري نداشتم . و تا به امروز هم جواب بهتري براي آن پيدا نكرده ام . هنر يكي از معدود امكانات ماست، تا بدينوسيله زندگي را درك کنيم و زندگي را زنده نگه داريم . هم براي هنرمند و هم براي هنردوست .
هر وقت که تولد و مرگ و هر آنچه در ميان اين دو است، روزمره و عادي گشت ، به همان مقدار هم هنر روزمره و عادي مي گردد.. البته هستند کساني که زندگيشان يكنواخت و عادي است، با اين تفاوت که اين افراد ديگر زندگي نمي کنند . اساتيد و هنرمنداني هم وجود دارند که زندگيشان يكنواخت و عادي است، بدون اينكه آنها اين امر را براي خود و ديگران روشن کرده باشند. و آنها مدتهاست که ديگر هنرمند نيستند. ما موقعي ديگر هنرمند نيستيم که از ريسك کردن بترسيم ، نه موقعي که اثري ناشايست خلق کنيم.Ÿ

۱۳۹۴ مهر ۱۴, سه‌شنبه

اندرز های گاندی


اکتبر 6, 2015
شماره ( 247) چهارشنبه ( 15) میزان ( 1394) / ( 7) اکتوبر ( 2015)
به بهانه سالروز مهاتما گاندی
Gandhi
من از گناه بدم می آید نه از گناهکار .
***
برای کسی که اندیشه عدم خشونت را در خود پرورده است تمام عالم یک خانواده است. نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد .
***
تواضع یعنی تحمل رنج و زحمتی مداوم در راه خدمت به بشریت،خداوند همیشه حاضر و ناظر است.
***
نباید دانه ای برنج یا تکه ای کاغذ را به هدر دهید وقتتان را نیز. وقت ما به خود ما تعلق ندارد بلکه متعلق به ملت است و ما امانتدارانی هستیم که باید به بهترین نحو از آن بهره بگیریم .
***
جنگنده عاشق مرگ است. نه مرگ در بستر بیماری بلکه مرگی که در میدان نبرد سر می رسد… مرگ در هر زمانی خجسته و مبارک است ولی برای جنگنده ای که برای آرمان خود -حقیقت- می میرد خجستگی آن دو چندان است .
***
چیزی در درونم مرا وا می دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم. من نیک دانسته ام که چه باید بکنم. آنچه در درونم هست و هرگز فریبم نمی دهد اکنون به من می گوید:(باید در مقابل تمام دنیا بایستی حتی اگر تنها بمانی. باید چشم در چشم تمام دنیا بدوزی حتی اگر دنیا با چشمان خون گرفته به تو بنگرد. ترس به دل راه نده. به سخن آن موجود کوچکی که در قلبت خانه دارد اطمینان کن که می گوید: “دوستان همسر و همه چیز و همه کس را رها کن و فقط به آنچه برایش زیسته ای و به خاطرش باید بمیری شهادت بده”).
***
کتابها در بهترین صورت خود می توانند فقط وسیله کمک باشند و اغلب هم موجب مزاحمت می شوند .
***
عدم خشونت فقط وقتی خواهد بود که ما کسانی را دوست بداریم که از ما نفرت دارند. می دانیم که عمل کردن به این قانون بزرگ محبت چقدر دشوار است. اما آیا انجام تمام کارهای بزرگ دشوار نیست؟ .
***
محبت نیرومندترین قدرتی است که جهان در اختیار خود دارد و در عین حال ساده ترین نیرویی است که بتوان تصور کرد .
***
وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم .
***
پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی.
***
هیچ چیز نمی تواند مانع آن شود که به همسایگان خویش در ماورای مرزهای خود نیز خدمت کنیم .
***
خود را قربانی کنیم بهتر است تا دیگران را.
***
من از محدودیتها و نارساییهای خود آگاهم و این آگاهی تنها مایه قدرتم می باشد. آنچه در زندگی خود انجام داده ام بیش از هر چیز دیگر در نتیجه اطلاع و قبول محدودیتها و نارساییها بوده است .
***
تنها از طریق عشق است که می توانیم به حقیقت برسیم، زیرا خداوند، نه تنها حقیقت است، بلکه عشق نیز هست. در نتیجه، بدون عشق به حقیقت، هیچ تجربه ای از حقیقت وجود نخواهد داشت، به بیانی دیگر ” اگر می خواهیم روزی شاهد نفوذ حقیقت در تمامی جهان باشیم، باید به جایی برسیم که کم اهمیت ترین موجود جهان خلقت را به اندازه خود دوست بداریم و برای رسیدن به چنین جایی، نباید از هیچ یک از ابعاد زندگی بگذریم”.
***
انسان نمی تواند در حوزه ای از زندگی خود با درستی و صداقت عمل کند در حالی که در سایر حوزه های زندگیش آلوده نادرستی هاست . زندگی ، واحدی تجزیه ناپذیر است .
***
لحظاتی در زندگی پیش می آید که باید به اقدام پرداخت و جلو رفت، حتی اگر نتوان بهترین دوستان را با خود برد. همیشه به هنگامی که چند وظیفه با هم تصادم پیدا می کنند باید ” صدای ضعیف و آرام” درونی داور نهایی باشد .
***
هدف ، همـواره از ما دور می شـود ، هر چه به پیشــرفتهای بزرگـتری نائل آییــم، بیش تر به بی ارزشی خود پی می بریم. شادمانی در تلاش نهفته اسـت نه در دستیابی به هدف. تلاشٍ تمام و کمال، عین پیروزی است .
***
خشم اسیدی است که به ظرف خود بیشتر از اسیدی که به آن پاشیده می شود ضرر میزند

۱۳۹۴ مهر ۷, سه‌شنبه

بکتاش سیاووش نماینده مردم در مجلس نمایندگان یا ولسی جرگه روز اول عید سعید اضحی به عیادت مجروحان شفاخانه پولیس رفت

|
سپتامبر 29, 2015
شماره ( 246) چهارشنبه (8) میزان ( 1394) / ( 30 ) سپتمبر ( 2015)
11987174_1155967024418631_3524030697015924669_nv

راه دشوار آزادی -19

 

سپتامبر 29, 2015
شماره ( 246) چهارشنبه (8) میزان ( 1394) / ( 30 ) سپتمبر ( 2015)
خاطرات نلسون ماندلا
19
ترجمه : مهوش غلامی
Anti-apartheid leader and African National Congress (ANC) member Nelson Mandela raises clenched fist, arriving to address mass rally, a few days after his release from jail, 25 February 1990, in the conservative Afrikaaner town of Bloemfontein, where ANC was formed 75 years ago.        (Photo credit should read TREVOR SAMSON/AFP/Getty Images)
Anti-apartheid leader and African National Congress (ANC) member Nelson Mandela raises clenched fist, arriving to address mass rally, a few days after his release from jail, 25 February 1990, in the conservative Afrikaaner town of Bloemfontein, where ANC was formed 75 years ago. (Photo credit should read TREVOR SAMSON/AFP/Getty Images)
در سال دوم تحصيل در فورت هير ، از « پل ماهابانه» دوست خود دعوت كردم كه تعطيلات زمستاني را با من در ترانسكي بگذارند. پل اهل بلوم فونتين بود و در فورت هير مشهور بود چون پدرش كشيش زاچيوس ماهابانه دوبار به مقام رياست كنگره ملي افريقا انتخاب شده بود. ارتباط او با اين سازمان، كه من هنوز چيز زيادي درباره آن نمي دانستم ، او را به عنوان يك شورشي زيا نزد همگان كرده بود.
يك روز در طول تعطيلات من وپل به او متا تا ، مركز ترانسكي رفته بوديم. در آن زمان او متاتا فقط از چند خيابان سنگفرش شده و تعدادي ساختمان دولتي تشكيل شده بود . ما خارج از دفتر پست ايستاده بوديم كه ريس ديوان محلي به مانزديك شد. او كه سفيد پوست بود و شصت وچند سالي داشت از پل خواست به دفتر پست برو د وبراي او تعدادي تمبر خريداري كند . در آن زمان كاملا عادي بود كه سفيد پوستي از سياهپوستي بخواهد كه كاري برايش انجام دهد . او سعي كرد مقداري پول به پل بدهد، اما پل آن را نگرفت. به اين ترتيب به ريس ديوان محلي اهانت شده بود . او كه صورتش از خشم سرخ شده بود گفت: ( تومي داني من كي هستم ؟ ) ماهابانه گفت :« لزومي ندارد بدانم كه توكي هستي اما مي دانم كه چي هستي » ريس ديوان محلي از پل پرسيد منظورش از اين حرف دقيقا چيست. پل به تندي جواب داد : « منظورم اين است كه تويك حيوان چموش هستي!» ريس ديوان محلي جوش آورده بود و با عصبانيت فرياد زد «توسزاي اين كاررا خواهي ديد!» وبعد از آنجا دور شد.
من از رفتار پل بشدت ناراحت شده بودم . در عين آنكه شهامت او را تحسين مي كردم ، اما آن را ناراحت كننده مي دانستم.
ريس ديوان محلي دقيقا مرا مي شناخت ومن مي دانستم كه اگر او از من و نه پل خواستار انجام اين كار شده بود من بسادگي آن را انجام داده وهمه چيز را فراموش كرده بودم. با وجودي كه هنوز آمادگي آن را نداشتم كه خودم مثل پل عمل كنم، اما در عين حال كاري را كه او انجام داده بود تحسين مي كردم . كم كم پي مي بردم كه لازم نيست سياهان ده ها مورد اهانتي را كه هر روز به آنها مي شود بپذيرند. Ÿ
بقيه در آينده

۱۳۹۴ شهریور ۳۰, دوشنبه

به آنهایی که گوشه کتاب میسازند

 

سپتامبر 21, 2015
شماره ( 245) سه شنبه ( 31) سنبله ( 1394) / ( 22) سپتمبر ( 2015)
1662092_1145581842123733_5970069094852577049_n
11214304_1145581112123806_8917471519187242148_n
11218912_1145581248790459_7855799759961475431_n
کاووس سیاووش
از قدیم در مورد کسانی که در نگهداری کتاب توجه نمیکردند نظم زیبایی میگفتند که «کتابت میدهم اما به سه شرط که سوق و بوق و صندوقش نسازی» اما برخلاف این توصیه به قشر کتابخوان و در عین حال بی توجه به حفاظه و وقایه کتاب، گروه دیگری در اجتماع از الماری های کتاب و کتابهای دست نخورده و اصلاً طی سالها خوانده نشده به شکل تفننی به صفت وسیله فیشن و جلوه به رخ کشیدن وجهه فرهنگی استفاده میکنند.
به امید آنکه قشر کتابخوان به وقایه و حفاظه کتابهایشان توجه کنند و قشر فیشنی یکبار دست به قفسچه های زیبای کتابهای شان برده حداقل خاک و گردشان پاک نموده چند سطر آن را مطالعه نمایند، چند طرح گوشۀ کتاب را خدمت علاقمندان ارائه مینماییم. علاقه به کتاب فی نفسه کار خوبیست حتا اگر برای گذاشتن در یک گوشه کتاب و در یک الماری زیبا باشد اما چه بهتر که کتابهای زینتی اتاق وسیله زینت افکار هم شود

۱۳۹۴ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

خشم خاموش مردم


شماره(244) ارمغان ملی چهارشنبه 25 سنبله 1394 / 16 سپتمبر2015

با بازی آتش


شماره(244) ارمغان ملی چهارشنبه 25 سنبله 1394 / 16 سپتمبر2015

نوشته : محمدداودسیاووش

از نظر کسانی که شاید شاهد حوادث سه دهه اخیر افغانستان بوده اند آنچه در این روز ها در سیاست افغانستان واقع میشود مانند بازی با آتش است.

روزیکه حکومت نجیب سقوط کرد دروازه همسایه ها به این امید به روی افغانستان باز بود که هر یک در فردای آن برای مطلب خود دلبری میکرد، اما در حال حاضر که وضعیت جیوپولیتیک و جیوستراتیژیک منطقه کاملاً تغییر نموده وضعیت به حدی نازک و شکنند میباشد که حتا رهبران نظام از خطر تشکیل حکومت مؤقت و رهبران از مرجع تصمیمگیری و خطر مریضی صدر رهبری اظهار نگرانی میکنند.

هرگاه این دلهره و نگرانی دولتمردان، سیاستمداران و رهبران را به فرض وقوع هر نوع استحاله و تحول و تغییر مدنظر گیریم در فردای آن شرایطی در کشور حکمفرما خواهد بود که حتا برای خود همین رهبران نیز زمین سخت و آسمان دور گردیده  مجبور میشوند تا آخرین فرد به حمایت نیروهای بیگانه با هم بجنگند، بکشند یا کشته شوند.

آنچه این بازی را خیلی تیره و تار نشان میدهد عناصر مشهود و عیانیست که حتا حاجت به بیان نیست، که در این سلسله از آن نام میبریم:

الف- دفاع زمامداران و دولتمردان از عاملان انفجار و انتحار:

1- در حالیکه چهره طراحان گرفتار شده حمله شاه شهید را رسانه ها مخفی نگاه میکنند و فقط صدایشان شنیده میشود وقتی سازمانده اصلی این گروه با زبان خودش اعتراف میکند که قبلاً به اتهام فعالیت های تروریستی زندانی بود و پس از یک و نیم سال از زندان رها شد و رسانه ها افشا میکنند این فرد با هویت جعلی از بند رها شده، اینکه چرا رها کننده قاتل بیش از چهارصد نفر مورد مؤاخذه علنی قرار نمیگیرد یک سوال کاملاً عیان و آشکار نزد مردم است.

ب- وقتی فاریاب توسط جنرال دوستم معاون اول رییس جمهور تصفیه میشود و در فردای آن نیروهای امنیتی و اردوی ملی پوسته ها را ترک نموده بقول نقیب ا لله فایق نماینده مردم در پارلمان حتا مهمات شان چون تانک، توپ، هاوان، سیکو یک و دهشکه را به دهشت افگنان میگذارند جداً یک سوال تکان دهنده است.

ج- اینکه چرا بقول احمدی فرمانده پولیس لوگر طی سیزده سال مرکز تربیتی طالبان در زرغون شاه شهر لوگر به دستور حامد کرزی رییس جمهور پیشین مخفی نگهداشته شده و رییس جمهور بطور کتبی به مسوولان امنیتی دستور داده که علیه این مرکز عملیات نکنند یک سوال خیلی مبهم و مرموز نزد مردم میباشد.

د- اینکه چرا افرادیکه در تلویزیون ها از  خط دیورند و گندمک حرف میزنند در برابر اعمار تأسیسات نظامی پاکستان در منطقه انگور ادی واکنش نشان نمیدهند یک سوال جداً تکان دهنده میباشد زیرا هر کس میپرسد چرا این آقایان به عوض سخنرانی در قصرهای مرمرین پیرامون کنفرانس گندمک و دیورند با سوته، بیل، داس و تبر به خاطر دفاع از خاگ به انگور ادی نمیروند؟ و در هسکه مینه، اچین و سایر مناطق ننگرهار بخاطر درهم شکستن زندانهای داعش نمیروند و حداقل یک شب را در کنار یک سرباز و افسر سرحدی به سحر نمیرسانند.

هـ- اینکه چرا ارگانهای کشفی و استخباراتی افغانستان نمیتوانند با بازی های اوپراتیفی از وضعیت پیش آمده اختلاف در صفوف و رهبری طالبان بهره برداری نمایند یک سوال جدی میباشد. وقتی منصور دادا لله را در جنگ با اختر منصور داعش میتواند جذب کند نقش دولت افغانستان در این پروسه چی بوده و چرا کارمندان اوپراتیفی افغانستان نمیتوانند از اختلاف داعش و القاعده و طالب و داعش بهره برداری بالمثل کنند.

از نظر آگاهان سبوتاژ و تبلیغات علیه عملیات جنرال دوستم در شمال، سر به مُهر گذاشتن انتخابات، سر و صدای تشکیل حکومت مؤقت، جرئت بخشیدن پاکستان تا آن حد که در تشکیلات و تعینات دولت افغانستان نظر میدهد، رها نمودن گروهی هزاران طالب از زندان ها که اکنون در صف مقدم نبرد با دولت می جنگند، رها شدن بیش از 300 زندانی توسط شش طالب در غزنی، اجازه ندادن به توزیع تذکره الکترونیکی تا آن حد که جامعه جهانی کمک های خود را قطع میکند، عدم تعریف دشمن، قتل های زنجیره ای، مذاکره با یک مرده طی چند سال، عدم کارآیی 300 هزار نفر مسلح با تخنیک محاربوی در برابر 30 هزار نفر شورشی مسلح با کلاشینکوف از اسراری اند که مخفی ماندن آنان جان ملت را به لب رسانده.

موضعگیری های جدید حکومت وحدت ملی با تشکیل یک شورا و هشدار های مقابل آن با خط کشی جدی و تعریف از طالبان آنهم در شرایطی که اکثر رهبری طالبان در پایتخت به سر میبرند و در قدرت شامل اند و انفعال نیروهای کشفی و استخباراتی در جلوگیری از حوادث قبل از وقوع سلسله مرموزی از یک رشته انکشافاتی میباشند که هر روز خشتی از بنای دولت با آن می افتد در دیوار مخالف دولت گذاشته میشود.

از نظر بسیاری ها ستون پنجم اکنون به ستون فقرات نظام مبدل شده و مانور هایی که آی اس آی مینماید متکی به همین هسته در نظام سیاسی افغانستان است.

جامعه جهانی و دولت افغانستان

در حالیکه در تأمین امنیت حتا یک علاقه داری ولسوالی حکومت مشکل دارد دست هایی در حکومت وحدت ملی در نظر دارند چندین میدان هوایی بزرگ نظامی را که برای تأمین امنیت هر یک چند هزار نیرو و وسایل حربی ضرورت است تسلیم بگیرند.

دولت افغانستان باید به عوض خاک زدن به چشم مردم، طفره رفتن از قضایا و کتمان حقایق اولاً با استفاده از کمک های 369 میلیون دالری امریکا خود را در خط اولویت های قوای زمینی و هوایی اکمال نماید و بعد با استفاده از کمک های جهانی و ارتقای مورال رزمی و پوتانسیل دفاعی در سیاست منطقوی خود از موضع قوی خود را طوری مطرح سازد که از صدای آتشین رهبران دولت افغانستان لرزه بر اندام دشمن بیافتد و بعد از آن عفو عمومی اعلان نموده از طریق کار اوپراتیفی افراد مسلح را به صلح بکشاند.

در حالیکه برخی از جمهوریخواهان پشتیبانی شان را در صورت پیروزی حزب جمهوریخواه امریکا از دولت افغانستان و در مخالفت با برنامه بارک اوباما اعلان میکنند دولت افغانستان باید به ستون پنجم مجال ندهد که با ایجاد تناظر مساوی میان دولت و طالبان دولت را در موقعیت همطراز یک گروه قرار دهد.

دولت افغانستان در شرایطی صلح را از طرف مقابل خود گدایی میکند که عملاً دارای پوتانسیل قوی دفاعی و تعرضی در وجود جنرالان و افسران دلیر و با تجربه میباشد. در چنین حالت با لب خشک و گردن پت به سوی حوادث رفتن به هیچ صورت به حال کشور مفید نیست.

تجربه عملیات اخیر در شمال نشان داد که با شنیدن نام جنرال دوستم دشمن از ولایات فرار مینمود، اینکه چرا از این نیرو برای تأمین صلح استفاده نمیشود جواب آنرا در صورت سهل انگاری رهبران در میدان های جنگ خواهند یافت خواهند یافت.

گريه بر فابريكه هاي ويران افغانستان 6

شماره(244) ارمغان ملی چهارشنبه 25 سنبله 1394 / 16 سپتمبر2015
 

6

شركت پنبه هرات:

دو منطقه نسبتا مهم و ديگرمولد پنبه نيز در غرب افغانستان قرار دارند كه ولايات هرات و هلمند و مناطق اطراف آنها را احتوا مينمايد. زرع و توليد پنبه در اين ولايات مخصوصا در سالهاي اخير توسعه يافته است. شركت پنبه هرات كه با ماشين آلات عصري و مجهز ميباشد. در سال 1345تاسيس گرديد ه است  كه توام با آن اندازه توليدات پنبه نيز در اين منطقه به 9000 تن افزايش يافت.

دستگاه حلاجي و عدل بندي هلمند:

زرع پنبه دروادي هلمند وارغنداب در سال 1336 آغاز و در اخير سال 1340 به پيمانه رسيد، كه ايجاب نصب و بكار انداختن يك دستگاه حلاجي و عدل بندي را مينمود. بنابر آن رياست انكشاف وادي هلمند و ارغنداب در سال 1341 به توريد ماشين آلات و اعمار دستگاه حلاجي اقدام نمود كه بعد از نصب در سال 1342 به فعاليت آغاز نمود. ظرفيت دستگاه در 24 ساعت 120 تن پنبه محلوج و در يكسال 24 تا 30 هزارتن پنبه غير محلوج ميرسد. بايد گفت كه در سالهاي اول چون توليدات پنبه دراين ولايت از پنجاه هزار تن تجاوز نمي كرد . بنابر آن فابريكه با استفاده از حداقل ظرفيت توليدي آن فعاليت داشت.

در سال 1352 توليدات اين موسسه بحد اعظمي آن رسيده بود . در همان سال تعداد كارگران آن به 227 نفر ميرسيد و بر علاوه در هنگام كمپاين در حدود 60 نفر كارگر روز مزد نيز استخدام ميشدند. در سال 1356 اين موسسه باداشتن 179 نفر يا10.58 فيصد كارگر ان اين بخش در حدود 7124 يا 15.12 فيصد تمام پنبه محلوج توليد شده در كشور را حاصل داشته بود. اين تصدي بشمول دستگاه مولد روغن آن بسرمايه 225 ميليون افغاني شروع بكار نمود. قيمت ماشين آلات مولد روغن از قرضه 650 هزار پوند سترلنگ انگلستان و مصارف محلي از قرضه هاي داخلي يعني خزينه تقاعد بانك انكشاف صنعتي پشتني تجارتي بانك يك عده سهمداران انفرادي تمويل شده بود. بصورت عمومي ارزش تاسيسات اين تصدي بر 122 ميليون افغاني بالغ ميگردد و سرمايه دوراني آن كه 103 ميليون افغاني را احتوا مينمود. از قرضه دافغانستان بانك تمويل گرديده بود و از همين جهت يك اندازه زياد سرمايه حاصله در سالهاي اول بحيث تكت پولي پرداخته شده است.

صنعت مواد خوراکه

شركت ارزاق:

اولين واحد اختصاصي براي تهيه غله بنام شركت ارزاق در سال 1316 در كشور تاسيس شد . كه وظيفه تهيه آرد و برنج و روغن را از داخل و قندو چاي را از خارج بعهده داشت. بنابر آن بايد گفت كه اقدامات در قسمت ذخيره غله بغرض جلوگيري از مشكلات ناشي از قحطي از سابق در افغانستان صورت گرفته است . با در نظر داشت همين آمر بود كه در سال 1326 بمنظور جلوگيري از تاثيرات نا گوار قلت مواد خوراكه ناشي از تاثيرات بعدي جنگ دو م و عوامل طبيعي كميسيوني بنام مجلس رفاه عامه منظور شد تا به جمع آوري غله از داخل و خارج كشور مبادرت ورزيد كه تاسيس ديپوي دولتي و كوپراتيف مامورين از تصاويب اين مجلس بشمار ميرود.

رياست دولتي تهيه غله :

قلت مواد خوراكه در سال 1332 و تجارب گذشته باعث گرديد تا رياست دولتي تهيه غله تاسيس گرديده و براي اولين بار در همين سال به مقدار پانزده هزار تن آرد بكشور وارد گردد. در سال 1345 اين اداره بواحد اداري ارزاق و احتياجات عامه تعديل شد و در ختم سال مذكور بحيث تصدي دولت با سرمايه يكهزار ميليون افغاني بنام  دافغانستان دخوراكي مواد و او عامه ارتيا و موسسه بوجود آمد.

سيلوي مركزي كابل:

در جريان اين تحولات دولت به تاسيس دستگاه هاي عصري حفاظه گندم و تهيه آرد و نان نيز مبادرت ورزيد كه سيلوي مركزي كابل مهمترين و بزرگترين آنرا تشكيل ميدهد.

قرارداد ساختمان سيلوي مركز بتاريخ 27 جنوري 1954 ( دلو 1332 ) با اتحاد شوروي عقد گرديد و امور ساختماني آن با ظرفيت گرام كردن 20 هزار تن غله آرد نمودن 60 تن غله در 24 ساعت در پختن 50 تن نان در 24 ساعت در جنوري سال 1957 مطابق جدي 1335 تكميل گرديد. به تعقيب آن با ارتباط به پروتوكول تاريخي 12/11/1962 در سالهاي بين 1964 و 1966 سيلوي جديدي در مجاورت آن احداث و باين ترتيب ظرفيت آن به 50 هزار تن غله در سال افزايش يافت. همچنان ساختمان آسياب دوم در دوم حمل 1347 ( 22 مارچ 1968) آغاز و در سرطان 1349 ( جولاي 1970) آماده بهره برداري گرديد كه قدرت توليد صد تن آرد درجه اول و 70 تن آرد هاي مختلف را در يك شبانه روز دارا ميباشد . بهمين تناسب ظرفيت توليدي فابريكه نان پزي نيز توسعه يافت. بهر صورت اين فابريكه در سال 1354 ظرفيت توليد 56.7 هزار تن آرد و 18 هزار تن نان را دارا بود بعباره ديگر ظرفيت توليد ي فابريكه نان پزي به 32 تن در روز ميرسد و با استفاده از 20 باب داش وطني روزانه بتعداد تقريبا صد هزار نان به مشتريان عرضه ميشود كه از آنجمله فابريكه نانپزي همه روزه از پنج داش بشمول بيك داش احتياطي در حدود 60 هزار قرص نان  و 1700 كيلو ناشتا توليد نموده ميتواند در حاليكه توليدات حقيقي آن معمولا در حدود 45 هزار قرص نان و 1500 كيلوناشتا ميباشد .

در حاليكه ظرفيت مجموعي سيلوهاي كشور بشمول سيلوهاي پلخمري، هرات، قندهار به 110 هزار تن ميرسد . ناگفته نبايد گذاشت كه موجوديت بازار فروش از عوامل موثر بر انكشاف و تمركز اين فابريكه در كابل بوده ساير عوامل چون موجوديت وسايل حمل ونقل ، انرژي، موقعيت مركزي وغيره را نيز بايد در اين مورد در نظر گرفت. ضمنا بايد گفت كه با تاسيس اين فابريكه كه توليدات آن بموسسات رسمي ( وزارت دفاع ، تعليم و تربيه وغيره ) و همچنان بازار عرضه ميشود از توريد مواد غذايي قسما جلو گيري بعمل آمده واز همه مهمتر نرخ مواد ارتزاقي در بازار كنترول شده است . البته بايد علاوه نمود كه در اين فابريكه معمولا سالانه در حدود 3147 تن زغال سنگ از معادن كركر واشپشته و همچنان در حدود چهار هزار كيلوات برق بمصرف ميرسد . تعداد مجموعي كارگران اين فابريكه كه در سال 1353 به 675 نفر ميرسيد . در سال 1356 به 785 نفر افزايش يافت كه با استفاده از آن فابريكه در همان سال 59929 تن آرد و 20665 تن خوراكه باب را توليد كرده بود.

بايد اظهار داشت كه مصارف ساختماني مرحله اول سيلوي مركز به 151 ميليون افغاني ميرسد در حاليكه گدام دوم آن با مصرف 67 ميليون و آسياب دوم بمصرف 95 ميليون افغاني تكميل گرديد . كه به اين ترتيب مصارف مجموعي ساختماني اين فابريكه بر 263 ميليون افغاني بالغ ميگردد .

مواد خام اين موسسه صنعتي را گندم تشكيل ميدهد . كه البته بشكل آرد نان و اقسام مختلف خوراكه باب عرضه ميشود. البته بايد گفت كه تهيه گندم از خارج از سال 1335 ببعد بصورت تدريجي افزايش يافته است. تا آنكه در سالهاي 1350و 1351 با در نظر گرفتن خشكسالي متواتر بحد اعظمي آن رسيده و در مدت 18 ماه به 320 هزار تن رسيد . بهر صورت مقدار گندم مورد ضرورت سيلوي مركز از 100 تا 120 هزار تن تخمين ميگردد. در سال 1350 در حدود 227857 تن گندم بكشور وارد شده بود كه از آنجمله در حدود 175 هزار تن آن از كشور هاي اتحاد شوروي ( 25 هزار تن ) و ايالات متحده  ( 150 هزار تن ) خريداري شده و قسمت باقيمانده آن از كشور هاي كانادا ( 1491 تن ) ، چين ( 10866 تن) ، ايالات متحده ( 15000 تن ) و اداره پروگرام مواد غذايي جهان ( 15500 تن ) طور امداد بلاعوض بدست آمده است.

فابريكه قند بغلان :

اساس اين فابريكه در ثور سال 1317 با تاسيس شركت قند سازي گذاشته شد . ضرورت براي ايجاد اين مركز صنعتي را در حاليكه مواد خام مورد ضرورت آن در داخل كشور دستياب ميشد . افزايش سريع واردات شكر تشكيل ميداد. كه از 11806 تن در سال 1312 به 19746 تن با مصرف بيش از 11 ميليون افغاني در سال 1316 ازدياد يافته بود. بهر صورت اين فابريكه بالاخره بكمك تخنيكي چكوسلواكيه بتاريخ 30 عقرب سال 1319 به فعاليت آغاز نمود . ناگفته نبايد گذاشت كه در ساختمان فابريكه روزانه بطور اوسط در حدود هزار نفر عمله، 90 نفر گلكار و 60 نفر نجار كار نموده قيمت ماشين آلات آن 5.200 ميليون افغاني كراهه آن 350 هزار افغاني و مصارف ساختمان عمارت اين فابريكه در حدود هشت ميليون افغاني بوده است.

دوره فعاليت آن سالانه 90 روز و مصرف مواد خام آن در هر روز 600 تن لبلبو پيش بيني گرديده بود . البته بايد گفت كه اين شركت سهامي بوده و با اشتراك 91 نفر سهمدارو سرمايه ابتدايي 30 ميليون افغاني توسط بانك ملي تشكيل شده بود.

از آنجمله 18 ميليون افغاني آن در سال 1317 و 1382000 ، افغاني آن در سال هاي 1318 و 1319 جمع آوري گرديد. اما بايد گفت كه مخصوصا در چهار سال او ل فعاليت آن اين فابريكه با مشكلات زيادي مواجه بود و معمولا بظرفيت اعظمي آن فعال نبوده است . چنانچه دوره فعاليت فابريكه كه در سال 1319 به 21 روز ميرسد. در سال 1320 از 43 در سال 1321 از 28 و در سال 1344 از 41 روز تجاوز نكرده بود كه موازي آن در همين دوره معمولا عرضه لبلبوي به فابريكه نيز از 30 هزار تن و توليد شكر از 3900 تن كمتر بوده است. باين ترتيب بايد گفت كه فابريكه با مشكلات متعدد كه عبارت باشند از ادامه تاثيرات جنگ عمومي دوم، انتقال لبلبو از مسافه هاي زياد ( 2 تا 26 ميل ) با استفاده از حيوانات و قبول مصارف گزاف 1.2 ميليون افغاني در سال ، محدوديت حاصلات سالانه لبلبو نبودن تيل سوخت ( از 700 تا 1200 تن در سال براي دور ه فوق ) و غيره مواجه بوده است. كه البته در سالهاي بعدي واردات شكر ارزان اتحاد شوروي را نيز بايد بر آن افزود.

بهر صورت فابريكه قند بغلان قدرت مصرف 600 تن لبلبو را در روز داشت  و در صورت موجوديت مقدار كافي لبلبو ميتوانست سالانه ازده تا يازده هزار تن شكر را توليد نمايد. حالانكه در عمل اين هدف بر آورده نشد و تنها در سال هاي 1341 و 1342 مقدار كافي لبلبو براي استفاده در آن توليد شد. بلند رفتن قيمت لبلبو بمقايسه پنبه در سال 1343 نيز تاثير مثبتي را در زمينه با ر آورد . ضمنا مطالعات بعد نشان دادكه ظرفيت مصر ف اين فابريكه به 800 تن لبلبو در روز نيز توسعه يافته مي تواند.  بنابر آن بتاريخ 28 جولائي 1968 ( سرطان 1347) قرار داد قرضه 225 هزار پوند سترلنك بمنظور انكشاف اين فابريكه با حكومت بريتانيا  به امضا رسيد.

بايد اظهار داشت كه در مورد شكر و صنايع مربوط به آن موجوديت بازار مساعد فروش در داخل و بلند رفتن قيمت هاي بين المللي از عوامل عمده در انكشاف ولي عدم موجوديت مواد خام كافي از پرابلم هاي مهم در راه توسعه اين صنعت بشمار ميروند. البته منطقه مساعد آنرا كه از عرضه تقريبا 40 سال در آن زرع لبلبو موفقانه صورت گرفته است. ساحه بين بغلان و پلخمري تشكيل ميدهد زير ا در اين صورت قبول خطر براي سرمايه گذاري نيز كمتر خواهد بود. ضمنا با استناد مطالعات موجود منطقه هرات نيز براي زرع لبلبو مساعد پنداشته شده است. بنابر آن امكان توسعه اين صنعت در آنولايت و در صورت امكان دروادي هلمند نيز وجود دارد.

بقيه در آينده   

باغبان48


شماره(244) ارمغان ملی چهارشنبه 25 سنبله 1394 / 16 سپتمبر

2015
 
باغبان48
 اثر رابندرنات تاگور
 ترجمۀ عبدالرحمان پژواک
 عکاسی اسراییل رویا
 
۴۸
 
 مرا آزاد کن! مرا ازینهمه بندهایکه شیرینی تو بر من گذاشته است، آزاد کن! دیگر این شراب بوسه ها بس است.
این غبار سنگین خوشبویی قلب مرا خفه میکند. این بخارهای معطر بسیار زیادند.
درها را باز کن. بگذار روشنی صبح در خانه بتابد.
من در تو فنا شده و در میان نوازشهای تو گمگشته ام.
مرا آزاد کن! من ازینهمه سحر و افسون آزاد کن! به من آدمیت را باز ده، تا آنگاه قلب آزاد شدۀ خود را به تو هدیه آرم

راه دشوار آزادي 18

شماره(244) ارمغان ملی چهارشنبه 25 سنبله 1394 / 16 سپتمبر2015
 

خاطرات نلسون ماندلا

ترجمه : مهوش غلامي

        (18)

فورت هير مانند ديري جدا از دنيا بود، اما در عين حال ما مشتاق اخبار جنگ جهاني دوم بوديم و پيش رفت جنگ را زير نظر داشتم . من نيز مانند بسياري از هم كلاسي هاي خود از حاميان سرسخت انگليس بودم ووقتي فهميدم قرار است در مراسم پايان سال تحصيلي «يان اسمتس» نخست وزير سابق ما و مدافع بزرگ انگليس در آفريقا جنوبي سخنراني كند، بشدت هيجان زده شدم. اين افتخاري بزرگ براي فورت هير بود كه ميزبان مردي باشد كه به عنوان يك سياستمدار جهاني مورد تاييد بود. اسمتس كه در آن زمان معاون نخست وزير بود ضمن سفر به اطراف كشور طرح اعلان جنگ دادن به آلمان را تبليغ مي كرد، در حالي كه «جي.بي.هرتزوگ» نخست وزير از بيطرفي حمايت مي كرد. من بشدت كنجكاو بودم تاببينم يك رهبر جهاني مثل اسمتس از نزديك چگونه است.

در حالي كه هر تزوگ سه سال قبل رهبري حركتي در جهت حذف كردن آخرين راي دهندگان آفريقايي از فهرست راي دهندگان عمومي در  كيپ را بر عهده گرفته بود ، از نظر من اسمتس چهره اي دلسوز و غمخوار بود . من بيشتر به اين موضوع اهميت مي دادم كه او در امر تاسيس جامعه ملل كمك كرده و مروج آزادي در  سراسر جهان  بوده و اين مساله براي من مهم نبود كه او از كساني است كه آزادي را در داخل كشور از بين برده است .

اسمتس دوباره اهميت حمايت از انگليس در مقابله با آلمان سخن گفت و اين ايده را مورد تاكيد قرار داد كه انگليس نيز خواهان همان ارزشهاي غربي است كه ما مردم آفريقا ي جنوبي خواهان آن هستيم. به خاطر مي آورد كه لهجه انگليسي اونيز مثل  من ضعيف بود ! من همراه با ساير همكلاسي هاي خود از صميم قلب براي او دست زدم و خواسته او براي مبارزه در راه آزادي اورپا را مورد تاييد قرار دادم و اين نكته را فراموش كردم كه ما اينجا در سر زمين خود از آزادي محروم هستيم.

اسمتس در فورت هير براي افرادي وعظ و سخنراني مي كرد كه كيش خود را تغيير داده بودند . هرشب سر پرست كليساي وسلي به بررسي او ضاع نظامي در اروپا مي پرداخت و هر شب ما دور يك راديوي قديمي حلقه مي زديم وبه بي بي سي كه سخنراني هاي مهيج وينستون چرچيل را پخش مي كرد، گوش مي داديم. اما با و جودي كه ما از موضعگيري اسمتس حمايت مي كرديم ، اما اين باز ديد او از فورت هير بحث هاي زيادي راه انداخت.

در يكي از جلسات يكي از هم دوره اي هاي من كه « نياتي خو نجيسا » نام داشت و شا گرد فوق العاده با هوش بود ، او را نژادپرست ناميد و محكوم كرد . او گفت ، صرف نظر از  اختلافات موجود ميان « بوئر » و انگليس، اين دو گروه سفيد پوست باهم متحد مي شوندتا با تهديدي كه از جانب سياهان متوجه آنها ست مقابله كنند . ديدگاهها و نظرات « خونجيسا » مارا شوكه كرد . اين نظر ها  به شكل خطر ناكي راديكالي و تندرو نظر مي رسيد . يكي از همكلاسي ها در گوش من زمزمه كرد كه نياتي از اعضا ي كنگره ملي آفريقاست . من دور ادور نام اين سازمان را شنيده بودم ، اما چيز زيادي درباره آن نمي دانستم به دنبال اعلان جنگ  آفريقاي جنوبي عليه آلمان ، هر تزوگ استعفا كرد و اسمتس نخست وزير شد.

نگاهی به فهرست 100 رمان برتر

شماره(244) ارمغان ملی چهارشنبه 25 سنبله 1394 / 16 سپتمبر2015
 

شصت عنوان این رمان ها به قارسی دری ترجمه شده

 

به تازگی روزنامه گاردین و هفته نامه آبزرور دو فهرست از رمان‌های برتر در زبان انگلیسی را منتشر کرده‌اند.

 

فهرست اصلی به انتخاب رابرت مک کروم، رمان‌نویس و منتقد ادبی انگلیسی، است و دیگری فهرستی است که پس از انتشار اولی، به انتخاب خوانندگان این روزنامه تهیه شد.

 

فهرست مک کروم شامل صد رمان انگلیسی و فهرست خوانندگان شامل ۱۵ رمان است. به گفته مک کروم، گردآوری فهرست صد رمان انگلیسی دو سال طول کشید.

 

انتخاب کلاسیک ها

 

رابرت مک کروم توضیح داده که رمان‌های کلاسیک، برای او "موضوع ویژه" بوده است. بنابراین رمان‌هایی را که از سال ۱۷۰۰ میلادی تا ۲۰۰۰ ویژگی "کلاسیک‌ها" داشتند، مد نظر گرفته است.

 

مک کروم برای تعریف "کلاسیک‌ها" از ایتالو کالوینو، داستان نویس ایتالیایی، و ازرا پاوند، شاعر آمریکایی، نقل قول می‌کند تا معیار انتخاب خود را توضیح دهد.

 

به نظر کالوینو، کلاسیک‌، "کتابی است که چیزی را که می‌خواسته بگوید، هرگز تمام نمی‌کند" و به نظر پاوند، کلاسیک، "همواره تازه و با طراوت" است.

 

معیاری که مک کروم سرانجام برای کلاسیک بودن یک اثر به دست می‌دهد این است که رمان همیشه برای فروش در کتابفروشی‌ها موجود باشد، به‌عبارتی همچنان منتشر شود و در بازار کتاب در دسترس باشد.

 

با این حال، با اشاره به تمایز منتقدان و خوانندگان تاکید می‌کند که "سلیقه دلیل ندارد."

 

از میان این صد رمان، حدود ۶۰ عنوان از آنها به فارسی ترجمه شده است.

 

سه سده رمان

 

بنا به گقته مک کروم گزینش رمان از یک صدسال اول (۱۸۰۰-۱۷۰۰) کاری " تقریبا سرراست" بود. از ۱۸۰۰ تا ۱۹۰۰ دشوارتر شد، و از ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۰ "تقریبا می‌رفت که محال باشد."

 

صد سال نخست، رمان نویسی متعلق به طبقه بالادست یا متوسط بود، مردانه، و اغلب وابسته به درآمدهای شخصی نویسنده. این رمان‌ها، اقلیت نخبه را در برمی‌گرفت.

 

اما از اوایل قرن نوزدهم و با ورود به "رمان دوره ویکتوریا" که همزمان با استقلال آمریکا بود، رمان‌نویسی سمت و سویی دیگر یافت.

 

از آن دوره مدرنیسم، به‌ویژه بعد از جنگ جهانی اول، تکنولوژی نشر، خوانندگان بسیار را ممکن کرد و "رمان دیگر مثل گذشته ها نبود."

 

با تمام کوشش مک کروم برای ارائه معیارهایی برای گزینش، به دلیل تنوع رمان‌ها و دوره‌های نگارش آنها، او در نهایت اضافه می‌کند که این فهرست درسی را می‌آموزاند.

 

او برای توضیح به نقل قولی از سامرست موام، رمان‌نویس انگلیسی، متوسل می‌شود که گفته بود "برای نوشتن رمان سه قاعده وجود دارد. بدبختانه کسی نمی‌داند آن سه قاعده چیست؟"

 

به این ترتیب، مک کروم می‌افزاید: "در واقع، تنها قاعده این است که هیچ قاعده‌ای وجود ندارد."

 

۱۰۰ رمان برتر به زبان انگلیسی:

 

۱- سیر و سلوک زائر (۱۶۷۸)/ جان بانیان

 

۲- رابینسون کروزنه (۱۷۱۹)/دنیل دفو

 

۳- سفرهای گالیور (۱۷۲۶)/جانثان سویفت

 

۴- کلاریسا (۱۷۴۸)/ساموئل ریچاردسون

 

۵- تام جونز (۱۷۴۹)/هنری فیلدینگ

 

۶- زندگی و عقاید تریستام شندی (۱۷۵۹)/لارنس استرن

 

۷- اما (۱۸۱۶)/ جین آستین

 

۸- فرانکشتاین (۱۸۱۸)/مری شلی

 

۹- نایتمر ابی (۱۸۱۸)/ توماس لاو پیکاک

 

۱۰- سرگذشت آرتور گوردن پیم (۱۸۳۸)/ ادگار آلن پو

 

۱۱- سیبیل (۱۸۴۵)/بنیجامین دیززاییلی

 

۱۲- جین ایر (۱۸۴۷)/شارلوت برونته

 

۱۳- بلندی‌های بادگیر (۱۸۴۷)/امیلی برونته

 

۱۴- بازار خودفروشی (۱۸۴۸)/ویلیام ثاکری

 

۱۵- دیوید کاپرفیلد (۱۸۵۰)/ چارلز دیکنز

 

۱۶- داغ ننگ (۱۸۵۰)/ناثانیل هاثورن

 

۱۷- موبی دیک (۱۸۵۱)/هرمان ملویل

 

۱۸- آلیس در سرزمین عجایب (۱۸۶۵)/لویس کارول

 

۱۹- سنگ ماه (۱۸۶۸)/ویلیام کولینز

 

۲۰- زنان کوچک (۹-۱۸۶۸)/لوئیسا می آلکوت

 

۲۱- میدل مارچ (۲-۱۸۷۱)/جورج الیوت

 

۲۲- راه و رسم زندگی ما (۱۸۷۵)/آنتونی ترولوپ

 

۲۳- ماجراهای هاکلبری فین (۵-۱۸۸۴)/مارک تواین

 

۲۴- ربوده شده (۱۸۸۶)/رابرت لوئی استیونسون

 

۲۵- سه مرد در یک قایق (۱۸۸۹)/جروم کی جروم

 

۲۶- نشانه چهار (۱۸۹۰)/آرتور کانون دویل

 

۲۷- تصویر دوریان گری (۱۸۹۱)/اسکار وایلد

 

۲۸- خیابان نیوگراب (۱۸۹۱)/جورج گیسینگ

 

۲۹- جود گمنام (۱۸۹۵)/تامس هاردی

 

۳۰- نشان سرخ دلیری (۱۸۹۵)/استیون کرین

 

۳۱- دراکولا (۱۸۹۷)/ برام استوکر

 

۳۲- دل تاریکی (۱۸۹۹)/جوزف کنراد

 

۳۳- خواهر کاری (۱۹۰۰)/تئودور دزایر

 

۳۴- کیم (۱۹۰۱)/رودیار کیپلینگ

 

۳۵- آوای وحش (۱۹۰۳)/جک لندن

 

۳۶- جام زرین (۱۹۰۴)/ هنری جیمز

 

۳۷- هادرین هفتم (۱۹۰۴)/فردریک رولف

 

۳۸- باد در میان شاخه‌های بید (۱۹۰۸)/کنث گراهام

 

۳۹- سرگذشت آقای پولی (۱۹۱۰)/اچ جی ولز

 

۴۰- زلیخا دابسون (۱۹۱۱)/مکس بیربوم

 

۴۱- سرباز خوب (۱۹۱۵)/فورد مادوکس فورد

 

۴۲- سی و نه پله (۱۹۱۵)/جان بوکان

 

۴۳- رنگین کمان (۱۹۱۵)/دی اچ لارنس

 

۴۴- پیرامون اسارت بشری (۱۹۱۵)/سامرست موآم

 

۴۵- عصر بی‌گناهی (۱۹۲۰)/ادیث وارتن

 

۴۶- اولیس (۱۹۲۲)/جیمز جویس

 

۴۷- ببیت (۱۹۲۲)/سینکلر لویس

 

۴۸- گذری به هند (۱۹۲۴)/ای ام فوستر

 

۴۹- مردها مو طلایی‌ها را ترجیج می‌دهند (۱۹۲۵)/آنیتا لوس

 

۵۰- خانم دالووی (۱۹۲۵)/ویرجینیا وولف

 

۵۱- گتسبی بزرگ(۱۹۲۵)/اسکات فیتز جرالد

 

۵۲- بیدهای آب نبات چوبی (۱۹۲۶)/سیلویا تونزند وارنر

 

۵۳- خورشید همچنان می‌دمد (۱۹۲۶)/ارنست همینگوی

 

۵۴- شاهین مالت (۱۹۲۹)/دشیل همت

 

۵۵- گور به گور (۱۹۳۰)/ویلیام فاکنر

 

۵۶- دنیای قشنگ نو (۱۹۳۲)/آلدوس هکسلی

 

۵۷- مزرعه سرد راحت (۱۹۳۲)/استلا گیبونز

 

۵۸- نوزده نوزده (۱۹۳۲)/جان دوس پاسوس

 

۵۹- مدار راس السرطان (۱۹۳۴)/هنری میلر

 

۶۰- ملاقه (۱۹۳۸)/اولین وا

 

۶۱- مورفی (۱۹۳۸)/ ساموئل بکت

 

۶۲- خواب گران (۱۹۳۹)/ریموند چندلر

 

۶۳- مهمانی برو (۱۹۳۹)/هنری گرین

 

۶۴- معبری بر رودخانه (۱۹۳۹)/فلن اُ براین

 

۶۵- خوشه‌های خشم (۱۹۳۹)/جان اشتاین بک

 

۶۶- طرب در صبحدم (۱۹۴۶)/ پی جی وودهاوس

 

۶۷- تمام مردان شاه (۱۹۴۶)/رابرت پن وارن

 

۶۸- زیر کوه آتشفشان (۱۹۴۷)/ملکم لوری

 

۶۹- کنه روز (۱۹۴۸)/الیزابت بون

 

۷۰- ۱۹۸۴ (۱۹۴۹)/جورج اورول

 

۷۱- پایان یک پیوند (۱۹۵۱)/گراهام گرین

 

۷۲- ناطور دشت (۱۹۵۱)/جی دی سلینجر

 

۷۳- ماجرای اوگی مارچ (۱۹۵۳)/سال بلو

 

۷۴- سالار مگس‌ها (۱۹۵۴)/ویلیام گلدینیگ

 

۷۵- لولیتا (۱۹۵۵)/ ولادیمیر ناباکوف

 

۷۶- در جاده (۱۹۵۷)/جک کرواک

 

۷۷- وس (۱۹۵۷)/پاتریک وایت

 

۷۸- کشتن مرغ مقلد (۱۹۶۰)/هارپر لی

 

۷۹- اوج زندگی خانم جین برودی (۱۹۶۰)/موریل اسپارک

 

۸۰- "کچ-۲۲" (۱۹۶۱)/جوزف هلر

 

۸۱- دفتریادداشت‌های طلایی (۱۹۶۲)/دوریس لسینگ

 

۸۲- پرتقال‌های کوکی (۱۹۶۲)/آنتونی برجس

 

۸۳- مرد مجرد (۱۹۶۴)/کریستوفر ایشروود

 

۸۴- در کمال خونسردی (۱۹۶۶)/ترومن کاپوتی

 

۸۵- حباب شیشه‌ای (۱۹۶۶)/سیلویا پلات

 

۸۶- غرولند پورتنوی (۱۹۶۹)/فیلیپ راث

 

۸۷- خانم پالفری در کلارمونت (۱۹۷۱)/الیزابت تیلور

 

۸۸- فرار کن خرگوش (۱۹۷۱)/جان آپدایک

 

۸۹- سرود سلیمان (۱۹۷۷)/تونی موریسون

 

۹۰- خمی در رودخانه (۱۹۷۹)/وی اس نایپل

 

۹۱-

 

۹۲- خانه داری (۱۹۸۱)/ورلین رابینسون

 

۹۳- پول: یک یادداشت خودکشی (۱۹۸۴)/مارتین ایمیس

 

۹۴- هنرمن جهان شناور (۱۹۸۶)/کازوئو ایشی‌گورو

 

۹۵- آغاز بهار (۱۹۸۸)/پنه لوپه فیتزجرالد

 

۹۶- درس‌های تنفس (۱۹۸۸)/ آن تیلور

 

۹۷- میان زنان (۱۹۹۰)/جان مک‌گارن

 

۹۸- جهان زیرین (۱۹۹۷)/دن دلیلو

 

۹۹- رسوایی (۱۹۹۹)/جی ام کوئتزی

 

۱۰۰- سرگذشت دار و دسته کلی (۲۰۰۰)/پیترکری

bbc