۱۳۹۲ شهریور ۷, پنجشنبه
۱۳۹۲ مرداد ۳۱, پنجشنبه
تیم ملی فوتبال افغانستان، تیم پاکستان را سه مقابل صفر شکست داد
شماره 138/پنجشنبه 31 اسد 1392/ 22 اگست 2013
جوانان با احساسات از پیروزی تیم فوتبال افغانستان استقبال میکنند
ورزشکاران پیروزی را به همدیگر تبریک میگویند
هیجان، شور و هلهله فضای ستودیوم را فرا گرفته بود
تیم ملی فوتبال افغانستان چون تهمتنان دلاور برای مصاف با تیم ملی فوتبال پاکستان صف کشیده اند
مردم با به اهتزاز در آوردن بیرق ملی، تیم ملی فوتبال را شادباش میگویند
مهارت تیم ملی فوتبال افغانستان قابل ستایش است
تیم ملی فوتبال افغانستان روز سه شنبه 29 اسد 1392 در یک بازی دوستانه در غازی ستدیوم شهر کابل توانست با سه گل حریفش تیم ملی پاکستان را شکست دهد. این دیدار را بازیکنان تیم ملی افغانستان بسیار با روحیه و هیجان انگیز آغاز کردند و با اقتدار کامل برتری خود را به رخ تیم ملی پاکستان کشیده و برای کشورمان افتخار آفرینی کردند.
این بازی که پس از 36 سال میان دو تیم افغانستان و پاکستان برگزار شده بود، با حمایت و تشویق زیاد هواداران فوتبال در داخل و خارج ورزشگاه همراه بود.
شایان ذکر است که 36 سال قبل نیز افغانستان پاکستان را با نتیجه یک بر صفر شکست داد که ورزشکاران مورد تقدیر رییس جمهور وقت قرار گرفتند و اکنون نیز باید تیم ملی فوتبال افغانستان مورد تقدیر و نوازش مادی و معنوی مقامات دولت قرار گیرند.
۱۳۹۲ مرداد ۲۴, پنجشنبه
هنر برتر از گوهر آمد پدید
شماره 137/پنجشنبه 24 اسد 1392/ 15 اگست 2013
لحظه یی با محمد موسی رادمنش مسوول انجمن سینماگران جوان
ارمغان: هدف از ایجاد انجمن سینماگران جوان چیست؟
رادمنش: هدف از ایجاد انجمن سینماگران جوان، متشکل ساختن جوانان علاقمند به سینما بدور یک مرکز آموزشی به رشته سینما، سواد سینمایی، اخلاق سینمایی، طرز تهیه و تولید ساختار ها برای راهیان جوان است.
ارمغان: آقای رادمنش خدمات و شایستگی کارکرد های شما برای نسل نوپا آشکارا است، شما در یکی از بحث های تان اظهار داشتید (هنر برتر از گوهر آمد پدید) این بحث جالب است، اگر اندکی عزیز خوانندگان ما را نیز با آن شریک سازید…
رادمنش(با تبسم حاکی از متانت): کسانیکه خودپسند و متزلزل اند، گاه گاهی به هنر و هنرمند تهمت می بندند تا خود را چیز فهم جا داده، هنر و هنرمند را اهانت نمایند، غافل از اینکه هنر مقدس و تجلی تفکر است و هنرمند شخصیت والا صفت که جوهر اندیشه و آمال خوب و بد را با توانایی و خلاقیت منعکس میسازد.
ارمغان: پس معنای هنر و هنرمند چیست؟
رادمنش(در حالیکه به کنج لبش خنده نمودار بود گفت): برای خودپسندانیکه نمیدانند، بدانند، هنر حقیقت است و پرتوش حق را نشان میدهد، پس هر کذب و دروغی هنر نیست. هنر مؤثر، پیشرو و تحول زاست و هر آنچه بی تأثیر باشد، واپسگرا باشد و تحول ایجاد نکند هنر نیست، هنر مقدس، محترم و ارزشمند است و آنچه فاقد این صفات باشد هنر نیست، هنر خلاقیت است و تجلی تفکر است که از افراد خلاق صادر میشود و از امور عامه یی که همه توانایی آن را داشته باشند نیست، پس آن چیزیکه فاقد خلاقیت، ابتکار و نو آوری باشد هنر نیست، هنر از روح و جان نشأت میگیرد ولی آنچه که از حال و روان سر چشمه میگیرد هنر نیست، هنر متعهد است و فریاد تعهد و مسوولیت در آن متجلی است، هنر محبت و عشق است، عشق به زیبایی ها، لذا در هنر جز عشق و زیبایی نمی بینید، هنر کمال است و به سوی کمال هدایت می کند، آنچه به کمال هدایت نکند هنر نیست، هنر عمیق و ریشه دار است و امور سطحی و بی ریشه هنر نیست، هنر ماندگار است و همواره جاودانگی را تداعی میکند، آنچه جاودانه و ماندگار نیست هنر نیست، هنر اصالت دارد، هویت دارد و فرهنگ ساز است، آنچه در قبال جامعه، تاریخ و انسانیت بی مسوولیت باشد، اصالت ندارد. هنر دروازه ایست که بر این ویژگی ها گشوده شده است و آفرینندگان آن واجد این خصوصیات میباشند. نباید به هر چیز هنر و به هر کس هنرمند نام بگذاریم، باید دقت کنیم این واژگان در جای حقیقی و واقعی خود استعمال شوند که اگر چنین نباشد هر هرزه نویسی و مبتذل سازی و هر مستهجن سرایی خود را هنرمند می نامد، این علاوه بر اینکه جفا به هنر و هنرمند است، جامعه یی را هم منحرف خواهد ساخت، پس الزاماً به تعریف و شناخت هنرمند بپردازیم:
بلی!
هنرمند کیست؟
هنرمند کسی است که وحدت نگاه خود را، بر کثرت نگاه ما منطبق میکند، اجزای پراگنده حسن و اندیشه و نسبیت زیبایی شناسانه را به زندگی ما در پدیده یی چند بعدی به گونه یی متحد و متشکل، به ما می نمایاند.
دقیقاً بر این اساس، با اینکه هنرمند با همین زندگی و از همین زندگی می جوشد، آنچه به ما ارائه می دهد، متفاوت از آن چیزیست که خود دیده و یا رسیده و دریافته ایم.
هنرمند آدمیست مثل آدم های دیگر، اما سعی میکند بیشتر بداند، جهان پیرامون را دیده کاوش کند و آنگاه یافته های خویش را سوار بر کشتی حسن بر انگیز و خیال پروری که رو به سوی هدف و منظوری دارد به دریای وجود ما بیاندازد.
هنرمند همان وجدان نا آرام و نا آرام و بیدار، عقل جستجوگر و حس شریف است، ستاره یی است که در شب تاریک میدرخشد، همان نقطه کانونیست که ما را متوجه آنچه بدان توجهی نداریم، می کند. در یک کلام او جراح زندگی است و هم آفرینشگر جنبه های هنر آن.
ارمغان: پس هنر برتر از گوهر آمد پدید چه؟
رادمنش(چشمش به نقطه یی دوخته شده بلادرنگ بمن نگاهی کرده اظهار داشت): هنر پدیده ییست والا و هنرمند شخصیتیست که آنرا پدید آورده نمایان می سازد، این کمال و توانایی برای دیگران میسر نیست که خود، بد، زشت، سیاه و سپید را با شیوه ها و فرآورد ها و آثار بکر و ناب انعکاس دهد، قدرت توانایی هنرمندست که عمری را گذشتانده و تجربه یی اندوخته، کسب هنر کرده و با زیبایی ها متفکرانه، خردمندانه و هنرمندانه آثارش را جهت تنویر اذهان مردم از طریق نمایش (تیاتر) نوار (سینما)، تابلو های نقاشی و سایر ژانر های هنری به نمایش میگذارد.
یقیناً زمانیکه هنر چهره میگشاید، هنرمند به آن چهره شادابی، طراوت، معنا و نفس تازه می بخشد، میتوان قبول کرد و باورمند شد که هنر برتر از گوهر آمد پدید… و با جلایش و تابندگی هنر بوسیله هنرمند به تاریکی ها، ظلم و ظلمت غلبه کنیم و با استواری و خجستگی دست بدست هم داده ارمغان آور روزهای بارانی و آفتابی برای سعادت همگانی توأم با مهرورزی عاشقانه در اقلیم سرزمین مان بوده باشیم.
ارمغان: هدف از ایجاد انجمن سینماگران جوان چیست؟
رادمنش: هدف از ایجاد انجمن سینماگران جوان، متشکل ساختن جوانان علاقمند به سینما بدور یک مرکز آموزشی به رشته سینما، سواد سینمایی، اخلاق سینمایی، طرز تهیه و تولید ساختار ها برای راهیان جوان است.
ارمغان: آقای رادمنش خدمات و شایستگی کارکرد های شما برای نسل نوپا آشکارا است، شما در یکی از بحث های تان اظهار داشتید (هنر برتر از گوهر آمد پدید) این بحث جالب است، اگر اندکی عزیز خوانندگان ما را نیز با آن شریک سازید…
رادمنش(با تبسم حاکی از متانت): کسانیکه خودپسند و متزلزل اند، گاه گاهی به هنر و هنرمند تهمت می بندند تا خود را چیز فهم جا داده، هنر و هنرمند را اهانت نمایند، غافل از اینکه هنر مقدس و تجلی تفکر است و هنرمند شخصیت والا صفت که جوهر اندیشه و آمال خوب و بد را با توانایی و خلاقیت منعکس میسازد.
ارمغان: پس معنای هنر و هنرمند چیست؟
رادمنش(در حالیکه به کنج لبش خنده نمودار بود گفت): برای خودپسندانیکه نمیدانند، بدانند، هنر حقیقت است و پرتوش حق را نشان میدهد، پس هر کذب و دروغی هنر نیست. هنر مؤثر، پیشرو و تحول زاست و هر آنچه بی تأثیر باشد، واپسگرا باشد و تحول ایجاد نکند هنر نیست، هنر مقدس، محترم و ارزشمند است و آنچه فاقد این صفات باشد هنر نیست، هنر خلاقیت است و تجلی تفکر است که از افراد خلاق صادر میشود و از امور عامه یی که همه توانایی آن را داشته باشند نیست، پس آن چیزیکه فاقد خلاقیت، ابتکار و نو آوری باشد هنر نیست، هنر از روح و جان نشأت میگیرد ولی آنچه که از حال و روان سر چشمه میگیرد هنر نیست، هنر متعهد است و فریاد تعهد و مسوولیت در آن متجلی است، هنر محبت و عشق است، عشق به زیبایی ها، لذا در هنر جز عشق و زیبایی نمی بینید، هنر کمال است و به سوی کمال هدایت می کند، آنچه به کمال هدایت نکند هنر نیست، هنر عمیق و ریشه دار است و امور سطحی و بی ریشه هنر نیست، هنر ماندگار است و همواره جاودانگی را تداعی میکند، آنچه جاودانه و ماندگار نیست هنر نیست، هنر اصالت دارد، هویت دارد و فرهنگ ساز است، آنچه در قبال جامعه، تاریخ و انسانیت بی مسوولیت باشد، اصالت ندارد. هنر دروازه ایست که بر این ویژگی ها گشوده شده است و آفرینندگان آن واجد این خصوصیات میباشند. نباید به هر چیز هنر و به هر کس هنرمند نام بگذاریم، باید دقت کنیم این واژگان در جای حقیقی و واقعی خود استعمال شوند که اگر چنین نباشد هر هرزه نویسی و مبتذل سازی و هر مستهجن سرایی خود را هنرمند می نامد، این علاوه بر اینکه جفا به هنر و هنرمند است، جامعه یی را هم منحرف خواهد ساخت، پس الزاماً به تعریف و شناخت هنرمند بپردازیم:
بلی!
هنرمند کیست؟
هنرمند کسی است که وحدت نگاه خود را، بر کثرت نگاه ما منطبق میکند، اجزای پراگنده حسن و اندیشه و نسبیت زیبایی شناسانه را به زندگی ما در پدیده یی چند بعدی به گونه یی متحد و متشکل، به ما می نمایاند.
دقیقاً بر این اساس، با اینکه هنرمند با همین زندگی و از همین زندگی می جوشد، آنچه به ما ارائه می دهد، متفاوت از آن چیزیست که خود دیده و یا رسیده و دریافته ایم.
هنرمند آدمیست مثل آدم های دیگر، اما سعی میکند بیشتر بداند، جهان پیرامون را دیده کاوش کند و آنگاه یافته های خویش را سوار بر کشتی حسن بر انگیز و خیال پروری که رو به سوی هدف و منظوری دارد به دریای وجود ما بیاندازد.
هنرمند همان وجدان نا آرام و نا آرام و بیدار، عقل جستجوگر و حس شریف است، ستاره یی است که در شب تاریک میدرخشد، همان نقطه کانونیست که ما را متوجه آنچه بدان توجهی نداریم، می کند. در یک کلام او جراح زندگی است و هم آفرینشگر جنبه های هنر آن.
ارمغان: پس هنر برتر از گوهر آمد پدید چه؟
رادمنش(چشمش به نقطه یی دوخته شده بلادرنگ بمن نگاهی کرده اظهار داشت): هنر پدیده ییست والا و هنرمند شخصیتیست که آنرا پدید آورده نمایان می سازد، این کمال و توانایی برای دیگران میسر نیست که خود، بد، زشت، سیاه و سپید را با شیوه ها و فرآورد ها و آثار بکر و ناب انعکاس دهد، قدرت توانایی هنرمندست که عمری را گذشتانده و تجربه یی اندوخته، کسب هنر کرده و با زیبایی ها متفکرانه، خردمندانه و هنرمندانه آثارش را جهت تنویر اذهان مردم از طریق نمایش (تیاتر) نوار (سینما)، تابلو های نقاشی و سایر ژانر های هنری به نمایش میگذارد.
یقیناً زمانیکه هنر چهره میگشاید، هنرمند به آن چهره شادابی، طراوت، معنا و نفس تازه می بخشد، میتوان قبول کرد و باورمند شد که هنر برتر از گوهر آمد پدید… و با جلایش و تابندگی هنر بوسیله هنرمند به تاریکی ها، ظلم و ظلمت غلبه کنیم و با استواری و خجستگی دست بدست هم داده ارمغان آور روزهای بارانی و آفتابی برای سعادت همگانی توأم با مهرورزی عاشقانه در اقلیم سرزمین مان بوده باشیم.
۱۳۹۲ مرداد ۱۵, سهشنبه
بیایید زمام امور کشور را به زنان بسپاریم
شماره 136/ سه شنبه 15 اسد 1392/ 6 اگست 2013
الا ای دغل پیشه مردان ما
که آزرده از جورتان جان ما
زنان را سپارید چندی امور
مگر محنت از ما نمایند دور
به فرماندهی ملک را قابل اند
... که فرمانروایان ملک دل اند
ز مردان کشور اگر سر نیاند
به مردی کز این جمله کمتر نیاند
سزاوار تخت و کلاه است زن
که بر ملک جان پادشاه است زن
الا ای دغل پیشه مردان ما
که آزرده از جورتان جان ما
زنان را سپارید چندی امور
مگر محنت از ما نمایند دور
به فرماندهی ملک را قابل اند
... که فرمانروایان ملک دل اند
ز مردان کشور اگر سر نیاند
به مردی کز این جمله کمتر نیاند
سزاوار تخت و کلاه است زن
که بر ملک جان پادشاه است زن
۱۳۹۲ مرداد ۱۰, پنجشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)