۱۳۹۷ تیر ۳, یکشنبه

رمز اعجاز اتحادبخشای جهانی فوتبال2018





درحالیکه شگفتی های جام جهانی 2018 با پیروزی کرواسی در مقابل ارژانتین ، پیروزی مکسیکو در مقابل جرمنی   و...  دنیا را به حیرت و هیجان آورده . رمز اعجاز اتحاد بخشای  زاویه دید جهان را به این سپورت  ونقطه عطف به محراق اثر گذاری این بازی را  درمقاله یی با تصویری   از یوسا در حال گزارش در جام جهانی 1982  ببینید وبخوانید.
کاووس سیاووش


چند سال پیش یک انسان‌شناس برزیلی سخنرانی درخشانی کرد و طی آن توضیح داد که محبوبیت فوتبال میل ذاتی مردم را به قانونمندی، برابری و آزادی بیان می‌کند.
استدلالش هوشمندانه و جالب بود. به قول او عموم مردم فوتبال را نمایندۀ جامعه کوچکی می‌دانند که قوانین ساده و روشنی بر آن حاکم است که همه آن را می‌فهمند، و اگر نقض شود برای عضو گناهکار مجازات فوری در نظر گرفته می‌شود. زمین بازی فوتبال، جایی است مساوات‌طلب که هر نوع سلیقۀ شخصی و امتیاز را حذف می‌کند. در اینجا، در این چمن که خطهای سفید آن را مشخص کرده، هر کس آن طور که هست، بنا به مهارتش، ایثار، ابداع و کارآیی‌اش، ارزیابی می‌شود. وقتی نوبت به گل زدن و هلهله و سوت تماشاگر می‌رسد، نام، پول و نفوذ هیچ به حساب نمی‌آید. بعلاوه بازیکن فوتبال تنها شکلی از آزادی را که جامعه به اعضایش می‌دهد، اعمال می‌کند: یعنی آنچه دلش می‌خواهد، به شرطی که قواعد مورد پذیرش همگانی آن را آشکارا منع نکرده باشد.
در نهایت همین است که جماعت زیادی را در سراسر جهان به شوق می‌اورد، به سوی زمین بازی می‌کشاند، پای تلویزیون می‌نشاند و بر سر بتهای فوتبال به جنگ و دعوا وامی‌دارد: همچشمی نهانی، غم غربتی ناآگاهانه برای جهانی که برخلاف جهان واقعی آکنده از بی‌عدالتی، نابرابری و فساد نیست، و در چنگال بی‌قانونی و خشونت دست و پا نمی‌زند.
آیا این نظریۀ زیبا می‌تواند حقیقت داشته باشد؟ شاید این‌طور باشد، چون شک نیست که فریبنده است و برای آیندۀ بشر چیزی مثبت‌تر از این احساسات متمدن یافت نمی‌شود. اما مثل همیشه احتمال دارد که واقعیت بر نظریه غالب آید و آن را ناقص نشان دهد.
این مطالب را روی یک صندلی در نوکمپ، چند دقیقه پیش از شروع بازی آرژانتین-بلژیک که بازی‌های جام جهانی را آغاز می‌کنند، می‌نویسم. همه چیز بر وفق مراد است: آفتاب تابان، آسمان صاف، جمعیتی رنگارنگ که پرچمهای اسپانیا، کاتالان، آرژانتین و عدۀ کمی بلژیک را تکان می‌دهند، آتشبازی، جشن، محیط پرنشاط و کف زدن برای رقص محلی که بر گرمای بازی می‌افزاید.
البته این در قیاس با دنیای بیرون و پشت جایگاه‌های نوکمپ، دنیایی است بسیار خوشایندتر و جذاب‌تر. این دنیایی است فارغ از جنگ. جنگی که مثلاّ در اقیانوس اطلس جنوبی و لبنان درگیر است و جام جهانی آن را در ذهن میلیون‌ها هوادار در سراسر جهان به مرتبۀ دوم رانده، و این هواداران در دو ساعت آینده، مثل ما که در استادیوم هستیم به چیزی جز پاس دادن و شوت کردن ۲۲ بازیکن آرژانتینی و بلژیکی نمی‌اندیشند.
شاید توضیح این پدیدۀ خارق‌العاده، به آن پیچیدگی هم که جامعه‌شناسان و روانشناسان می‌گویند نباشد، و دلیلش فقط این باشد که فوتبال چیزی به مردم می‌دهد که کمتر می‌توانند داشته باشند، یعنی فرصتی برای تفریح، لذت بردن، به هیجان آمدن، مفرّی برای تخلیۀ هیجان، برانگیختن احساسات و عواطف عمیقی که زندگی روزمره کمتر مجال آن را می‌دهد.
خواستن تفریح و لذت و خوش گذراندن مشروع‌ترین آرزوهاست، حقی که به اندازۀ میل به خوردن و کار ارزشمند است. بنا به دلایل بسیار و بی‌شک پیچیده، فوتبال گسترده‌تر از هر ورزش دیگر این نقش را در جهان امروز به عهده گرفته است.
ما که فوتبال را دوست داریم و از آن لذت می‌بریم، به هیچ وجه از محبوبیت عظیم آن تعجب نمی‌کنیم. اما بسیاری دیگر هم هستند که این نکته را درنمی‌یابند و حتی از آن اظهار تأسف یا انتقاد می‌کنند. آنان این پدیده را مایۀ تأسف می‌دانند، زیرا می‌گویند فوتبال توده‌های مردم را از خود بیگانه می‌سازد و تحلیل می‌برد و از موضوعات مهم منحرف می‌کند. آنهایی که این‌طور فکر می‌کنند یادشان می‌رود که تفریح کردن مهم است. همچنین فراموش می‌کنند که ویژگی سرگرمی، هرقدر که شدید و جذاب باشد، و بازی فوتبال سخت چنین است، این است که موقتی، غیرمتعالی و بی‌ضرر است. تجربه‌ای که علت و معلول با هم در آن ناپدید می‌شوند. ورزش برای کسانی که از آن لذت می‌برند عشق به صورت است، چشم‌اندازی که مثلاّ برخلاف کتاب یا نمایش کمتر ردی در حافظه به جا می‌گذارد و به دانش غنا نمی‌بخشد یا تحلیلش نمی‌برد. و کشش آن در همین است که هیجان‌آور است و تهی. به همین دلیل روشنفکر و عامی، فرهیخته و نافرهیخته می‌توانند به یکسان از فوتبال لذت ببرند. حالا دیگر کافی است. تیم‌ها رسیده‌اند. جام‌جهانی به‌طور رسمی افتتاح شده. بازی شروع شده است. نوشتن کافی است. بگذارید کمی تفریح کنیم.
ماریو بارگاس یوسا
موج‌آفرینی
مهدی غبرایی
(
یوسا در حال گزارش فوتبال در جام جهانی۱۹۸۲)
ازصفحه فیسبوک : Moshtagh Hosein Ghurdarvazi

۱۳۹۷ خرداد ۱۱, جمعه

کابلی والا




کابلی والا



نوشته : رابیندرنات تاگور
نشر: موسسه نشراتی راجپال اند سن
Kabuliwala childern fication
مترجم : بابک سیاووش دانشجوی دوره ماستری


برای دریافت این داستان به لینک زیر کلیک کنید:
 کابلی والا

سی ( 30) ویژگی کسانی که ، کتاب نمی خوانند







1-خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات قرار می گیرند؛
2-حرف های تکراری می زنند؛
3-دایره ی واژگان آنها بسیار محدود است؛
4-خود را نمی شناسند؛
5-با هیجان و احساس زندگی می کنند؛
6-بخش استدلالی ذهن آنها تقریباً تعطیل است؛
7-استعداد پوپولیست شدن را پیدا می کنند؛
8-قوای عقلی آنها پرورش نیافته است؛
9-بر آنچه می گویند خیلی کنترل ندارند؛
10-گوش کردن به دیگران را نمی آموزند؛
11-مستعد پذیرش شایعات هستند؛
12-اهمیت متفاوت بودن انسانها را کشف نمی کنند؛
13-مغز، حالت سولفاته پیدا می کند؛
14-غلظت یادگیری آنها به شدت کاهش می یابد؛
15-فرصت فکر کردن در زندگی را از دست می دهند؛
16-با واژه «انتقاد» بیگانه اند؛
17-زمینه های تداوم اقتدارگرایی را فراهم می آورند؛
18-حرف های نسنجیده زیاد می زنند؛
19-منافع خود را به خوبی تشخیص نمی دهند؛
20-با واژه «مشورت» ناآشنا هستند؛
21-حکومت ها را خوشحال می کنند؛
22-باعث می شوند که نظام حزبی در یک کشور شکل نگیرد؛
23-زود عصبانی می شوند؛
24-از حقوق شهروندی خود و دیگران ناآگاه هستند؛
25-برای رشد فکری و شخصیتی، احساس نیاز نمی کنند؛
26-در همه زمینه ها، اظهار نظر می کنند؛
27-راحت بر دیگران القاب می گذارند؛
28-تفاوت بین توهم و غیرتوهم را نمی دانند؛
29-تعریفشان در خصوص زندگی، از غرایز انسانی فراتر نمی رود؛
30-نمی دانند جهل چیست.

🏻 نویسنده : دکتر محمود سریع القلم ( فوق دکتری روابط بینالملل از دانشگاه ایالتی اوهایو آمریکا
از فیسبوک