۱۳۹۱ آذر ۲۹, چهارشنبه

توصیه یک کمپیوتر به کمپیوتر داران شهر

شماره 103/چهارشنبه 29 قوس 1391/ 19 دسمبر 2012
نوشته: کوه بچه

شما ای کمپیوتر داران و کمپیوتر کارانی که از برکت خدمات خارق العاده و فوق العاده ی من اکنون با بکس لپ تاپ و چوکی چرخی دسکتاپ تان بر همگنان، همنوعان و هموطنان تان فخر می فروشید، یادتان باشد که بی رحمی و بی تفاوتی تان در برابر پدران پیر و ورشکسته ی من که آن ها را در گوشه ی کهنه فروشی ها و کنار کوچه و خیابان ها پرت کرده و از یاد برده اید نا شکری در برابر کسیست که شما را از گوشه ی فراموش و آگنده با مزبله ی موش یک دفتر با کارمندان مدهوش بجایی کشاند که اکنون محاسبات و معاملات پنج قاره را در زمین و هوا در یک چشم بهم زدن با آن اجرا میکنید. یادتان هست روزیکه بابای پیر ما با حافظه ی یک جیبی خود به دفتر تکیده و فرسوده ی شما پا گذاشت، دفتری که در یک گوشه ی آن کوزه ی آب، در گوشه ی دیگر وسایل طبخ غذا و در کنج سوم مواد محروقاتی و بوجی ها قرار داشت. آنروز چقدر از دیدن آن بابای پیر با حافظه ی یک جیبی ما بهت زده شدید و اگر یادتان باشد تا یک هفته کسی از کارمندان جرئت نمیکرد بطرف آن نزدیک شود. آن بابای وزین و ذهین و سنگین ما که وزنش ده برابر از من بزرگتر و حافظه اش ده هزار بار از من کوچکتر میباشد برای شما در آن زمان اعجاز قرن به حساب می آمد. شما که روزگارتان در آن هنگام از بام تا شام در نوشتن مسوده و تکثیر مکاتب صادره و ثبت مکاتیب وارده می گذشت چه بسا که بخاطر آموزش حتا روشن کردن و تایپ و کاپی و پیست و ساختن فولدر و فایل در سیستم من ماه ها در پی استادان و رهنمایان نا بلد تر از خودتان سرگردان بودید.
به یادم هست روزیکه فلاپی به بازار آمد همه ی تان از تعجب دنگ و فنگ مانده بودید و آنرا عالی ترین دستآورد بشر می خواندید، در حالیکه به زودی دیدید که کار از جیبی ها گذشت و با آمدن سی دی و بلوتوث و مسنگر و فیس بوک و یوتیوب و انترنت بار دیگر عقل از سر تان پرید. رسم و آیین ما کمپیوتر ها چنان است که هیچگاه نقش پیش آهنگ اولین و پدرکلان پیشین مان را از یاد نمیبریم و در حالیکه اکنون تمام امور شما انسان های کره ی زمین را ما کمپیوتر ها اداره می کنیم و شما نزد ما (ماشین کاری) بیش نیستید باز هم آن پدر کلان پیر و مفلوک ما را که شما در گوشه ی پارک زرنگار و در میانه مزبله و انبار انداخته اید بزرگترین افتخار مان میدانیم، چون او بود که اولین بار زمینه ی رشد ما را مساعد کرد و تهداب اولین حرکت بطرف دنیای نا شناخته و اسرار آمیز کمپیوتر و انترنت را باز کرد.
ما کمپیوتر ها می شنویم و حتا می بینیم که شما انسان های نا سپاس بر عکس این ارجگذاری کمپیوتری کهن سالان تان را بدیده ی خوار و با حالت نزار می بینید و حتا آنانرا به محلات مخصوص نگهداری کهنسالان می سپارید تا روی شان را نبینید و روزیکه آن بزرگان تان می میرند حتا مراسم جنازه، کفن و دفن شان را به عمله و فعله شهرداری ها واگذار نموده زحمت رفتن تا لب گور آن بزرگان را بخود نمیدهید. بدانید و آگاه باشید که در فرهنگ ما کمپیوتر ها چنین کاری گناه نا بخشودنی به حساب می آید.
ما کمپیوتر ها می بینیم که در صفحه ی ذهن شما انسان ها تا وقتی یاد دوستان تان ثبت است که برایتان مفید باشند و به آنها ضرورت داشته باشید و از روزی که پایتان به چوکی و پشت تان به کرسی قدرت تکیه داد دوستان روز های بد تان را فراموش میکنید، در حالیکه بر عکس در فرهنگ ما کمپیوتر ها رسم بر آنست کسی که یکبار وارد سیستم حافظه ی ما شد، اگر هزار بار آنرا دیلیت کنند باز هم در یک گوشه ی قلب ما نامش نوشته خواهد ماند و از حافظه ی ما نمیروند.
ما کمپیوتر ها می بینیم که شما انسانها از طریق ما چه کار هایی می کنید و در واقع محک شخصیت همه ی تان ما هستیم، با تقوا ترین تان وقتی به تنهایی در انترنت کار می کند به سایت هایی می رود که از خجالت آن ما آب می شویم ولی یادتان باشد که ما آنرا به صفت یک راز با خود نگهداشته به پیروی از گفته ی محی الدین ابن عربی همنوع تان که میگفت:«زمانی می رسد که انسان کار هایی را که در اتاق مجاور انجام میشود، می بیند اما آنرا به کس افشأ نمیکند» آنرا به هیچکس افشاء نمیکنیم.
ما شاهد هستیم که شما چقدر پول شویی، اختلاس، رشوه، فساد و سایر اعراض و امراض را از طریق ما در جامعه رواج می دهید، اما ما هیچگاه آنرا به رویتان نیاورده و به کسی افشا نمیکنیم، فقط گاهگاه سیستم هایتان را با ارسال ویروس از کار می اندازیم.
اگر نامه ی اعمال تان را در دنیا میخواهید بدانید لطفاً به ایمیل ها، اس ام اس ها، پیام ها، سایت ها، نامه ها، صحبت ها، مصاحبه ها و مناقشه هایی که انجام داده اید و در کمپویتر ها ثبت است یکبار نظر بیاندازید. ما میتوانیم این اعمال شما را مستقیماً در روز جزا به حضور پرودگار ارسال کنیم، ولی یادتان باشد که حتا به نزدیکترین دوست تان در دنیا هم آنرا افشا نخواهیم کرد.
ما کمپیوتر ها به حدی موجودات قانونی هستیم که از طبیعی ترین حقوق خود هم بخاطر خلای قانون صرف نظر می کنیم چنانکه باری یکی از مایان به کنگره ی ایالات متحده درخواستی فرستاده تقاضا نمود از اینکه بیشترین کار های حکومت امریکا را انجام میدهد در قطار سایر نمایندگان به صفت عضو کنگره پذیرفته شود اما وقتی کنگره ی امریکا با ترفند و نیرنگ فورم ثبت نام را برایش فرستاد، از اینکه برای نوشتن اسم پدر و محل تولد در ستون فورم جوابی نداشت از آن تقاضا منصرف شد. تصور کنید که اگر یکی از شما انسانها بجای ما می بودید و تمام امور سیاسی، نظامی و اجتماعی یک قدرت بزرگ را رهبری می کردید، با جواب رد تقاضای تان چه میکردید؟ به یک مسأله دیگر توجه تان را جلب میکنم: راست بگویید در خانه با فامیل روزی چند بار سر و صدا راه می اندازید و اگر راست تان را نگویید هم ما کمپیوتر ها که ماشاا لله حالا در هر خانه یی از والی تا جوالی و از کارگر تا رهبر حضور داریم سر و صدای تان را می شنویم و می فهمیم که روزی چند بار کاسه را به دیگ و دیگ را به کاسه می زنید و اکر لا حول نکنیم و این ماجرا را افشا کنیم کار بزرگترین رهبران تان در دنیا زار است، اما در مقابل شما را به خدا قسم بگویید که در تمام تاریخ تولد آن همسران کمپیوتری تان یک مورد را نشان داده میتوانید که آن روبات بیچاره از امر و هدایت شریک زندگی خود سرپیچی کرده باشد.
مورد دیگر را خدمت تان به عرض می رسانم: هوشیار ترین و بیدار ترین پاسبان تان از سر شب تا دم صبح حد اقل چند پینکی به رسم خواب مرغی می زند، اما در تمام کره ی زمین آیا یک کمپیوتر را نشان داده میتوانید که در کار پاسبانی و نظارت حتا یک ثانیه غفلت کرده باشد؟
مسأله دیگری را که خدمت تان پیشکش می کنم آنست که: باری چشمانتان را ببندید و بیاد بیاورید که از ابتدای تولد تا روزیکه به بلند ترین مقام رسیده اید چند بار دروغ گفته اید، این رازیست که فقط خودتان و خدایتان آن را میداند و بس و این را هم خوب میدانید که چندین بار و به کرات دروغ گفته اید در حالیکه به آن اعتراف هم نمیکنید، در حالیکه ما کمپیوتر ها به دنیای انسان ها چلینج میدهیم که اگر یک مورد دروغ کمپیوتری را پیدا کردید جایزه دارید . بخاطر جلوگیری از تطویل کلام شاید این سوال را مطرح سازید که هدف از نگارش این سطور چیست؟
من فقط بطور خلاصه و کوتاه این چند نکته را به عنوان خواست و درخواست همه ی کمپیوتر های دنیا به شما مطرح میسازم:
لطفاً به کمپیوتر های کهنسال و پیر و زهیر و از یاد رفته ی تان بی حرمتی نکنید و اگر از من می شنوید در دفتر اتاق کار هر رییس، هر وزیر، هر والی و... در پهلوی آخرین مودل لپ تاپ ها و دسکتاپ های مدرن یکی از مفلوک ترین و فراموش ترین پدران ما را که شما را با کمپیوتر آشنا ساختند بگذارید و هر کسی که به دیدن تان آمد به او یاد آور شوید که افتخارات عالی بشری در عرصه ی تکنالوژی معلوماتی و کمپیوتر محصول نخستین گام همان کهنسال برتر میباشد که قابل هر گونه قدرشناسی و احترام است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر