شماره 129/ سه شنبه 28 جوزا 1392/ 18 جون 2013
اگر از نقطه ی صفری و حتا زیر صفری آن روز حساب کنیم که داشتن یک ماشین کوچک تایپ ساده در خانه ی افراد و اشخاص جرم تلقی میشد و به یک کمپیوتر حتا ده (جی بی) به چشم یک صندوقچه ی اسرار آمیز جادو نگاه میشد، تا امروز که یک طفل دانش آموز صنف چهار میتواند حروف نگار و یک دانش آموز صنف 12 میتواند صفحه آرای ارمغان ملی باشد و در چوکات قانون، بدون سانسور و ترس و دلهره از دولت آنچه میخواهد، بنویسد، واقعاً تحول بزرگی در زمینه ی انکشاف ارزش های مدنی و آزادی بیان به وجود آمده است.
این مسیر انکشافی چشم، گوش و زبان مردم را باز کرد تا ناگفته ها را بگویند، نا شنیده ها را بدون استراق سمع و سر گوشی بشنوند و نا دیده ها و بیان نشده ها را بدور از قیچی سانسور و ترس و وحشت زندان بببینند و عیان و بیان کنند؛ اما اینکه آیا این واقعیت زیبا هنوز به یک روند مبدل شده یا نه؟ و اینکه از این امکانات و فضا در جهت مثبت آن استفاده میشود یا نه؟ و اینکه ضمانت اجرایی برای حل مشکلات مطروحه وجود دارد یا نه؟ جای بحث میباشد. از روزنامه نگاری در یک سرای روغن فروشی که شعاع پخش آن حد اکثر یک کیلومتر اطراف دفتر بود، تا روزگاری که در یک چشم بهم زدن متن و محتوای انتقادی یک نشریه را میتوان از اقصای خاور تا کرانه های باختر هوار کشید و صدای اعتراض خود را همزمان به گوش پاسبان حوزه تا قصر سلطان و خانه ی ملل در یک چشم به هم زدن رسانید، اگر از این امکان در جهت مثبت و انتقادی و انتباهی استفاده شود، کوتاهترین راه پیشرفت و انکشاف جامعه در آن مضمر است.
این ایجابات عصر و زمانست که دیگر قلم در جیب قی نمیکند و صدا در گلو خفه نمیشود و این نیاز زمان و صدای دوران و اعجاز عصر ساینس و تکنولوژی این ساز و سامان است که نمیتوان دیگر صداها را خفه کرد، اما آنچه قابل بحث است اینکه: آیا از این پدیده های اعجاز انگیز واقعاً استفاده ی مثبت میشود یا نه؟ چون هیچ پدیده فی نفسه خوب و بد نیست و بر حسب نحوه ی استفاده مفیدیت و مضریت آن مطرح میشود، همانطوریکه با یک ذره ی اتم میتوان عالمی را تعمیر و تخریب کرد، از این امکان محیر العقول تکنولوژی معلوماتی هم میتوان با یک چشم به هم زدن آبروی عالمی را به باد داد و یا کشوری را از بربادی نجات داد، که در این حال اخلاق ژورنالیستیک مطرح میگردد تا دیده شود که آیا واقعاً به گفته ی انشتین دینامت را به دست کودکان نداده ایم؟ نسلی که شاید فردا با یک چشم به هم زدن زعیم کشور را در یک دموکراسی الکترونیک در سایه ی شکل نوین مشارکت اجتماعی تعین کند و از این پیشرفت تکنولوژی در جهت تأمین مشارکت اجتماعی به نفع ارزش های مدنی استفاده کند! راستی باید دید که چه تضمیمی برای برگشت نا پذیری این روند از نظر عینی سنجیده شده و چه تعهد و تمهیدی برای ادامه ی این جریان سیال اجتماعی در سطح ملی و بین المللی وجود دارد؟
اگر از نقطه ی صفری و حتا زیر صفری آن روز حساب کنیم که داشتن یک ماشین کوچک تایپ ساده در خانه ی افراد و اشخاص جرم تلقی میشد و به یک کمپیوتر حتا ده (جی بی) به چشم یک صندوقچه ی اسرار آمیز جادو نگاه میشد، تا امروز که یک طفل دانش آموز صنف چهار میتواند حروف نگار و یک دانش آموز صنف 12 میتواند صفحه آرای ارمغان ملی باشد و در چوکات قانون، بدون سانسور و ترس و دلهره از دولت آنچه میخواهد، بنویسد، واقعاً تحول بزرگی در زمینه ی انکشاف ارزش های مدنی و آزادی بیان به وجود آمده است.
این مسیر انکشافی چشم، گوش و زبان مردم را باز کرد تا ناگفته ها را بگویند، نا شنیده ها را بدون استراق سمع و سر گوشی بشنوند و نا دیده ها و بیان نشده ها را بدور از قیچی سانسور و ترس و وحشت زندان بببینند و عیان و بیان کنند؛ اما اینکه آیا این واقعیت زیبا هنوز به یک روند مبدل شده یا نه؟ و اینکه از این امکانات و فضا در جهت مثبت آن استفاده میشود یا نه؟ و اینکه ضمانت اجرایی برای حل مشکلات مطروحه وجود دارد یا نه؟ جای بحث میباشد. از روزنامه نگاری در یک سرای روغن فروشی که شعاع پخش آن حد اکثر یک کیلومتر اطراف دفتر بود، تا روزگاری که در یک چشم بهم زدن متن و محتوای انتقادی یک نشریه را میتوان از اقصای خاور تا کرانه های باختر هوار کشید و صدای اعتراض خود را همزمان به گوش پاسبان حوزه تا قصر سلطان و خانه ی ملل در یک چشم به هم زدن رسانید، اگر از این امکان در جهت مثبت و انتقادی و انتباهی استفاده شود، کوتاهترین راه پیشرفت و انکشاف جامعه در آن مضمر است.
این ایجابات عصر و زمانست که دیگر قلم در جیب قی نمیکند و صدا در گلو خفه نمیشود و این نیاز زمان و صدای دوران و اعجاز عصر ساینس و تکنولوژی این ساز و سامان است که نمیتوان دیگر صداها را خفه کرد، اما آنچه قابل بحث است اینکه: آیا از این پدیده های اعجاز انگیز واقعاً استفاده ی مثبت میشود یا نه؟ چون هیچ پدیده فی نفسه خوب و بد نیست و بر حسب نحوه ی استفاده مفیدیت و مضریت آن مطرح میشود، همانطوریکه با یک ذره ی اتم میتوان عالمی را تعمیر و تخریب کرد، از این امکان محیر العقول تکنولوژی معلوماتی هم میتوان با یک چشم به هم زدن آبروی عالمی را به باد داد و یا کشوری را از بربادی نجات داد، که در این حال اخلاق ژورنالیستیک مطرح میگردد تا دیده شود که آیا واقعاً به گفته ی انشتین دینامت را به دست کودکان نداده ایم؟ نسلی که شاید فردا با یک چشم به هم زدن زعیم کشور را در یک دموکراسی الکترونیک در سایه ی شکل نوین مشارکت اجتماعی تعین کند و از این پیشرفت تکنولوژی در جهت تأمین مشارکت اجتماعی به نفع ارزش های مدنی استفاده کند! راستی باید دید که چه تضمیمی برای برگشت نا پذیری این روند از نظر عینی سنجیده شده و چه تعهد و تمهیدی برای ادامه ی این جریان سیال اجتماعی در سطح ملی و بین المللی وجود دارد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر