آوریل 8, 2015
شماره ( 221) چهارشنبه ( 19) حمل ( 1394)/ ( 8) اپریل ( 2015)
نوشته: باربارا والترز
مترجم : محمود طلوعي
كمتر از يك سال پس از مصاحبه با نيكسون در كاخ سفيد ، د ر سفر تاريخي نيكسون به چين كمونيست در فبروري سال (1972) در هييت مطبوعاتي و گروه گزارشگران تلويزيوني همراه او به چين رفتم. سفر نيكسون به چين ، كه به بيش از بيست سال قطع رابطه بين دو قدرت بزرگ جهان خاتمه داد، به گفته خود نيكسون مانند سفر انسان به ماه نقطه عطفي در تاريخ جهان بود . نيكسون اولين رييس جمهور آمريكا بود كه به شوروي سفر كرد و باب تازه اي در روابط امريكا و بزرگترين قدرت رقيب آمريكا در آن تاريخ گشود . اين مرد كه به محافظه كاري و عقايد و احساسات ضد كمونيستي شهرت داشت ، همچنين شهامت آن را داشت كه به جنگ بي حاصل و پر هزينه و پر تلفات آمريكا د ر ويتنام پايان دهد و پاي آمريكا را از گرداب اين جنگ بيهوده وبي ثمر بيرون بكشد. آمريكا در جنگ ويتنام متحمل نخستين شكست نظامي خود در يك جنگ خارجي شد واين كشوررا به كمونيست ها واگذاشت، ولي به عقيده بسياري از كارشناسان نظامي، آمريكا در صورت ادامه اين جنگ متحمل تلفات و خسارات و بدنامي بيشتري مي شد و قبول شكست و عقب نشيني از اين كشور جسارت و شهامتي مي خواست كه فقط از نيكسون ساخته بود .
شبكه هاي تلويزيوني آمريكا معروفترين و قوي ترين خبرنگاران و برنامه سازان خود را براي همراهي نيكسون در سفر تاريخي به چين برگزيده بودند.((والتركرونكايت)) از (CBS) (تدكاپل) از (ABC) و ((جان چانسلور)) از (NBC) از آن جمله بودند . بقيه تيم گزارشگران تلويزيوني نيز جز من از مردان بودند واز اين جهت حضور من در اين ميان بيشتر جلب توجه مي كرد .گزارش هاي من به طور زنده از طريق ماهواره در برنامه صبحگاهي من تودي ( امروز) پخش مي شد و با سيزده ساعت فاصله زماني بين پكن و نيويورك ، وقايع عمده اي كه د ر طول شب آمريكا و روز چين رخ داده بود در نخستين ساعات بامداد به نظر بينندگان برنامه هاي من مي رسيد.
امروز چين يك ابر قدرت جهاني و بزرگترين شريك تجاري آمريكا است و كالاهاي چيني بازارهاي آمريكا را تسخير كرده است ، اما هنگام سفر نيكسون به چين ، با اختناق و كنترل اطلاع رساني در آن كشور بسياري از چيني ها نامي از نيكسون نشنيده بودند. مائو و رهبران ديگر چين نيز نسبت به نيكسون و مقاصد واقعي آمريكا از نزديكي به چين با نظر ترديد و سوظن مي نگريستند . استقبال از نيكسون هم خيلي رسمي و محدود بود و از رهبران عمده چين جز (( چوين لاي )) نخست وزير سالخورده چين كسي در فرودگاه پكن حضور نداشت . خيابان هاي پكن نيز هنگام عبور نيكسون و همراهان خالي از جمعيت بود، در حالي كه چند ماه قبل از آن براي استقبال از (( هيلاسلاسي )) امپراتور اتيوپي ( حبشه ) بيش از سيصد هزار نفر در خيابان ها گرد آمده بودند!
يكي از ويژگي هاي سفر نيكسون به چين ، كه يخ روابط آمريكا و چين را شكست و زمينه را براي گسترش سريع روابط دوكشور در سال هاي بعد فراهم ساخت ، توجه خاص نيكسون به گروه خبرنگاران و گزارشگران تلويزيوني بود. به عقيده گروه مطبوعاتي كه در اين سفر همراه نيكسون بودند، سفر نيكسون به چين بيشتر يك ((شو تلويزيوني)) بود و نيكسون مي خواست در سال انتخابات رياست جمهوري در آمريكا از نقش روز افرون تلويزيون در هدايت افكار عمومي مردم آمريكا به نفع خود استفاده كند . نيكسون از مطبوعات آمريكا كه غالبا لحن انتقادي نسبت به سياست هاي او داشتند ، دل خوشي نداشت . و مي دانيم كه اين مطبوعات آمريكا بودند كه با وجود پيروزي نيكسون در انتخابات سال 1972، ماجراي استراق سمع در كنوانسيون حزب دمكرات در ساختمان ((واترگيت )) را به يك رسوايي بزرگ تبديل كردند و نيكسون را وادار به استعفا از مقام رياست جمهوري آمريكا نمودند.
در طول سفر نيكسون به چين ، كه يك هفته به طول انجاميد، من بيش از اعضاي ديگر هيت مطبوعاتي و گزارشگران تلويزيوني به نيكسون و خانم نيكسون و هنري كيسينجر مشاور امنيت ملي رييس جمهور نزديك بودم و همين امر موجب حسادت و گاه دشمني و نفرت همكاران نسبت به من شد. تمام برنامه هاي اورا مختصرا من گزارش مي كردم . اما آنچه بيشتر حسادت و دشمني همكاران را نسبت به من بر انگيخت، علاقه و توجه خاص كيسينجر به من بود. كيسينجر كه مبتكر اصلي برقراري رابطه با چين و تهيه مقدمات سفر نيكسون به چين بود، مرا در جريان بعضي مسايل پشت پرده كه ديگران از آن اطلاع نداشتند قرار مي داد و در برنامه هاي من همواره مطالبي درباره اين سفر براي نخستين بار منتشر مي شد ، كه خشم همكاران را بر مي انگيخت . كيسينجر براي خريد از فروشگاه هاي چيني هم مرا همراه خود مي برد كه به شايعاتي درباره روابط من با او دامن زد ، در حالي كه كيسينجر مي خواست برا ي خريد هدايايي برای دوستان خود با من مشورت كند و همراهي من با اود در خريد هايش دليلي جز اين نداشت.
در اينجا بدنيست ياد آوري كنم كه در نظام بسته كمونيستي چين در آن زمان ، در پكن و شهرهاي بزرگ ديگر چين يك فروشكاه زنجيره اي دولتي به نام (( دوستي ))مخصوص خارجي ها داير شده بود.
در اين فروشگاه ها كه شبانه روز ي و بيست و چهار ساعته داير بود، شما مي توانستيد گرانترين و لوكس ترين كالاها را تهيه كنيد و از جمله اقلامي كه به ياد دارم يك گردن بند زمرد به قيمت بيست هزار دالر و انگشتري به قيمت چهار هزار دالر آن روز بود.
درروزهاي آخر سفر چين ، ضمن گردشي در ديوار معروف چين ،نيكسون از برنامه هاي من و گزارشي كه شب قبل فرستاده بودم تقدير و تشكر كرد ووقتي از او پرسيدم چگونه از اين برنامه ها كه در آمريكا پخش مي شود اطلاع يافته است ، گفت هرروز گزارش گزيده مطالبي كه در رسانه هاي آمريكا يي درباره سفر او به چين منتشر مي شود به نظر او مي رسد و هرروز به برنامه هاي من در باره اين سفر هم اشاره مي شود. نيكسون در مجلس ضيافتي هم كه چوين لاي نخست وزير چين در آن حضور داشت مرا به عنوان يكي از بهترين گزارشگران و برنامه سازان تلويزيوني به چوين لاي معرفي كرد.
من به يكی از آرزوهاي خود در سفر چين دست نيافتم و آن ملاقات و مصاحبه با خانم (( چيانگ)) همسر مائو بود. خانم چيانگ همسر چهارم مائوتسه تونگ رهبر چين و مقتدر ترين زن چيني بود. خانم چيانگ كه خيلي جوانتر از مائو بود، قبل از ازدواج با مائو هنر پيشه تاتر بود. مائو به خاطر ازدواج با او همسر سومش را طلاق داد و تا پايان عمر گرد زن ديگري نگشت. چيانگ به همسري مائو اكتفا نكرد و به تدريج در راس هرم قدرت در چين قرارگرفت. خانم چيانگ يكي از پيشگامان و گردانندگان انقلاب فرهنگي چين بود كه در جريان آن رقيبان اصلي خود را در هرم قدرت ازميان برداشت و عوامل و برگزيدگان خود را به مقامات حساس حزبي و دولتي چين گمارد. من فقط يك بار او را در يك مجلس رسمي كه در كنار همسرش مائو و نيكسون و خانم نيكسون نشسته بود ديدم و براي انجام مصاحبه اي با او به كيسينجر كه روزانه با رهبران چين تماس داشت متوسل شدم . ولي خانم چيانگ حاضر به مصاحبه نشد. بعد از مرگ مائو در سال 1976، خانم چيانگ كه سوداي جانشيني همسرش را در سر داشت، به كمك عوامل خود در رهبري حزب كمونيست و ارتش چين قصد كودتاو قبضه كردن قدرت را داشت ، ولي مخالفان او هنوز آن قدر قدرت داشتند كه توطيه كودتا را خنثي و خانم چيانگ و عوامل او را دررهبري حزب كمونيست چين غافلگير و دستگير كنند. خانم چيانگ و عوامل او كه به (( گروه چهار نفري )) معروف شدند محاكمه و به اعدام محكوم شدند. عوامل خانم چيانگ اعدام شدند، ولي خود او با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكوم شد و در سال 1991 در زندان دست به خودكشي زد.
بقيه در آينده
نوشته: باربارا والترز
مترجم : محمود طلوعي
كمتر از يك سال پس از مصاحبه با نيكسون در كاخ سفيد ، د ر سفر تاريخي نيكسون به چين كمونيست در فبروري سال (1972) در هييت مطبوعاتي و گروه گزارشگران تلويزيوني همراه او به چين رفتم. سفر نيكسون به چين ، كه به بيش از بيست سال قطع رابطه بين دو قدرت بزرگ جهان خاتمه داد، به گفته خود نيكسون مانند سفر انسان به ماه نقطه عطفي در تاريخ جهان بود . نيكسون اولين رييس جمهور آمريكا بود كه به شوروي سفر كرد و باب تازه اي در روابط امريكا و بزرگترين قدرت رقيب آمريكا در آن تاريخ گشود . اين مرد كه به محافظه كاري و عقايد و احساسات ضد كمونيستي شهرت داشت ، همچنين شهامت آن را داشت كه به جنگ بي حاصل و پر هزينه و پر تلفات آمريكا د ر ويتنام پايان دهد و پاي آمريكا را از گرداب اين جنگ بيهوده وبي ثمر بيرون بكشد. آمريكا در جنگ ويتنام متحمل نخستين شكست نظامي خود در يك جنگ خارجي شد واين كشوررا به كمونيست ها واگذاشت، ولي به عقيده بسياري از كارشناسان نظامي، آمريكا در صورت ادامه اين جنگ متحمل تلفات و خسارات و بدنامي بيشتري مي شد و قبول شكست و عقب نشيني از اين كشور جسارت و شهامتي مي خواست كه فقط از نيكسون ساخته بود .
شبكه هاي تلويزيوني آمريكا معروفترين و قوي ترين خبرنگاران و برنامه سازان خود را براي همراهي نيكسون در سفر تاريخي به چين برگزيده بودند.((والتركرونكايت)) از (CBS) (تدكاپل) از (ABC) و ((جان چانسلور)) از (NBC) از آن جمله بودند . بقيه تيم گزارشگران تلويزيوني نيز جز من از مردان بودند واز اين جهت حضور من در اين ميان بيشتر جلب توجه مي كرد .گزارش هاي من به طور زنده از طريق ماهواره در برنامه صبحگاهي من تودي ( امروز) پخش مي شد و با سيزده ساعت فاصله زماني بين پكن و نيويورك ، وقايع عمده اي كه د ر طول شب آمريكا و روز چين رخ داده بود در نخستين ساعات بامداد به نظر بينندگان برنامه هاي من مي رسيد.
امروز چين يك ابر قدرت جهاني و بزرگترين شريك تجاري آمريكا است و كالاهاي چيني بازارهاي آمريكا را تسخير كرده است ، اما هنگام سفر نيكسون به چين ، با اختناق و كنترل اطلاع رساني در آن كشور بسياري از چيني ها نامي از نيكسون نشنيده بودند. مائو و رهبران ديگر چين نيز نسبت به نيكسون و مقاصد واقعي آمريكا از نزديكي به چين با نظر ترديد و سوظن مي نگريستند . استقبال از نيكسون هم خيلي رسمي و محدود بود و از رهبران عمده چين جز (( چوين لاي )) نخست وزير سالخورده چين كسي در فرودگاه پكن حضور نداشت . خيابان هاي پكن نيز هنگام عبور نيكسون و همراهان خالي از جمعيت بود، در حالي كه چند ماه قبل از آن براي استقبال از (( هيلاسلاسي )) امپراتور اتيوپي ( حبشه ) بيش از سيصد هزار نفر در خيابان ها گرد آمده بودند!
يكي از ويژگي هاي سفر نيكسون به چين ، كه يخ روابط آمريكا و چين را شكست و زمينه را براي گسترش سريع روابط دوكشور در سال هاي بعد فراهم ساخت ، توجه خاص نيكسون به گروه خبرنگاران و گزارشگران تلويزيوني بود. به عقيده گروه مطبوعاتي كه در اين سفر همراه نيكسون بودند، سفر نيكسون به چين بيشتر يك ((شو تلويزيوني)) بود و نيكسون مي خواست در سال انتخابات رياست جمهوري در آمريكا از نقش روز افرون تلويزيون در هدايت افكار عمومي مردم آمريكا به نفع خود استفاده كند . نيكسون از مطبوعات آمريكا كه غالبا لحن انتقادي نسبت به سياست هاي او داشتند ، دل خوشي نداشت . و مي دانيم كه اين مطبوعات آمريكا بودند كه با وجود پيروزي نيكسون در انتخابات سال 1972، ماجراي استراق سمع در كنوانسيون حزب دمكرات در ساختمان ((واترگيت )) را به يك رسوايي بزرگ تبديل كردند و نيكسون را وادار به استعفا از مقام رياست جمهوري آمريكا نمودند.
در طول سفر نيكسون به چين ، كه يك هفته به طول انجاميد، من بيش از اعضاي ديگر هيت مطبوعاتي و گزارشگران تلويزيوني به نيكسون و خانم نيكسون و هنري كيسينجر مشاور امنيت ملي رييس جمهور نزديك بودم و همين امر موجب حسادت و گاه دشمني و نفرت همكاران نسبت به من شد. تمام برنامه هاي اورا مختصرا من گزارش مي كردم . اما آنچه بيشتر حسادت و دشمني همكاران را نسبت به من بر انگيخت، علاقه و توجه خاص كيسينجر به من بود. كيسينجر كه مبتكر اصلي برقراري رابطه با چين و تهيه مقدمات سفر نيكسون به چين بود، مرا در جريان بعضي مسايل پشت پرده كه ديگران از آن اطلاع نداشتند قرار مي داد و در برنامه هاي من همواره مطالبي درباره اين سفر براي نخستين بار منتشر مي شد ، كه خشم همكاران را بر مي انگيخت . كيسينجر براي خريد از فروشگاه هاي چيني هم مرا همراه خود مي برد كه به شايعاتي درباره روابط من با او دامن زد ، در حالي كه كيسينجر مي خواست برا ي خريد هدايايي برای دوستان خود با من مشورت كند و همراهي من با اود در خريد هايش دليلي جز اين نداشت.
در اينجا بدنيست ياد آوري كنم كه در نظام بسته كمونيستي چين در آن زمان ، در پكن و شهرهاي بزرگ ديگر چين يك فروشكاه زنجيره اي دولتي به نام (( دوستي ))مخصوص خارجي ها داير شده بود.
در اين فروشگاه ها كه شبانه روز ي و بيست و چهار ساعته داير بود، شما مي توانستيد گرانترين و لوكس ترين كالاها را تهيه كنيد و از جمله اقلامي كه به ياد دارم يك گردن بند زمرد به قيمت بيست هزار دالر و انگشتري به قيمت چهار هزار دالر آن روز بود.
درروزهاي آخر سفر چين ، ضمن گردشي در ديوار معروف چين ،نيكسون از برنامه هاي من و گزارشي كه شب قبل فرستاده بودم تقدير و تشكر كرد ووقتي از او پرسيدم چگونه از اين برنامه ها كه در آمريكا پخش مي شود اطلاع يافته است ، گفت هرروز گزارش گزيده مطالبي كه در رسانه هاي آمريكا يي درباره سفر او به چين منتشر مي شود به نظر او مي رسد و هرروز به برنامه هاي من در باره اين سفر هم اشاره مي شود. نيكسون در مجلس ضيافتي هم كه چوين لاي نخست وزير چين در آن حضور داشت مرا به عنوان يكي از بهترين گزارشگران و برنامه سازان تلويزيوني به چوين لاي معرفي كرد.
من به يكی از آرزوهاي خود در سفر چين دست نيافتم و آن ملاقات و مصاحبه با خانم (( چيانگ)) همسر مائو بود. خانم چيانگ همسر چهارم مائوتسه تونگ رهبر چين و مقتدر ترين زن چيني بود. خانم چيانگ كه خيلي جوانتر از مائو بود، قبل از ازدواج با مائو هنر پيشه تاتر بود. مائو به خاطر ازدواج با او همسر سومش را طلاق داد و تا پايان عمر گرد زن ديگري نگشت. چيانگ به همسري مائو اكتفا نكرد و به تدريج در راس هرم قدرت در چين قرارگرفت. خانم چيانگ يكي از پيشگامان و گردانندگان انقلاب فرهنگي چين بود كه در جريان آن رقيبان اصلي خود را در هرم قدرت ازميان برداشت و عوامل و برگزيدگان خود را به مقامات حساس حزبي و دولتي چين گمارد. من فقط يك بار او را در يك مجلس رسمي كه در كنار همسرش مائو و نيكسون و خانم نيكسون نشسته بود ديدم و براي انجام مصاحبه اي با او به كيسينجر كه روزانه با رهبران چين تماس داشت متوسل شدم . ولي خانم چيانگ حاضر به مصاحبه نشد. بعد از مرگ مائو در سال 1976، خانم چيانگ كه سوداي جانشيني همسرش را در سر داشت، به كمك عوامل خود در رهبري حزب كمونيست و ارتش چين قصد كودتاو قبضه كردن قدرت را داشت ، ولي مخالفان او هنوز آن قدر قدرت داشتند كه توطيه كودتا را خنثي و خانم چيانگ و عوامل او را دررهبري حزب كمونيست چين غافلگير و دستگير كنند. خانم چيانگ و عوامل او كه به (( گروه چهار نفري )) معروف شدند محاكمه و به اعدام محكوم شدند. عوامل خانم چيانگ اعدام شدند، ولي خود او با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكوم شد و در سال 1991 در زندان دست به خودكشي زد.
بقيه در آينده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر