۱۳۹۸ خرداد ۲۷, دوشنبه
طلوع و غروب طلایه دارجاودان هنر موسیقی کشور احمدظاهر!
ازصفحه فیسبوکAhmad Zahir king of Music
قسمت سیزدهم :
احمد ظاهر در مراسم عروسی دختر حفیظ الله » امین » هشت پارچه آهنگ اجرا میکند برمبنای روایات شماری از نزدیکان و دوستان احمدظاهر از این مراسم ویدیو نیز موجود است .
گفته میشود که احمدظاهر این بار فقط یک هفته را در محیط زندان سپری کرد و بعدا به اثر پافشاری عبدالرحمان پسر حفیظ الله » امین » از زندان رها شد ولی محدویت های زنده گی او بیشتر از پیش شده بود.
با آنچه که تا کنون توضیحات داده شد , فعالیت هنری احمدظاهر محدود شده بود , ستمگران حکومت آن زمان ساحه فعالیتش را کوتاه ساخته بودند و از هر فرصت , برای آوردن فشار بالای او استفاده میکردند.
احمدشاه » علم » معاون اداره تیاتر کابل و دوست احمدظاهر میگوید : بعد از انقلاب هفت ثور وقتی احمدظاهرمیخواست کنسرتی را در سالون هوتلی برپا کند , برایش از هر حیث مشکلات خلق میکردند .
وی در این باب ضمن اشاره به یک موضوع توضیح میدهد : باری ما برای برگزاری کنسرتی آماده گی میگرفتیم , وقتی خواستیم تا این کنسرت را از طریق رادیو که در آن زمان یگانه مرکز اطلاع رسانی سمعی در کشور محسوب میشد به شکل اعلان پخش کنیم , برای ما اجازه نشر اشتهارکنسرت داده نشد .
علم میگوید : ما ناگزیر شدیم تا برای اعلان کنسرت , از پارچه های بزرگ تکه استفاده کنیم و آنرا به شکل یک اشتهار در آورده در گوشه و کنار شهر نصب کنیم .
ولی در اینجا باز سر و کله یکتعدا افراد مغرض پیدا شد و اعلانات ما را از نواحی شهر جمعاوری کرده با خود بردند.
ما موضوع را پیگیری نمودیم و خواستیم تا برای رفع این مشکل چاره جویی کنیم و پس از جستجوی زیاد دریافتیم که مامورین وزارت اطلاعات و کلتور متوسل به این کار شده اند .
من با احمدظاهر به وزارت اطلاعات و کلتور رفتیم و خواستیم در این مورد برای ما پاسخ داده شود , ولی مسوولین در وزارت اطلاعات و کلتور به ما گفتند که شما بدون گرفتن جواز از وزارت به نصب اشتهارکنسرت درشهرمبادرت ورزیده اید و باید از حساب این کار تان به ما پاسخ گویید و نسبت این اقدام کم مانده بود هردوی ما را به زندان بیاندازند.
در نهایت ما از خیر این مسایل گذشتیم و بعد از آن همیشه بدون اشتهار و دادن اعلانات کنسرت های احمدظاهر را برگزار میکردیم .
آنچه مایه تعجب است , این است که این همه ممانعت ها و چالش ها , برای برگزاری کنسرت نمیتوانست سدی را برای فعالیت های هنری او ایجاد کند , کنسرت های احمدظاهر پرشور تر از قبل راه اندازی میشد و هواداران آوازش به تالار های برگزاری کنسرت رو میاوردند و با اشتیاق تمام صدایش را میشنیدند .
در حالیکه آهسته آهسته آتش ظلم و بیداد حکومت بالای مردم در آن روزگار فراگیر میشد داود » ترون » نیز طبق وعده که به خانواده حاجی پرگل منگل پدر خالده داده بود , بالای پلان قتل احمدظاهر کار میکرد.
او هر لحظه مترصد فرصت بود تا احمدظاهر را به دام اندازد و از همین سبب همیشه او را مورد پیگرد قرار میداد و افرادی را که به شکلی از اشکال به او قریب بودند زیر مطالعه میگرفت .
او میخواست مناسبترین مهره را از جمع دوستان او برگزیند , به همین لحاظ او هر حرکت خورد و بزرگ احمدظاهر را زیر کنترول داشت.
برمبنای مطلب انتشاری رزاق » مامون » پیرامون چگونگی مرگ و زنده گی احمدظاهر در حاشیه مطلب تحریری اش چنین آمده است : ( باری احمدظاهردر زمان حکومت نورمحمد » تره کی » غرض دیدن بند امیر به ولایت بامیان سفر میکند که دراین ایام والی ولایت بامیان مردی به اسم سید داود » مصباح » بود.)
برای والی ولایت بامیان پیامی از کابل مخابره میشود که احمدظاهر در بامیان است , او را عاجل گرفتار کنید.
ولی برای احمدظاهر سر وقت اطلاع میرسد و او از ولایت بامیان دوباره به سمت کابل حرکت میکند , اینکه پیام مذکور را از کابل کی برای والی بامیان مخابره کرده واضح نیست و این موضوع نیز روشن نبوده که پس از گرفتاری احمدظاهر چی بلایی بسرش میاوردند.
احمدظاهر بنابر محدودیت های که از طرف مقامات حکومتی آن زمان برایش وضع شده بود , برای فخریه همسرش گفته بود که بعد از این نمیتواند طور آزاد به سیر و سیاحت بپردازد , او تصریح کرده بود که نباید به تنهایی سفر کند و بیرون از محدوده شهرکابل پا گذارد.
این مساله به شکل یک درد جانسوز روانش را میازرد و خاطرش را پریشان میساخت دریکی از نوار های محفلی که محبوب الله » پاچا » با نواختن تبله همراهی اش میکند و احتمالا پس از انقلاب هفت ثور ثبت شده میگوید : ( میخایم به مُلکی بُرم که کسی آزارم نته و آرام زنده گی کنم ) و محبوب الله که همه او را به نام قاتل احمد ظاهر میشناسند میگوید : ( عرض کنم , ترا اینجا کی آزار داده که میخواهی به مُلک دیگری سفر کنی ) ولی دنباله صحبت قطع میشود و اینکه بین محبوب الله و احمدظاهر چی حرف های دیگری ردو بدل شده معلوم نیست .
این مسایل میرساند که احمدظاهراز حیث زنده گی اجتماعی در روز های اخیرحیاتش درگیر مشکلات فراوان بوده است .
زیرا او در حالاتی زنده گی میکرد که جوانان احساساتی انقلابی آن زمان به ساده گی میتوانستند انسان ها را به کام مرگ بکشند و نیست و نابود کنند .
چون موضوع کشتن انسان ها در آن روزگار به بهانه ها و عناوین مختلف به یک امر ساده تبدیل شده بود و از مسایل روتین این کتگوری افراد به شمار میرفت , ما شاهدیم که انسان های بیشماری به کشتار گاه ها برده شده به نام دشمنان نظام سربه نیست شدند.
در ضمن داود » ترون » سخت درتلاش بود تا حداقل اسنادی در برابراحمد ظاهر بدست آرد که به استناد آن بتواند او را به کام مرگ بکشد و به شکلی به زنده گی او خاتمه دهد به همین دلیل او لست طویلی از دوستان و افراد قریب احمدظاهر را تهیه نموده بود و روی هرکدام به شکل جداگانه مکث کرده و در این قطار از میان انبوه دوستان او , محبوب الله مشهور به » پاچا » را انتخاب کرده بود , اینجا میخواهم تذکر دهم که محبوب الله » پاچا » خسربره آصف ظاهر برادر ارشد احمدظاهر است » نه محبوب الله » محبوب » که آواز میخواند .
داود » ترون » بیشتر روی محبوب الله پاچا مطالعه میکند و او را برای اجرای پروگرام عملیاتی قتل احمد ظاهر مناسبترین مهره میپندارد .
ترون دیگر خود پرسانگر شهر کابل بود و میتوانست به ساده گی آدم ها را به کام مرگ بفرستد.
او در تلاش میافتد تا حداقل سندی ترتیب دهد و حفیظ الله امین را قناعت دهد که احمدظاهر مخالف نظام است و به این شیوه به زنده گی او خاتمه دهند.
به همین دلیل محبوب الله را زیرفشار میگیرد تا برایش اسناد جمعاوری کند و محبوب الله که نسبت خوف مرگ, چون موم بدست ترون افتاده مانند گودی گک کوکی برای او اسناد جمعاوری میکند .
پاچا دست بکار میشود و بزم های موسیقی شبانه ترتیب میدهد , برای احمدظاهر تبله مینوازد و کوشش میکند اگر از راه شوخی هم شده احمدظاهر را به حرف بیاورد تا او بر ضد نظام سخن گوید .
با آنکه او تا اندازه در این راستا موفق میشود و اسنادی را به عنوان حساسیت احمدظاهر در برابر نظام حزب دموکراتیک خلق , به داود ترون ارایه میدارد ولی این اسناد نمیتواند قناعت خانواده حفیظ الله امین را برآورده سازد , تا آنها در برابر احمدظاهر تصمیم بگیرند و دستور گرفتاری و مرگ او را صادر نمایند .
این آثار توسط حزب دموکراتیک خلق افغانستان بعد از مرگ احمدظاهر به بازار نیز عرضه شد , که احمدظاهر در یکی از محافل به نورمحمد تره کی دشنام میدهد و بعداً میگوید » او بچه بندی نشیم و شخص مخاطبش را میگوید ( اسد جان کست نزد خودت باشه )
ادامه دارد…..
استودیوی ‹آریانا موزیک› و دردسرهایی که برای احمد ظاهر پیش آمد
فرزاد فرنود نویسنده
حق نشر عکس WALI ASHPARI
Image caption کاست آهنگهای احمد ظاهر
bbc
وقتی یک قطعه موسیقی را میشنویم، گذشته از خواننده، آهنگساز و ترانهسرا یا شاعر، عامل دیگری هم هست که زحمت زیادی از کار را متحمل میشود تا یک قطعه موسیقی تکمیل شود و آن کار ضبط و تنظیم یک آهنگ است.
افرادی که چهل و چند سال پیش در ضبط آهنگها دستداشتهاند، ساعتها یا روزها حتی روی یک قطعه موسیقی وقت میگذاشتهاند. آن را بار بار میشنیدند و صداهای اضافی آن را بیرون میکردند تا آن قطعه را زیباتر بسازند.
ولی اشپاری که ۶۳ سال دارد، در حوزه تکنیک صدا، یکی از کسانی است که در ضبط آهنگهای احمدظاهر نقشی برازنده داشته است. او از پنجاه سال به این سو در ضبط آهنگهای هنرمندان افغانستان در استودیوهای «آریانا موزیک» که در نخست در افغانستان با نام «دکان ثبت امیرالدین کابل موزیک» فعالیت داشت، کار کرده است.
ولی اشپاری که اکنون در آمریکا زندگی میکند، مسئولیت استودیوهای «آریانا موزیک» را در سال ۱۹۸۲ میلادی در ایالت ورجینیای آمریکا به دوش گرفت و تاکنون از همان نشانی به فعالیتش ادامه میدهد.
در افغانستان مسئولان اصلی استودیوهای «آریانا موزیک» خانواده امیرالدین شهابی، پسران کاکا/عموی ولی اشپاری بودند. دو نوار معروف و پرطرفدار احمدظاهر که شامل آهنگهای معروف این آوازخوان است، در استودیوهای آریانا موزیک توسط ولی اشپاری ضبط شده است.
آقای اشپاری میگوید در افغانستان در سال دوم جمهوریت، کاست اول و در سال اول رویداد ثور/اردیبهشت کاست دوم احمد ظاهر در «آریانا موزیک» ضبط شد.
او اضافه میکند:»قرارداد کاستهای ۳ و۴ نیز با ما بود که متاسفانه نصیب ما نشد.»
ولی اشپاری، نوارهایی از جریان تمرین آهنگهای احمدظاهر و پشت صحنه ضبط آهنگهایی از او در استودیوهای آریانا موزیک را تا هنوز با خود دارد و گهگاهی آن را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند که با استقبال طرفداران احمد ظاهر روبه رو شده است.
احمدظاهر در جریان تمرین این آهنگها، در استودیوهای آریانا موزیک با نوازندهها شوخی میکند، حرف میزند، فکاهه میگوید و در تنظیم آهنگهایش با نوازندهها همکاری میکند. در کشورهای غربی هم پسزمینه و پشت صحنه ضبط آهنگهای هنرمندان معروف جهان در استودیوها توسط مسئولان ضبط بیرون داده میشوند که علاقمندان فراوانی دارد.
حق نشر عکس Ariana Music
Image caption فروشگاه آریانا موزیک در کابل در دهه ۱۹۷۰ میلادی
در آغاز جمهوریت محمد داوود (۱۳۵۲) در افغانستان برای دستگاههای بزرگ ضبط غیردولتی اجازه فعالیت داده شد و نخستین دستگاه ضبط که فعالیتش را آغاز کرد، دستگاه ضبط «فغان موزیک» بود که مسئولیت آنرا هم سردار محمد یحیا آصفی از خانواده محمدزاییها که متعلق به خانواده شاهی افغانستان است، به عهده داشت.
ولی اشپاری میگوید که سردار محمد یحیا آصفی، این دستگاه را در انحصار خود گرفته بود، در حالی که افراد دیگری نیز علاقه داشتند تا با ایجاد دستگاههای ضبط خدمات بهتر و حرفهایتری را در زمینه ضبط موزیک انجام دهند.
برای مراکز ضبط دیگری چون «موزیک سنتر»، «آریانا موزیک»، «کابل موزیک» و «احمد موزیک» در سالهای اخیر جمهوری محمد داوود (۱۳۵۴-۵۷) اجازه فعالیت داده شد.
احمدظاهر در کاست اولی که در «آریانا موزیک» ضبط کرد آهنگهایی را نیز ضبط کرده که با شرایط سیاسی آن زمان سازگاری نداشته است و این آهنگها با اشعار و ترانههای اعتراضی همراه بودند که علیه سیاست آن وقت خوانده شده بودند و دردسرهایی را برای احمدظاهر و گروه همراهش به بار آورده بود.
حق نشر عکس Ariana music
Image caption کاستهای آهنگهای احمد ظاهر
جمعآوری کاستها از بازار
زمانیکه کاست اول آریانا موزیک ضبط و به بازار عرضه شد، یک هفته از فروش این کاست گذشته بود که این کاست توسط وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان مصادره شده از بازار جمعآوری شد.
ولی این کاست دوباره با حذف آهنگ «عجب صبری خدا دارد» به بازار عرضه شد.
همچنین در سال ۱۳۵۷ پس از «انقلاب هفت ثور» که منجر به تغییر حکومت شد، این آلبوم بار دیگر دستکاری شده و دو آهنگ دیگر آن «عاصیام دیگر و «این شعر را برای تو میگویم» نیز از این آلبوم حذف و به جای آن آهنگهای «در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد» و ای پادشه خوبان» جاگزین شده و به نام آلبوم «افغان موزیک» به بازار عرضه شد.
Image caption ولی اشپاری ۶۳ سال دارد و در آمریکا زندگی میکند
ولی اشپاری میگوید وقتی اشعار آهنگهای «عاصیام دیگر»، «عجب صبری خدا دارد» و «این شعر را برای تو میگویم» از زیر نظر کمیسیونی که آهنگها را در وزارت اطلاعات و فرهنگ بررسی میکردند، گذشت، اجازه ضبط گرفت، بعد از تکثیر آن در بازار این آهنگها فضا را دگرگون ساخته و توجه مسئولان را جلب کرد و به این خاطر این کاست از بازار جمعآوری شد.
آهنگهایی که در «آریانا موزیک» ضبظ شده، بدون جلوههای صوتی (Effect) است و احمدظاهر همواره تلاش میکرده تا صدایش را بدون جلوههای صوتی ضبط کند. دوست نداشت به صدای موسیقی هم جلوه ویژهای داده شود، دلیلیش این بود که صدای آلات ضربی به یک حالت منعکس کننده تبدیل میشد و او آن را دوست نداشت.
آهنگهایی را که احمدظاهر در استودیوهای «آریانا موزیک» ضبط کرده است از جمله آثار استاندارد این خواننده نامآشنای افغانستان به شمار میرود که هنوزهم علاقمندان او این آثار را نگهداشتهاند.
bbc
نفرین به جلاد
Ahmad Zahir king of Music
June 13 at 9:32 AM ·
به مناسبت چهلمین سالگرد درگذشت هنرمند
بی بدیل کشور احمدظاهر..
"رازق فانی"
......
نفر ین به جلاد
شکسته باد د ست تو گلچین
به پنجه های تو نفرین
که بال مرغ چمن را
که نخل سایه فگن را
به تیغ ظلم برید ی
به دست کینَه شکستی
بسان جُغد که از روشنی گریزا نست
تو در سیاهی اند یشه ات فرو رفتی
................................
به روز های پُر از عطر تا بستان
به مرغکان غز لخوان
به بال شب پره گان
به شاد مانی دوشیزه گان زیبا روی
به های و هوی جوا نان تو کینة ورز یدی
.....................................
به پنجه های تو نفرین
که آ شیان هزاران پرندة معصوم
بد ست شوم تو بر باد رفت وویرا ن شد
......................................
توتیغ بر سر « ظاهر » کشیدی ای قاتل
و شمع زند گی اش را براه باد نهادی
که پیش از این نسرائید
و بزم شیفتهَ گان را دگر نشاط نبخشد
سرود زنده گی جا وید ان مرد م را
تو خواستی به سُکوت ابد بی ا نجا مد
ولی روند تکا مل چنین نمی خوا هد
........................................
ببین که یاد شهید ان خفته در خون را
چگو نه زند ه نگهداشتند این مردم
ببین که باز بها را ن نو ید هستی داد
ببین که با ز به گلشن ترا نه می خوا نند
هزار بار اگر با ز هم بها ر بیا ئید
ترانه های خو ش و عآ شقا نه می خوا نند
به پا یمردی ا نسان که جا وید ا ن با قیست
سرود فتح و ظفر جا وید ا نه می خوا نند
و جا ویدا نه می ما ند
۱۳۹۸ خرداد ۲۴, جمعه
انقلابی که احمدظاهر برپاکرد
دررثای احمدظاهر
نوشته :داودسیاووش
به صراحت میتوان ادعا کرد که احمدظاهر با پا کژ نهادن از روال طبیعی رشد یک خانواده ارستوکرات که مسیر آن از جاده صدارت ،رییس مجلس نمایندگان ،وسفارت پدرش،وزارت وولایت کاکاهایش ووزارت برادرش میگذشت ودراین مسیر باید در یکی از کرسی های بلند دیپلوماتیک تکیه میزد، به خاطر روح سرکش وهیجانات وشوری که در سر داشت به راهی رفت که هیچ سیاستمدار ودیپلومات ورهبرسیاسی افغانستان به پای محبوبیت وشهرتش نرسید.
احمد ظاهر در عرصه هنر نیز هنرمندان قبل وبعد از خود را شکست داد زیرا هنرمندان موسیقی قبل از وی فقط در برهه های از زمان تبارز فعال داشتند وبه تدریج از خاطره ها کمرنگ وفراموش شدند.چنانکه میا سمندر خان فقط در مقطعی از تاریخ موسیقی یاد میشود.ستارجو،استاد غلام حسین و…در مرحله دیگری از صفحه تاریخ مطرح اند،استادقاسم ،استاد نتو،استاد شیدا،استاد نبی گل و… در گذرگاه هایی از تاریخ موسیقی مطرح اند ،اما ظهور احمد ظاهر به ستیژ موسیقی آماتورشور هیجانی برپا کرد که نه تنها موسیقی کلاسیک از یادها رفت بلکه کارهای آماتوران آن دوره را نیز تحت تاثیر قرار داد.و مانند بیتل های اروپا سبکی از حتا شیوه پوشیدن لباس و سیمای ظاهری را در میان جوانان رواج بخشید.
میتوان گفت که احمد ظاهر با شوری که در سر داشت به دنبال نام ونان وچوکی ومقامی که امروز کسانی حاضرند همه چیز خود را در بدل آن قربان کنند نبود. با کاپی هایی که از هنرمندان غربی خواند افغانستان را به امریکا فرانسه وسایر کشورهای غربی پیوند داد.با سفری که به ایران داشت چنان کاپی هایی از هنرمندان ایران خواند که هنرمندان ایران دست به دندان گرفتند وشاه ایرا ن چک سفید برایش هدیه کرد ودر کنسرتش یکجا با شهبانو رقصید،در هند از مکیش ورفیع وسایر هنرمندان شبه قاره چنان کاپی هایی اجرا کرد که در افغانستان اصل آن آهنگ ها از یاد جوانان رفت ،در تاجکستان چنان به دلهای جوانان چنگ زد که اکنون از او جوانان آنکشور به لقب استاد نام میبرند وگفته میشود مجسمه از احمد ظاهر را ساخته اند.
اینها ابعادیست که کمتر سیاستمداری میتواند به اطراف شخصیت خود چنین جو سیاسی ومقناطیس شخصیت ایجاد کند.
اما آنچه قبل از همه مایه حیرت است اینکه چگونه این سلطان آواز توانسته چهار دهه پس از مرگش در قلب جوانانی جا داشته باشد که سالها پس از مرگش متولد شده اند واصلاً از فضای هنری دوره کارهای هنری احمد ظاهر خیلی فاصله دارند.
سوال دیگر آنست که چرا دنیای غرب با همه هارت وپورت ستاره افغان و زمینه سازی در عالیترین استیژها به هنرمندان نتوانست حتا به اندازه یک آهنگ مجلسی احمد ظاهر ( ضبط شده در فضای باز وغیر استندر) به کسی محبوبیت بیافریند؟
درحالیکه اگر اکنون در هرگوشه افغانستان بروید درپهلوی کتاب حافظ چند کست یا سی دی احمد ظاهر را یافته میتوانید که به صدای آن با شوق وعلاقه مردم گوش میدهند
حقا که صدای احمد ظاهر صداییست که از دل برخاسته وبه دلها نشسته
درعزایت خون اگر گریم سزاست
ناله بلبل بلند است از جفای روزگار
اشتراک در:
پستها (Atom)