۱۳۹۳ اردیبهشت ۳۱, چهارشنبه

نجوایی از آنسوی دریاها

خوانندگان ارمغان ملی به کرات از ما خواستند در باره شهلا لطیفی شاعری که در دنیای مجازی بیش از همه اشعارش منتشر میشود به آنان معلومات ارایه کنیم،  ما آسان ترین راه رسیدن به این مأمول را انجام مصاحبه با ایشان یافتیم که توجه تان را به آن جلب میکنیم:

س: لطفا خود را معرفی نمایید؟
ج: اسمم: شهلا لطیفی است که در ایالت فلوریدای آمریکا با دو پسرم، فرهاد و بکتاش زندگی داریم.
س: آثار کدام شعرای  کلا سیک  و امروز را مطالعه نموده اید؟
ج: از نوباوگی علاقه مند هر اثر ادبی بودم، اما رفته رفته احساساتم شیفته گلستان و بوستان حضرت سعدی شد. و اکنون میکوشم گسترده تر مطالعه کنم که از اشعار سهراب سپهری، بیشتر حظ میبرم.
س: چه تعریفی به شعر قایل استید؟
ج: شعر تراوش روحست که با جسارت مغز و احساس، در قالب واژه ها رنگ میگیرد بدون قید و شرط به یک روش مختص.
س: پیشینه وسیر تکاملی  شعر کلاسیک، شعر امروز وشعر آزاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
ج: به نظرم شعر کلاسیک تحول به ویژه ی نکرده است  فقط آن سیستم ساختاری عروضی اش پیروی شده است.
اما شعر آزاد با تحولات همراه بوده است. از سرودن یک پارچه شعر با فقط آغوش دهي چند واژه و یا شعری بلند به درازای صفحات رنگ رنگ. و هم اشعاری بدون ساز و آهنگی بامعنی تا سروده های ملیح باموزون.
س: مخاطب تان در شعر   کیست؟
ج: مخاطبم، فرد نیست. عشق است. و گستردگی بالهای فراخش بروی شفق صبح تا بوسه گرم پسرکم، یا خفتن بالهای عشق در آغوش تخیلاتم و یا هم پرواز عشق بسوی دیار خاطره ها، پدیده ها و دیدنی های روزمره چه در کنار و اطرافم و یا هم چه از شنیدن و خواندن دردها و پدیده های طبیعی دیگران از فاصله های دوری دور.
س: در چه حالت شعر به سراغ تان می آید؟
ج: الهام شعر مرا در حالات مختلف دستگیر میکند. از آرامش ذهنم با یک مژده، با شنیدن و یا دیدن یک واقعه و بعضأ هم در لابلای مصروفیت های منزل و در داخل اتومبیل با پسرانم نشسته.
س: چقدر با وزن درشعر موافقید ؟
ج: وزن مرزیست بین نثر و نظم. با حفاظت وزن در شعر تا حدی مؤافقم که آن ظرافت مرزیی ادبی را از دست ندهیم.
س: باکدام چوکات های  اوزان عروض طبع آزمایی کرده اید؟
ج: از اسلوبهای مختلف وزن با تکنیک های وزن هجایی و آهنگی استفاده کرده ام و چون اکثرأ شعر سپید میسرایم، پس بیشتر مقید به وزن عروضی نیستم.
س: آیا گاهی اشعار تان نقد شده؟
ج: بله، مجموعه نخستم پرستوها سراپا، با قلم عالمانهء دکتور بیژن باران، در چهار بخش با تفصیل و وضاحت نقد گردید.
س: اگر قرار باشد قاعده ها را بشکنید برای اینکار چقدر خودرا ساخته واز درون خود برون آمده اید؟
ج: دوست دارم قاعده را ارج بگذارم، چون افغانم. لیکن هم دوست دارم با شجاعت، زیبایی و کرامت بیان، ازهر چیز و همه چیز پرده بگشایم. از نیات و ضعف انسان تا لذت در عمق بیخودی دو انسان.
س: از میان محتوای فکری، بدیعی وفنی  شعر در کدامیک خودرا مسلط می بینید؟
ج: به حیث یک دانشجو هنوز هم در تلاش رشد مثبت ام. گرچه از رونق و بداعت در کارم راضی هستم چون همه اش با ارادت و تسلط فردی ام پایه ریزی شده و نمو کرده اند، پس تا حدی کافی خود را مسلط به قوه تفکر، پرده های خیال و نیروی طبیعی ذهنم میدانم از برای ترکیب واژه ها و شعر سرایی.
س: در اشعار تان رابطه شکل ومحتوا را چگونه می بینید؟
ج: نخست با یک الهام و نقش بندي افکارم بدور آن الهام، به محتوا می اندیشم. بعد از ریختن افکارم در صفحه، رنگش میدهم با شکل گیری واژه ها با تریتب تکاملی- دسته دسته. لهذا برای من هردو مهم است- معنی سوژه در یک سروده و شکل گیری آن سروده با یک لطافت موزون واژه ها.
س: میان عناصر اندیشه ، احساس، تخیل وآهنگ درشعر تان  آیا توازن وجود دارد؟
ج: از سروده تا سروده است. در بعضی همه عناصر مافوق سهیم اند. و در برخی یک- دو عنصر بیشتر از عناصر دیگر بهتر میدرخشند.
اما کوشیده ام توازن هر چهار رکن مهم شعری را مراعات کنم. چون شعر، زنجیره پرپیچی از احساسات، تخیل،اندیشه و آهنگ است که همه با هم پیونداند و ناگسستنی.
س: زاویه دید تان در شعرکدام یک میباشد:
1- نگرنده
2- جوینده
3-کوشنده
ج: مقصد از ارائه ای افکار و تخیلم در چهار چوکات هر سروده، لمس قلب هر خواننده است که احساسات خفته و مبهم شانرا قوت تجسسی ببخشم تا خود بکوشند برای رهایی احساس شان از قید و از برای جذب بیان من با یک تبسم امیدوارانه. پس زاویه دید من گسترده است با ابعاد و کناره ها.
س: عصیانی که در شعر شما زبانه میکشد از کجا ناشی میشود .تشنگی روحی یا جسارت؟
ج: عصیان پرهیاهو با نوای رسا از خزینه دل سرمیکشند که با احساسات من آمیخته و بالاخره در ذهن شکل میگیرند. شاید هم جسارت تفکری ام از حد عادی بیشتر است چون دوست دارم پیوسته صادقانه بگویم ولو که بعضأ یک سوژه چقدر زننده باشد و ثقیل.
س: کدام شاعر ازجنس شما قبل از شما در این راه گام برداشته؟
ج: چون من با اصالت خود مینویسم پس نمیتوانم شاعر دیگری را در این بحبوحه بکشانم. بنظرم هرکه خیلی متفاوت از دیگریست. اما از دیگران درباره ام شنیده ام که روش، بیان و طرز تفکرم را صادقانه پنداشته اند با شباهت زیادی به شاعره زنده نام، فروغ فرخزاد.
س: اگر در افغانستان  می بودید آیاشاهین روح تان با همین عصیان پرواز میکرد؟
ج: متیقنم که بله. چون پخته گی مغز من با سنم یکجا، قواعد کهن و کم جرأتی را در قید خود کرد با یک پخته گي عزمم که باید صدا بلند کنم از شگفتی ها، ناگفتنی ها، رازها، نارسایی ها و درد ها با یک شهامت.Ÿ

۱ نظر:

  1. شاعری که از دهانش بوی بنفشه، بوی سیب، بوی عشق، بوی زندگی و بوی روزنو می بارد...
    شناخت من از خانم شهلا لطیفی بسیار ابتدایی و در حد صفر است... اخیرا با صفحه فیس بوک ایشان آشنا شده ام. تعدادی از اشعار ایشان را تنها در صفحه فیس بوک خوانده ام.
    ایشان چند خصوصیات برجسته دارند که می توانند در آینده در رنسانس افغانستان و خاورمیانه رل خود را بعنوان یک زن پیشرو از افغانستان بازی کنند. باید تولد چنین شاعران و هنرمندانی را به جامعه افغانستان و بشری تبریک گفت و بفال نیک گرفت.
    خصوصیات برجسته ایشان از نظر من عبارتند از:
    استقلال شخصیت و تفکر، قوه تخیل فوق العاده زیبا، توانایی یادگرفتن سریع، سرودن در باره زیبائیهای زندگی، شهامت بیان علنی احساساتی که بویژه در زنان خاورمیانه بینهایت نادر است. سرودن در باره رنج انسانها، فرخنده ها...، فراموش نکردن ریشه های خود... همه جانبه بودن اشعارش و سرودن در باره تمامی جوانب زندگی اجتماعی و خصوصی...
    از نظر من زیباترین خصوصیت ایشان که در اغلب اشعارش قابل تشخیص است، این استکه خانم لطیفی انسانی است خودساخته، شکستها و دردهای زندگی او را از پای نینداخته، او انسانی خودباخته نیست، در یاس و حرمان غرق نشده... در اغلب اشعارش جسارت شکستن مرزها، دگم ها، و امید به دنیایی انسانی موج می زند...! توانایی ترمیم زخمهای گذشته عزم او را برای صعود به قله های ناشناخته قوی تر و مجربتر کرده است.
    پرواضح است که ایشان در خیلی از زمینه ها هنوز باید دانش خود را ارتقاء دهند، ولی استعداد ادبی، شکسته نفسی لازم برای یادگیری، شهامت پای گذاشتن در جاده های ناهموار، عشق به انسانیت و امید به شکافتن تاریکی ها توسط خورشید حقیقت از ایشان هنرمند یگانه ای می سازد که می تواند در آینده خاورمیانه در این دوران حساس رل شایسته ای بازی کند.
    به امید آن روز و درخشش ایشان در قله های انسانیت و ترقی...
    احمد پوری (هلند) 09 – 05 – 2015

    پاسخحذف