مد و جذرهای کتابخوانی در افغانستان دیروز و امروز
مه 19, 2015
شماره « 227» چهارشنبه «30» ثور «1394» / «20» می «2015»
نوشته: محمد داود سیاووش
نسل جوان امروز که از مطالعه کتاب گریزان و به موبایل و انترنت و آی پد و آی پاد و آیفون و… از بام تا شام آونگان و آویزان است فراموش نموده که در قرن اعجاز دنیای مجازی میتوان با استفاده از پیشرفت های حیرت انگیز این دنیا با یک کلیک آخرین دستآورد های علمی، هنری، ادبی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی… را بدست آورد و از آن استفاده نمود. این نسل با جنبه های روزمرۀ دنیای مجازی چون اس ام اس، چت، فیسبوک های جعلی و غیره چنان مسحور و مجذوب شده که عده یی را این دستآورد عالی تمدن بشری از جنبه منفی حتا تا سرحد اعتیاد کشانیده است.
نگاهی به پسمنظر فراز و فرود مطالعه از آریانای قدیم تا افغانستان معاصر:
دورۀ سامانی ها
در دورۀ سامانی ها تفسیر طبری و کلیله و دمنه به زبان دری ترجمه شد و عجایب البلدان ابوالمؤید بلخی، شاهنامه منثور منصوری، شاهنامه منظوم مسعودی، حدود العالم جوزجانی و کتاب الابنیه فی الحقایق ادویه هروی تألیف گردید و شعرایی چون شهید بلخی، رودکی، دقیقی و رابعه بلخی ظهور نموده از بلخ و جوزجان و هرات و سیستان تا چغانیان و خوارزم و بخارا کتابفروشی هایی بود که در روزگار آن زمان نظیر نداشت و کتابخانۀ سلطنتی مرکز علمی آسیای وسطی به شمار میرفت.
دورۀ غزنوی
در دورۀ غزنوی بزرگانی چون فردوسی و ابوریحان در غزنه زندگی میکردند و غزنه پایتخت ادبی آسیای وسطی بود. شعرایی چون عنصری، فرخی، اسدی، مسعود سعد، سنایی و دیگران در دربار غزنه با عزت و احترام زیست مینمودند. شاهنامه فردوسی به تقاضای سلطان محمود غزنوی تدوین شد و حتا سلطان غزنه میخواست ابن سینا و ابوسهل به دربارش بیایند که نپذیرفتند.
در دربار غزنوی به علم و ادب تا آن حد توجه میشد که در تعلیم اولادۀ اشراف سه نفر مربی یکی به عنوان مؤدب، دومی به عنوان رقیب و سومی به عنوان وکیل مشغول بودند. در یک نگاه گذرا می بینیم که وجود دانشمندان، علما و فضلای بزرگی چون ذکریای رازی، فارابی، ابن سینا، ناصرخسرو و دیگران در این دوره ها تا هجوم چنگیز فصل زرین فضای عطر آگین علم و ادب فرهنگ آریانا بود و آثار این نویسندگان و شعرا و فرهنگیان بزرگ بالطبع در هر حلقه و هسته فرهنگی شعاع و دایره خوانندگان و مخاطبان اهل مطالعه را به بدور خود داشت.
دورۀ تیموری
در این دوره مکتب ادبی فرهنگی هرات زبدگان و قلم بدستانی چون کاشفی، جامی و امیر علی شیر نوایی داشت که با نوشتن آثار ارزشمندی چون هفت اورنگ، یوسف زلیخا، لیلی و مجنون، نفحات الانس، سلامان و ابسال و غیره صفحات رنگین و وزین مطالعه و خوانش و تتبع و نگارش را به یادگار گذاشته و تاریخ نویسانی چون میرخوند و خوندمیر، روضه الصفا و حبیب السیر را آفریده اند.
با کار و زحمات خستگی ناپذیر این دانشمندان صدها کتاب و هزارها نسخۀ خطی از پایتخت افغانستان به اطراف و اکناف منتشر شد و کتابخانه های بزرگی در هرات به وجود آمده دایرۀ پرتو فشانی مکتب ادبی هرات و کارهای کمال الدین بهزاد تا و هند و استانبول گسترش یافت.
دورۀ امانی
دولت امانی در نظر گرفت دو کتابخانه بزرگ در پایتخت تأسیس کند و روشنفکران جدا از دولت به رهبری یک هیئت مدیره بیست نفری با اهدای کتب شخصی کتابخانه یی بنام کتابخانه ملی تأسیس کردند که دولت با مساعدت عمارت و کتابخانه غنی و نفیس نایب السلطنه (به شمول نسخ قیمت دار خطی) به این کتابخانه ملی کمک شایان نمود و با تأسیس سینما در کابل، تیاتر در پغمان و سیزده جریده و مجله در مرکز و ولایات به مصرف دولت به نام های ارشاد النسوان، اتحاد مشرقی، افغان، معرف معارف (بعداً آیینه عرفان)، امان افغان، مجله اردو، اتفاق اسلام، اتحاد، ابلاغ، بیدار، حقیقت، ستاره افغان، طلوع افغان زمینه مطالعه را در کشور پهن نموده به جراید آزاد انیس، نسیم سحر و نوروز در وجود نویسندگان و مشترکین آن اجازه نشرات داده شد.
قبل از این تحولات در عرصه فرهنگ کتابخوانی و مطالعه در دوره امیر حبیب ا لله سراج الاخبار به مدیریت محمود بیگ طرزی اساس تشکل قشر روشنفکر را بدور کتاب و مطالعه بنیادگذاشته بود. عبدالهادی داوی که از روشنفکران برجستۀ دوره امانی میباشد در یک شعر حتا از نشریه های برون مرزی و بین المللی نام میبرد که در کابل و یا در خارج به مطالعه روشنفکران آن زمان میرسید. استاد داوی از اخبار آیینه (سمرقند)، همدرد (دهلی)، عام (لاهور)، آزاد (کانپور)، چهره نما (مصر)، رفیق (دهلی)، وطن (لاهور)، ملت (لاهور)، مدینه (بنجور)، المشیر (مرادآباد)، مخبرعالم (مرادآباد)، نیراعظم (مرادآباد)، نوبهار (ایران)، توران (بخارا)، صحیفه (بنجور)، وقت (اورونیوروغ)، ارشاد (تهران)، حکمت (مصر)، مشرق (گورکیپور)، صباح (استانبول)، مسلمان (لاهور)، افغان (پیشاور)، زمیندار (لاهور)، تاجر (مرته)، عزیز (هند)، اتحاد (هند)، معارف (پتنه)، الوعظ (هند)، افضل اخبار (هند) یادآور میشود که معلوم نیست این اخبار را در کابل بدست می آورد و یا در سفرها آن را از نظر گذرانده، اما آنچه مسلمست اینکه قشر روشنفکر و اهل مطالعه افغانستان در آنزمان از نشرات بین المللی به هر حال استفاده مینمود و آنرا مطالعه میکرد.
تأسیس انجمن ادبی کابل
با تأسیس انجمن ادبی کابل شعرا، ادبا، نویسندگان و پژوهشگران مانند پروانه بدور آن شمع معرفت حلقه زدند و آنرا به کانون مطالعه و پژوهش و کاوش در آثار علمی، ادبی، اجتماعی، فرهنگی و… مبدل کردند. قاری عبدا لله، استاد بیتاب، عبدالعلی مستغنی، انور بسمل، میرغلام محمد غبار، سرور گویا، سرور پویا، محمد اکبر، عبدالغفور، غلام جان، امین ا لله، باقی لطیفی، جیلانی اعظمی و شهزاده احمد علی خان از بنیان گذاران این کانون گرانسنگ ادبی بودند.
انجمن کتابخانه کوچکی با کتابهای علمی، تاریخی، ادبی به زبان های دری، پشتو، عربی، انگلیسی و فرانسه داشت و از نخستین تألیفات آن انجمن میتوان از اخلاق عسکری، قرائت فارسی برای صنف چهارم و پنجم، تاریخ افغانستان و تاریخ ادبیات افغانستان نامبرد که توسط غلام جیلانی اعظمی، انور بسمل، سرور گویا، میرغلام محمد غبار تألیف گردیده بود.
انجمن با نشر دوازده شماره مجله کابل همزمان به نشر سالنامه و تدوین دایره المعارف نیز مبادرت ورزید که به مرکز مطالعه و آمد و شد روشنفکران و اهل کتاب مبدل شد و هر یک از تألیفات و نشرات مخاطب خود را داشت.
کانونهای مطالعه در احزاب
با تشکیل احزاب ویش زلمیان، وطن و ندای خلق و ضرورت طرح نظریات این احزاب در چوکات یک برنامه و تبلیغ آن به مردم کانون های مطالعه به دور ارگانهای نشراتی این احزاب انسجام یافت. رهبران و کدرها و فعالین این احزاب بخاطر آنکه پیرامون مسایل مطروحه در برنامه ها معلومات داشته باشند و آنرا به مردم تبلیغ کرده بتوانند هر حزب متناسب به برنامه خود مواد مطالعه به فعالین مربوطه در وجود ارگانهای نشراتی شان تهیه نمود که پیامد آنرا در دوره های 7 و 8 شورا به وضاحت میتوان در میان مردم دید.
در دهه چهل خورشیدی با انفاذ قانون اساسی زمینه فراخ آزادی بیان و مطالعه در میان روشنفکران مساعد شد و با تشکیل احزاب قبل از انفاذ قانون احزاب طرفداران خطوط چپ و راست سیاسی کتابهایی را از طریق نشرات حزب توده و سایر سازمان های چپ ایران و مراکز احزاب راست وارد کشور کردند. در این سالها گفتگو ها و بحث و جدل های محصلین در پوهنتون ها یا دانشگاه ها و لیلیه ها ضرورت مطالعه را نزد روشنفکران به حد اعلی آن رساند. احزاب کتابهای حاوی دیدگاه هایشان را به طرفداران و اعضای مربوطه توزیع میکردند تا در گفتگوهای داغ و بحث و جدل های متشنج شب نشینی های لیلیه ها و محیط دانشگاه ها از آن استفاده نمایند. در حالیکه در دوره های هفتم و هشتم شورا مطالعه پیرامون مشروطیت مورد توجه روشنفکران قرار داشت در دهه چهل در جناح چپ مطالعه پیرامون مفاهیمی چون دموکراسی ملی، راه رشد غیر سرمایه داری، تقویه سکتور دولتی، تشکیل جبهه متحد ملی و غیره و در جناح راست کتابهای سید قطب، حسن البنا، محمد عبد، مودودی و دیگران مورد مطالعه قرار میگرفت و اصلاً در این دوره مطالعه به فرهنگ جاری روشنفکران چپ و راست مبدل شده بود.
در ارگان های نشراتی احزاب نویسندگان، شعرا و ادبای هر حزب تشکل یافته و برای مخاطبین خود چیزهایی می نوشتند. در این سالها شعر نو و داستان کوتاه جذابیت بیشتر داشت اما خوانندگان جدی رُمان مطالعه میکردند که آثار جک لندن، ویکتور هوگو، ماکسیم گورکی، صادق هدایت، صادق چوبک، عزیز نسین، کافکا، کامو، برشت و… دست بدست در میان روشنفکران بخاطر مطالعه می گشت.
کتابخوانی و کتابداری به کار مُد روز و جیغه به رخ کشیدن معلومات به رخ رقیبان به حساب می آمد. کتابهای انسان چگونه غول شد، سیر حکمت در اروپا، ضرورت هنر در روند تکامل اجتماعی، هنر چیست و… به کتاب روی میز و جعبه الماری هر محصل تبدیل شده بود و از اینکه کتاب ارزشمند افغانستان در مسیر تاریخ توقیف بود روشنفکران عمیقاً ناراحت بودند. چنان هم واقع میشد که در صنوف دانشگاه ها محصلین در اختلاف با تشریح و توضیح استادان بحث و جدل های داغی را راه می انداختند که آنهمه از اثر مطالعات آفاقی منشأ میگرفت.
این روند به مثابه یک جریان مسلط جدلی بخاطر آمادگی گفتگو و بحث با مخالفان تا بیست و شش سرطان 1352 ادامه یافت. با کودتای 26 سرطان فضای سیاسی کاملاً دگرگون شد، احزاب چپ با توجه به قوتمندی کار در ارتش تمرکز شان را به جلب و جذب نظامیان بیشتر ساختند و احزاب راست با قیام های مسلحانه وارد درگیری با جمهوری نوبنیاد شدند که فضای مطالعه سرد گردید و جایش را به کار در میان نیروهای مسلح و ارتقای توانایی های رزمی و قدرت سوق اداره و امسال آن داد.
آنچه مسلمست اینکه متأسفانه در جناح های راست و چپ افغانستان نظریه پردازان مستقلی که بتوانند افکار تازه و بکر متناسب به شرایط ارایه کنند وجود نداشت و روشنفکران افغانستان افکار جویده شده نظریه پردازان حزب توده و مراکز دیوبند، قم و الازهر را تکرار می کردند که این مسأله باعث ایجاد فاصله میان واقعیت های قانونمند جامعه افغانستان آنروز و نظریات از بالا تحمیل شده گردیده به فاجعه انجامید. پس از 7 ثور با آنکه اتحادیه های شعرا، نویسندگان، ژورنالیستان، هنرمندان و غیره به مثابه کانونهای تجمع اهل مطالعه تأسیس شد اما هیچ یک نتوانست آن حال و هوا و جوش و خروشی را که در کتابفروشی پل باغ عمومی و بده و بستان های طبیعی را که میان روشنفکران به عنوان تبادله به اصطلاح مواد مطالعه در دهه چهل جریان داشت احیا کند و اصلاً پس از 7 ثور مطالعه کاملاً جایش را به کار عملی و شیوه های پراگماتیستی داد. در این دوره کتاب چندان به دل ها چنگ نمیزد شاید یکی از دلایل آن بود که حزب حاکم بطور فرمایشی مضمون مطالعه و کتاب را وارد بازار می ساخت که آن رکود و بحران در فضای مطالعه در افغانستان تا کنون ادامه دارد.
در سالهای جنگ داخلی حتا دیده شد که از همان کتابهای گدام ها به صفت مواد محروقاتی و پخت و پز غذا استفاده شد. در دوره طالبان به طور کاملاً مضحک در مکروریانهای کابل دوره گردان صدا میکردند (انیس به نان قاق بگیرید!). پس از تشکیل اداره مؤقت توقع همگان آن بود که در صفحه جدیدی سیاسی و با آمدن ایدئولوگ های دارای دیدگاه های غربی شاید انقلابی در عرصه فرهنگ صورت گیرد اما بطور شگفت انگیز و برخلاف انتظار دیده شد که آن کادر هایی که تصور میشد ایدئولوگ های نظام سرمایه داری بوده، چرخ اقتصاد و ماشین دستگاه دولت را بر مبنای اقتصاد بازار آزاد، دموکراسی، آزادی بیان، مردمسالاری، جامعه مدنی و حقوق بشر بچرخانند، یا خودشان با این مفاهیم کمتر آشنا بودند و یا این از غرب برگشته ها روحیه ضد بازار آزاد و آزادی بیان و دموکراسی داشتند و حتا در آخرین سالهای حکومت آقای کرزی و تا اکنون در حکومت وحدت ملی این کدرهای از غرب برگشته بیشتر از هر کس دیگر از مفکوره های دموکراسی وحشت دارند و در پی جدا کردن دانشگاه های دختران از پسران و بستن لنگُته و آراستن قبای قبایلی استند و به کارهای روشنفکرانه دوره امانی و دهه دموکراسی به دیده انتقاد می نگرند.
در این دوره که مطالعه کاملاً ورشکست شده کسانی بعضاً در رأس سازمان های اجتماعی قرار میگیرند که در گذشته ضد نهضت های کارگری، جوانان و زنان بودند، کسانی در رأس یک نهاد مدنی قرار میگیرند که اصلاً در یک مکتب ضد جامعه مدنی پرورش یافته و با ارزشهای آن در تضاد اند، کسانی در رأس ارگانهای قوای ثلاثه قرار میگیرند که به انتخابات شفاف معتقد نیستند و حکومت ماورای قانون را بر شانه های مردم تحمیل میکنند.
در حالیکه بهترین و عالیترین فرصت ها در طی چهارده سال گذشته در زمینه ایجاد و گسترش شبکه کتابخانه ها، کلوپ های مطالعه و چاپ کتابهایی از آخرین دستآورد های شعر، داستان، تاریخ، جامعه شناسی و فلسفه وجود داشت در تمام کشور حتا یک تالار معیاری و با شکوه برای نمایشگاه کتاب در افغانستان احداث نشد و حداقل در این چهارده سال چهارده نمایشگاه بین المللی کتاب به معیار نمایشگاه های جهانی تدویر نیافت، حتا باری نمایشگاه کتاب در شرایط وفور کمک های جهان در زیر خیمه هایی که باران شدید می بارید دایر شد.
در شرایطی که جهان 104 میلیارد دالر در افغانستان مصرف نموده اکنون در تمام افغانستان صد جلد کتاب پیرامون جامعه مدنی یافته نمیتوانید که به حمایت دولت و مؤسسات جهانی به چاپ رسیده و برای تمام مردم افغانستان توزیع شده باشد.
نوشته: محمد داود سیاووش
نسل جوان امروز که از مطالعه کتاب گریزان و به موبایل و انترنت و آی پد و آی پاد و آیفون و… از بام تا شام آونگان و آویزان است فراموش نموده که در قرن اعجاز دنیای مجازی میتوان با استفاده از پیشرفت های حیرت انگیز این دنیا با یک کلیک آخرین دستآورد های علمی، هنری، ادبی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی… را بدست آورد و از آن استفاده نمود. این نسل با جنبه های روزمرۀ دنیای مجازی چون اس ام اس، چت، فیسبوک های جعلی و غیره چنان مسحور و مجذوب شده که عده یی را این دستآورد عالی تمدن بشری از جنبه منفی حتا تا سرحد اعتیاد کشانیده است.
نگاهی به پسمنظر فراز و فرود مطالعه از آریانای قدیم تا افغانستان معاصر:
دورۀ سامانی ها
در دورۀ سامانی ها تفسیر طبری و کلیله و دمنه به زبان دری ترجمه شد و عجایب البلدان ابوالمؤید بلخی، شاهنامه منثور منصوری، شاهنامه منظوم مسعودی، حدود العالم جوزجانی و کتاب الابنیه فی الحقایق ادویه هروی تألیف گردید و شعرایی چون شهید بلخی، رودکی، دقیقی و رابعه بلخی ظهور نموده از بلخ و جوزجان و هرات و سیستان تا چغانیان و خوارزم و بخارا کتابفروشی هایی بود که در روزگار آن زمان نظیر نداشت و کتابخانۀ سلطنتی مرکز علمی آسیای وسطی به شمار میرفت.
دورۀ غزنوی
در دورۀ غزنوی بزرگانی چون فردوسی و ابوریحان در غزنه زندگی میکردند و غزنه پایتخت ادبی آسیای وسطی بود. شعرایی چون عنصری، فرخی، اسدی، مسعود سعد، سنایی و دیگران در دربار غزنه با عزت و احترام زیست مینمودند. شاهنامه فردوسی به تقاضای سلطان محمود غزنوی تدوین شد و حتا سلطان غزنه میخواست ابن سینا و ابوسهل به دربارش بیایند که نپذیرفتند.
در دربار غزنوی به علم و ادب تا آن حد توجه میشد که در تعلیم اولادۀ اشراف سه نفر مربی یکی به عنوان مؤدب، دومی به عنوان رقیب و سومی به عنوان وکیل مشغول بودند. در یک نگاه گذرا می بینیم که وجود دانشمندان، علما و فضلای بزرگی چون ذکریای رازی، فارابی، ابن سینا، ناصرخسرو و دیگران در این دوره ها تا هجوم چنگیز فصل زرین فضای عطر آگین علم و ادب فرهنگ آریانا بود و آثار این نویسندگان و شعرا و فرهنگیان بزرگ بالطبع در هر حلقه و هسته فرهنگی شعاع و دایره خوانندگان و مخاطبان اهل مطالعه را به بدور خود داشت.
دورۀ تیموری
در این دوره مکتب ادبی فرهنگی هرات زبدگان و قلم بدستانی چون کاشفی، جامی و امیر علی شیر نوایی داشت که با نوشتن آثار ارزشمندی چون هفت اورنگ، یوسف زلیخا، لیلی و مجنون، نفحات الانس، سلامان و ابسال و غیره صفحات رنگین و وزین مطالعه و خوانش و تتبع و نگارش را به یادگار گذاشته و تاریخ نویسانی چون میرخوند و خوندمیر، روضه الصفا و حبیب السیر را آفریده اند.
با کار و زحمات خستگی ناپذیر این دانشمندان صدها کتاب و هزارها نسخۀ خطی از پایتخت افغانستان به اطراف و اکناف منتشر شد و کتابخانه های بزرگی در هرات به وجود آمده دایرۀ پرتو فشانی مکتب ادبی هرات و کارهای کمال الدین بهزاد تا و هند و استانبول گسترش یافت.
دورۀ امانی
دولت امانی در نظر گرفت دو کتابخانه بزرگ در پایتخت تأسیس کند و روشنفکران جدا از دولت به رهبری یک هیئت مدیره بیست نفری با اهدای کتب شخصی کتابخانه یی بنام کتابخانه ملی تأسیس کردند که دولت با مساعدت عمارت و کتابخانه غنی و نفیس نایب السلطنه (به شمول نسخ قیمت دار خطی) به این کتابخانه ملی کمک شایان نمود و با تأسیس سینما در کابل، تیاتر در پغمان و سیزده جریده و مجله در مرکز و ولایات به مصرف دولت به نام های ارشاد النسوان، اتحاد مشرقی، افغان، معرف معارف (بعداً آیینه عرفان)، امان افغان، مجله اردو، اتفاق اسلام، اتحاد، ابلاغ، بیدار، حقیقت، ستاره افغان، طلوع افغان زمینه مطالعه را در کشور پهن نموده به جراید آزاد انیس، نسیم سحر و نوروز در وجود نویسندگان و مشترکین آن اجازه نشرات داده شد.
قبل از این تحولات در عرصه فرهنگ کتابخوانی و مطالعه در دوره امیر حبیب ا لله سراج الاخبار به مدیریت محمود بیگ طرزی اساس تشکل قشر روشنفکر را بدور کتاب و مطالعه بنیادگذاشته بود. عبدالهادی داوی که از روشنفکران برجستۀ دوره امانی میباشد در یک شعر حتا از نشریه های برون مرزی و بین المللی نام میبرد که در کابل و یا در خارج به مطالعه روشنفکران آن زمان میرسید. استاد داوی از اخبار آیینه (سمرقند)، همدرد (دهلی)، عام (لاهور)، آزاد (کانپور)، چهره نما (مصر)، رفیق (دهلی)، وطن (لاهور)، ملت (لاهور)، مدینه (بنجور)، المشیر (مرادآباد)، مخبرعالم (مرادآباد)، نیراعظم (مرادآباد)، نوبهار (ایران)، توران (بخارا)، صحیفه (بنجور)، وقت (اورونیوروغ)، ارشاد (تهران)، حکمت (مصر)، مشرق (گورکیپور)، صباح (استانبول)، مسلمان (لاهور)، افغان (پیشاور)، زمیندار (لاهور)، تاجر (مرته)، عزیز (هند)، اتحاد (هند)، معارف (پتنه)، الوعظ (هند)، افضل اخبار (هند) یادآور میشود که معلوم نیست این اخبار را در کابل بدست می آورد و یا در سفرها آن را از نظر گذرانده، اما آنچه مسلمست اینکه قشر روشنفکر و اهل مطالعه افغانستان در آنزمان از نشرات بین المللی به هر حال استفاده مینمود و آنرا مطالعه میکرد.
تأسیس انجمن ادبی کابل
با تأسیس انجمن ادبی کابل شعرا، ادبا، نویسندگان و پژوهشگران مانند پروانه بدور آن شمع معرفت حلقه زدند و آنرا به کانون مطالعه و پژوهش و کاوش در آثار علمی، ادبی، اجتماعی، فرهنگی و… مبدل کردند. قاری عبدا لله، استاد بیتاب، عبدالعلی مستغنی، انور بسمل، میرغلام محمد غبار، سرور گویا، سرور پویا، محمد اکبر، عبدالغفور، غلام جان، امین ا لله، باقی لطیفی، جیلانی اعظمی و شهزاده احمد علی خان از بنیان گذاران این کانون گرانسنگ ادبی بودند.
انجمن کتابخانه کوچکی با کتابهای علمی، تاریخی، ادبی به زبان های دری، پشتو، عربی، انگلیسی و فرانسه داشت و از نخستین تألیفات آن انجمن میتوان از اخلاق عسکری، قرائت فارسی برای صنف چهارم و پنجم، تاریخ افغانستان و تاریخ ادبیات افغانستان نامبرد که توسط غلام جیلانی اعظمی، انور بسمل، سرور گویا، میرغلام محمد غبار تألیف گردیده بود.
انجمن با نشر دوازده شماره مجله کابل همزمان به نشر سالنامه و تدوین دایره المعارف نیز مبادرت ورزید که به مرکز مطالعه و آمد و شد روشنفکران و اهل کتاب مبدل شد و هر یک از تألیفات و نشرات مخاطب خود را داشت.
کانونهای مطالعه در احزاب
با تشکیل احزاب ویش زلمیان، وطن و ندای خلق و ضرورت طرح نظریات این احزاب در چوکات یک برنامه و تبلیغ آن به مردم کانون های مطالعه به دور ارگانهای نشراتی این احزاب انسجام یافت. رهبران و کدرها و فعالین این احزاب بخاطر آنکه پیرامون مسایل مطروحه در برنامه ها معلومات داشته باشند و آنرا به مردم تبلیغ کرده بتوانند هر حزب متناسب به برنامه خود مواد مطالعه به فعالین مربوطه در وجود ارگانهای نشراتی شان تهیه نمود که پیامد آنرا در دوره های 7 و 8 شورا به وضاحت میتوان در میان مردم دید.
در دهه چهل خورشیدی با انفاذ قانون اساسی زمینه فراخ آزادی بیان و مطالعه در میان روشنفکران مساعد شد و با تشکیل احزاب قبل از انفاذ قانون احزاب طرفداران خطوط چپ و راست سیاسی کتابهایی را از طریق نشرات حزب توده و سایر سازمان های چپ ایران و مراکز احزاب راست وارد کشور کردند. در این سالها گفتگو ها و بحث و جدل های محصلین در پوهنتون ها یا دانشگاه ها و لیلیه ها ضرورت مطالعه را نزد روشنفکران به حد اعلی آن رساند. احزاب کتابهای حاوی دیدگاه هایشان را به طرفداران و اعضای مربوطه توزیع میکردند تا در گفتگوهای داغ و بحث و جدل های متشنج شب نشینی های لیلیه ها و محیط دانشگاه ها از آن استفاده نمایند. در حالیکه در دوره های هفتم و هشتم شورا مطالعه پیرامون مشروطیت مورد توجه روشنفکران قرار داشت در دهه چهل در جناح چپ مطالعه پیرامون مفاهیمی چون دموکراسی ملی، راه رشد غیر سرمایه داری، تقویه سکتور دولتی، تشکیل جبهه متحد ملی و غیره و در جناح راست کتابهای سید قطب، حسن البنا، محمد عبد، مودودی و دیگران مورد مطالعه قرار میگرفت و اصلاً در این دوره مطالعه به فرهنگ جاری روشنفکران چپ و راست مبدل شده بود.
در ارگان های نشراتی احزاب نویسندگان، شعرا و ادبای هر حزب تشکل یافته و برای مخاطبین خود چیزهایی می نوشتند. در این سالها شعر نو و داستان کوتاه جذابیت بیشتر داشت اما خوانندگان جدی رُمان مطالعه میکردند که آثار جک لندن، ویکتور هوگو، ماکسیم گورکی، صادق هدایت، صادق چوبک، عزیز نسین، کافکا، کامو، برشت و… دست بدست در میان روشنفکران بخاطر مطالعه می گشت.
کتابخوانی و کتابداری به کار مُد روز و جیغه به رخ کشیدن معلومات به رخ رقیبان به حساب می آمد. کتابهای انسان چگونه غول شد، سیر حکمت در اروپا، ضرورت هنر در روند تکامل اجتماعی، هنر چیست و… به کتاب روی میز و جعبه الماری هر محصل تبدیل شده بود و از اینکه کتاب ارزشمند افغانستان در مسیر تاریخ توقیف بود روشنفکران عمیقاً ناراحت بودند. چنان هم واقع میشد که در صنوف دانشگاه ها محصلین در اختلاف با تشریح و توضیح استادان بحث و جدل های داغی را راه می انداختند که آنهمه از اثر مطالعات آفاقی منشأ میگرفت.
این روند به مثابه یک جریان مسلط جدلی بخاطر آمادگی گفتگو و بحث با مخالفان تا بیست و شش سرطان 1352 ادامه یافت. با کودتای 26 سرطان فضای سیاسی کاملاً دگرگون شد، احزاب چپ با توجه به قوتمندی کار در ارتش تمرکز شان را به جلب و جذب نظامیان بیشتر ساختند و احزاب راست با قیام های مسلحانه وارد درگیری با جمهوری نوبنیاد شدند که فضای مطالعه سرد گردید و جایش را به کار در میان نیروهای مسلح و ارتقای توانایی های رزمی و قدرت سوق اداره و امسال آن داد.
آنچه مسلمست اینکه متأسفانه در جناح های راست و چپ افغانستان نظریه پردازان مستقلی که بتوانند افکار تازه و بکر متناسب به شرایط ارایه کنند وجود نداشت و روشنفکران افغانستان افکار جویده شده نظریه پردازان حزب توده و مراکز دیوبند، قم و الازهر را تکرار می کردند که این مسأله باعث ایجاد فاصله میان واقعیت های قانونمند جامعه افغانستان آنروز و نظریات از بالا تحمیل شده گردیده به فاجعه انجامید. پس از 7 ثور با آنکه اتحادیه های شعرا، نویسندگان، ژورنالیستان، هنرمندان و غیره به مثابه کانونهای تجمع اهل مطالعه تأسیس شد اما هیچ یک نتوانست آن حال و هوا و جوش و خروشی را که در کتابفروشی پل باغ عمومی و بده و بستان های طبیعی را که میان روشنفکران به عنوان تبادله به اصطلاح مواد مطالعه در دهه چهل جریان داشت احیا کند و اصلاً پس از 7 ثور مطالعه کاملاً جایش را به کار عملی و شیوه های پراگماتیستی داد. در این دوره کتاب چندان به دل ها چنگ نمیزد شاید یکی از دلایل آن بود که حزب حاکم بطور فرمایشی مضمون مطالعه و کتاب را وارد بازار می ساخت که آن رکود و بحران در فضای مطالعه در افغانستان تا کنون ادامه دارد.
در سالهای جنگ داخلی حتا دیده شد که از همان کتابهای گدام ها به صفت مواد محروقاتی و پخت و پز غذا استفاده شد. در دوره طالبان به طور کاملاً مضحک در مکروریانهای کابل دوره گردان صدا میکردند (انیس به نان قاق بگیرید!). پس از تشکیل اداره مؤقت توقع همگان آن بود که در صفحه جدیدی سیاسی و با آمدن ایدئولوگ های دارای دیدگاه های غربی شاید انقلابی در عرصه فرهنگ صورت گیرد اما بطور شگفت انگیز و برخلاف انتظار دیده شد که آن کادر هایی که تصور میشد ایدئولوگ های نظام سرمایه داری بوده، چرخ اقتصاد و ماشین دستگاه دولت را بر مبنای اقتصاد بازار آزاد، دموکراسی، آزادی بیان، مردمسالاری، جامعه مدنی و حقوق بشر بچرخانند، یا خودشان با این مفاهیم کمتر آشنا بودند و یا این از غرب برگشته ها روحیه ضد بازار آزاد و آزادی بیان و دموکراسی داشتند و حتا در آخرین سالهای حکومت آقای کرزی و تا اکنون در حکومت وحدت ملی این کدرهای از غرب برگشته بیشتر از هر کس دیگر از مفکوره های دموکراسی وحشت دارند و در پی جدا کردن دانشگاه های دختران از پسران و بستن لنگُته و آراستن قبای قبایلی استند و به کارهای روشنفکرانه دوره امانی و دهه دموکراسی به دیده انتقاد می نگرند.
در این دوره که مطالعه کاملاً ورشکست شده کسانی بعضاً در رأس سازمان های اجتماعی قرار میگیرند که در گذشته ضد نهضت های کارگری، جوانان و زنان بودند، کسانی در رأس یک نهاد مدنی قرار میگیرند که اصلاً در یک مکتب ضد جامعه مدنی پرورش یافته و با ارزشهای آن در تضاد اند، کسانی در رأس ارگانهای قوای ثلاثه قرار میگیرند که به انتخابات شفاف معتقد نیستند و حکومت ماورای قانون را بر شانه های مردم تحمیل میکنند.
در حالیکه بهترین و عالیترین فرصت ها در طی چهارده سال گذشته در زمینه ایجاد و گسترش شبکه کتابخانه ها، کلوپ های مطالعه و چاپ کتابهایی از آخرین دستآورد های شعر، داستان، تاریخ، جامعه شناسی و فلسفه وجود داشت در تمام کشور حتا یک تالار معیاری و با شکوه برای نمایشگاه کتاب در افغانستان احداث نشد و حداقل در این چهارده سال چهارده نمایشگاه بین المللی کتاب به معیار نمایشگاه های جهانی تدویر نیافت، حتا باری نمایشگاه کتاب در شرایط وفور کمک های جهان در زیر خیمه هایی که باران شدید می بارید دایر شد.
در شرایطی که جهان 104 میلیارد دالر در افغانستان مصرف نموده اکنون در تمام افغانستان صد جلد کتاب پیرامون جامعه مدنی یافته نمیتوانید که به حمایت دولت و مؤسسات جهانی به چاپ رسیده و برای تمام مردم افغانستان توزیع شده باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر