۱۳۹۴ مرداد ۲۶, دوشنبه

چرا جوانان از کشور فرار می کنند؟

 

اوت 17, 2015
شماره (240) سه شنبه ( 27) اسد (1394) / (18) اگست (2015)
کوه بچه
11222246_788139774636387_2576108459009085756_n
11870782_788139977969700_6959488320005789095_n
متأسفانه بر خلاف انتظار، رؤیا های جوانان در این روز ها به عوض دست و پاچه بر زدن برای اعمار وطن، تأمین امنیت و صلح، برای پرواز و بریدن از وطن و رسیدن به شهر های رؤیایی اروپا، امریکا و استرالیا آنهم به شکل دل به دریا زدن و خود را به دست قاچاقبران، دزدان دریایی و مافیای قاچاق انسان دادن تبارز مینماید.
نبود و کمبود جای کار و بیکاری مفرط جوانان، نبود و کمبود فضای سالم مصروفیت، نبود و کمبود مناطق تفریح و استراحت و تنفس هوای پاک، نبود و کمبود جذب جوانان به مؤسسات تحصیلات عالی، بحرانی شدن وضعیت امنیتی کشور، وقوع انفجار ها، انتحار ها، دهشت و وحشت دست بدست هم داده جوانانی را که در بیکاری از بام تا شام به کانال های مختلف شبکه های ماهواره یی تلویزیون خیره میشوند و یا در دنیای مجازی غرق لایک، اد، چت و ارتباطات وایبر، تویتر، فیسبوک، وتس اپ و… اند به امید رسیدن به دنیای رؤیایی و وسوسه انگیزی که آنرا در دنیای مجازی انترنت و شبکه های مختلف تلویزیونی ماهواره می بینند، از جا تکان داده با توقعات رومانتیک و بلند پروازانۀ جوانی طوری از خواب بیدار میشوند که در اولین اقدام با یورش و مراجعه سیلاب گونه به دفاتر گذرنامه و پاسپورت سندی برای خروج ازکشور بدست می آورند و در ثانی با پاسپورت و بی پاسپورت سرنوشت خود را بدست دزدان دریایی داده با قرض و وام و فروختن و گرو کردن آخرین داشته های زندگی مبالغ هنگفتی را به کام نهنگان مافیای قاچاق انسان میریزند تا آنان را به شهر های رؤیایی غرب برسانند.
در حالیکه هیچکس نمیداند سرنوشت این جوانان در کرانه های دریای مانش و جنگلات یونان و کشور اطریش در چه حالت قرار دارد خانواده ها همه چشم به راه اند که با قبولی فرزندان شان دروازه دنیای غرب به رویشان باز شود.
خانواده ها فرزندان شان را به عنوان جگر گوشه شان در حالی بدست قاچاقبران انسان می سپارند که خودشان در فراق این جوانان از بام تا شام با اشک و آه شب را به روز و روز را به شب می برند.
جالب آنست که برای این جوانان چنان فهمانده شده که گویا کشور های غربی بخصوص آلمان تعداد زیادی از مهاجران را می پذیرد.
آنچه قابل تأسف است اینکه دولت افغانستان به صفت نظاره گر بی تفاوت از برابر این بحران بزرگ اجتماعی طوری می گذرد که اصلاً آنرا به حیث یک مشکل مردم در نظر ندارد.
دولت باید از جا تکان بخورد و با احیای انگیزه های امید و آرزو در دلهای این جوانان، در جهت کاریابی، مصروفیت سالم و جلب همکاری آنان در اعمار کشور از فرار این نیروی سرشار جلوگیری کند.Ÿ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر