۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه

تقاطع اشک ها و خنده ها در شهر کابل

شماره 126/ چهارشنبه 8 جوزا 1392/ 29 می 2013

با شگفتن غنچه ی لبخند بر لبان کودکان روان به سوی مکتب و کودکستان دفعتاً ناله ی اطفال مسموم شده در هر مکتب و استان و خیابان و صدای نا هنجار و مصیبت بار و دل آزار و دل افگار انفجار و انتحار، سیمای خندان و چهره ی مشعشع تابان کودکان را به یأس مبدل نموده و قطرات اشک از رخسارهای آنان و مادرانشان سرازیر میشود. منادیان، سازندگان و گردانندگان صدر نظام بجای ابراز تأثر و اندوه به احوال این کودکان مظلوم در پی کور کردن خط پای عاملان مسمومیت برآمده به یاد کرگس های گور آشیان و ویرانه جوی و شبگردی تأثر نشان میدهند که در نتیجه ی دفع و طرد حملات شان از طرف نیروهای مسلح افغانستان کشته شده اند، بخاطر آنان اشک تمساح میریزند و معلمان و شاگردان و هیئت اداری و حتا ملازمان مکاتب را اخطار میدهند که اگر از زبان کسی کلمه مسمومیت شنیده شد جزایش در دستور زمان است.

در ملکی که گروه گروه عاملان انفجار و انتحار را از زندان رها نموده با به آغوش گرفتن و اهدای تحایف حتا به خارج اعزام مینمایند و بخاطر زندانیان گونتانامو اشک میریزند اما اطفال یتیمی را که در دفاع از وطن پدرانشان را از دست داده اند، اصلاً به یاد نمی آورند و اعتصاب غذا را بدماشی و عاملین انفجار و انتحار را قابل ترحم و خوش باشی میدانند، واقعاً تقاطع اشک و خنده و صدای قهقهه و گریه را همزمان میتوان در سیمای هر یک از شهروندان به وضاحت دید و شنید.Ÿ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر